چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

چالش‌های آموزش و پرورش از دیدگاه اولیای دانش‌‌آموزان

صحبت پیرامون چالش‌های آموزش و پرورش فعلی کار ساده‌ای نیست. اساسا نمی‌توان آموزش و پرورش را به عنوان نهادی مجزا در نظام جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفت. بدیهی است که برخی از مسائل و مشکلات ریزنشت‌های سیستم ناکارآمد می‌باشند و حل شدنشان منوط به برطرف شدن مسائل اصلی در سطح کلان نظام است. شاید بتوان پیرامون این مقوله به عنوان چالش‌های اصلی صحبت کرد و اندیشید.

البرز- رمزگشانیوز؛ در این مطلب به قلم رضا قاسم‌پور می‌خوانید: با توجه به نزدیکی به هفته معلم و لزوم اطلاع از دیدگاه اولیای دانش‌آموزان به عنوان شرکا و ذی‌نفعان دستگاه تعلیم و تربیت از چالش‌های اموزش و پرورش و ارائه راه‌حل‌های احتمالی؛ این مهم را از دکتر صدف میرزاباقریان دندانپزشک کرجی جویا شده‌ایم که ذیلا پاسخ‌ها و نگرش ایشان را به عنوان اولیا و مخاطب بیرونی به مقوله تعلیم و تربیت می‌خوانید.

بودجه ناکافی آموزش و پرورش
مورد اول و مهم ترین مشکل عدم تخصیص بودجه مالی کافی به آموزش پرورش است که محصول این نارسایی منجر به روی آوردن مدیران و موسسان مدارس به تغییر کاربری مدرسه ها شده، آنها مدرسه را بیشتر به چشم فضایی برای کسب درآمد به جای پایگاه آموزش دانش‌آموزان کارآمد می‌بینند.
مدارس در حال حاضر از نظر من  به دو نوع تقسیم میشوند:
نوع اول مدارس غیردولتی که با شعارهای تو خالی هوش‌های چند گانه
سعی در جذب والدین پرمشغله و ظاهر بین با آپشن‌هایی مانند"کیف در مدرسه" به همراه وعده های غذایی(فاقد ارزش تغذیه‌ای) هزینه‌های هنگفتی به جیب می‌زنند.
این مدارس عملا کاسب بوده و موقع ثبت نام حسی شبیه رزرو اتاقی در هتل پنج ستاره به مخاطب تلقین می‌کنند ولی
در نهایت امر هم چیزی که واقعا اتفاق میافتد سرگردانی والدین از مدرسه ای به مدرسه دیگر با امید اینکه شاید اینبار شعارها عملی‌تر باشند.
نوع دوم مدارس دولتی هستند که به روش‌های مختلف سعی بر این دارند با عنوان کمک به مدرسه، کمبود بودجه خود را جبران کنند طبیعتا توقع والدین خیلی زیاد نیست و اگر غیر از این باشد کسی پاسخگو نخواهد بود نحوه اداره اینگونه مدارس در مقیاس کوچکتری مشابه روش اداره دولت است.

کمبود نیروی انسانی با کیفیت
چالش دوم کمبود نیروی انسانی کارآمد و لایق جهت تدریس در کلاس‌هاست که این هم مربوط به مشکل عدم توازن درآمدها با هزینه‌هاست و احتمالا نبودن تمهیدات استخدام نیروی کارآمد متناسب با نیازهاست.
در حال حاضر معلم‌ها واقعا با انگیزه درونی مشغول به کار هستند بر هیچ کس پوشیده نیست که بیشترین ظلم به این قشر وارد شده است فقط و فقط عشق هست که می‌تواند باعث صرف وقت و انرژی بدون دریافت دستمزد درخور باشد.
پر واضح است که این موضوع هم مسئله ای کلانی است که از سلسله مراتب بالاتر باید اصلاح شود.
در مدارس غیردولتی و دولتی سعی و سیاست بر این است با حداقل نیروی کاری امور تدریس حل و فصل شود تا برای مدرسه مقرون به صرفه باشد.
اما معلمی که دغدغه‌های مالی‌اش سر به فلک کشیده و صد البته محق هست کجا می‌تواند از خلاقیت،نوآوری و عشق و ایثارش برای تدریس استفاده کند؟!

تدریس نتیجه‌گرا و آزمون محور
سومین و شاید پایه‌ای‌ترین چالش، روش نهادینه تدریس در مدارس ایران هست،  این روش نتیجه‌گرا و آزمون پ‌محور هست که هرنوع خلاقیت و ابتکار و امکان خطا و بارور شده فلسفه ذهن در کودکان را در نطفه خفه می‌کند.
این در حالیست که در کشورهایی چون فنلاند آموزش بر اساس کسب تجربه و درک و فهم عملی دانش آموزان است. بیشترین تمرکز این روش‌ها بر یادگیری عینی و عملی است نه صرفا تدریس سیلابس‌های درسی تا پایان سال و ارزشیابی‌های بی‌ارزش و فرمالیته.
نظام آموزشی که بر پایه تمرکز بر پرورش هوش ریاضی بیش از بقیه هوش ها و ایجاد مستمر جو مقایسه و برتری جویی دانش آموزان استوار است همچون یک تومور سرطانی است که باید هر روز منتظر و شاهد متاستازش به سایر قسمت‌های جامعه باشیم.









 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات