هنر همدردی

کتاب هنر همدردی نوشته‌ٔ آرتور شوپنهاور و ترجمهٔ علی عبداللهی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتابْ نگاه شوپنهاور، فیلسوف بزرگ آلمانی را به همدردی نشان می‌دهد.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب هنر همدردی یا درباب همدردی، هشتمین دفتر از آثار موضوعی موسوم به هنرهای شوپنهاور است که در نشر مرکز منتشر می‌شود. این کتاب کمابیش به سبک و سیاق مجلدات پیشین تنظیم و تدوین شده و کتابی است که در عین تمرکز بر مفهوم همدردی، می‌کوشد تمام سویه‌های مشابه و همسان و نیز متقابل با آن را نیز به دقت بررسی کند. هنر همدردی، در کنار پیوندها و مشترکات گوناگونی که با سایر عناوین مجموعه دارد، از جهتی نیز یگانه و برجسته است. برجستگی آن، سوای موضوع نابش از نظر شکل نوشتار، به سبک غیرپاره‌نوشته‌ای کتاب و از نظر درونمایه به طیف گستردهٔ مفاهیم آن مربوط می‌شود. کتاب در واقع دربردارندهٔ سه‌جستار است به ترتیب درباب نیستی و رنج زندگی، درباب آری‌گویی یا انکار خواست زندگی، و پیرامون بنیان‌های اخلاق و نیز خود اخلاق. در واقع در خلال دو جستار آخری، دلیل وجودی دو جستار اول روشن می‌شود و در این‌جاست که از پاره‌های پراکنده، موزاییک موضوعی کتاب کامل می‌شود و اثر به اوج خود می‌رسد. البته این جستارها هر کدام جداگانه با اندکی تفاوت در مجموعه آثار شوپنهاور به ویژه در جهان همچون اراده و تصور، متعلقات و ملحقات و دو مسئلهٔ بنیادین اخلاق با تدوینی متناسب با جای گرفتن در دل موضوعات پیش و پس از خود آمده‌اند و با پراکنده خواندن آن‌ها، چه‌بسا نتوان درکی یک‌جا از آن‌ها در ذهن پرورد.
عباراتی نظیر همدردی، دلسوزی، همدلی، ترحم، مهرورزی، همدمی، هم‌حسی با رنجدیدگان گرفتار، و حتی عدالت، و عشق (به دیگری و به فرزندان)، در زبان فارسی و سایر زبان‌ها از جمله آلمانی، عباراتی هم‌تبار و هم‌جنس هستند و ضمن خردک تفاوت‌هایی که در اطلاق بیرونی با هم دارند، از دیدگاه انگیزهٔ بروزشان کمابیش اموری هستند که فراتر از حساب و کتاب و دلایل عقل عملی و ابزاری، جای می‌گیرند. پس از این نظر نمی‌توان هیچ‌کدام را در رده‌ای از سنجه‌های عقل محاسبه‌گر جای داد. شوپنهاور در کنار موارد بسیار دیگر در این کتاب خیال دارد همین را به دقت تبیین کند و توضیح بدهد و نسبت و رابطه، انگیزهٔ بروز و تأثیرات سایر فضایل اصلی را با همدردی بررسی کند.

خواندن کتاب هنر همدردی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به کسانی که می‌خواهند آرا و نظریات شوپنهاور را در باب همدردی بدانند پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور متولد سال ۱۷۸۸ و درگذشته به سال ۱۸۶۰ میلادی است. او یکی از مطرح‌ترین و بزرگ‌ترین فیلسوفان آلمانی است و نظریاتش در حوزهٔ اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روان‌شناسی تاریخ‌ساز است.
کتاب‌های او از این قرار هستند:
۱. در باب حکمت زندگی
۲. جهان و تأملات فیلسوف
۳. متعلقات و ملحقات
مقاله‌ای بیست صفحه‌ای از این اثر پیش‌تر نیز به دست خشایار دیهیمی در کتاب زیر ترجمه شده بود:
مرگ (مجموعه مقالات از متفکران معروف)
۴. جهان همچون اراده و تصور
جهان به مثابه اراده و برابرنهاد
هنر و زیبایی‌شناسی؛ شاهکار فلسفی
۵. دو مسئله بنیادین اخلاق
۶. در باب اراده در طبیعت
۷. هنر همیشه بر حق بودن؛ ۳۸ راه برای پیروزی در هنگامی که شکست خورده‌اید
۸. در باب بینایی و رنگ‌ها
۹. ریشه چهارگان اصل دلیل کافی (رسالهٔ دکتری شوپنهاور در دانشگاه ینا)
۱۰. در باب طبیعت انسان
۱۱. اخلاق، قانون، سیاست
۱۲. زندگی این‌جوری‌ است
۱۳. هنر زنده ماندن
۱۴. هنر حفظ آبرو
۱۵. هنر رفتار با زنان
۱۶. هنر خودشناسی
۱۷. هنر خوشبختی
۱۸. هنر رنجاندن
۱۹. هنر پیر شدن
۲۰. هنر همدردی
هفت کتاب اصلی شوپنهاور (شماره ۳ تا ۹) در زمان حیات وی با همین عناوین چاپ شده‌اند و سایر موارد، گردآوری‌های پس از مرگ اوست.

بخشی از کتاب هنر همدردی
«همدردی اساساً چیست؟ آیا یک احساس است؟ یا یک تکاپو و هیجان حسی؟ یک حس‌وحال؟ یا چیزی غیر از تمام این‌ها؟ وقتی همدردی را حس می‌کنیم چه اتفاقی در ما می‌افتد؟ و چه‌گونه می‌شود از نظر فلسفی آن را تفسیر کرد؟ عبارت "همدردی" یا "دلسوزی"، به طرز فی‌البداهه و آنی، پدیدهٔ حساسیت اخلاقی را تداعی می‌کند، البته همراه توانایی بی‌واسطه و مستقیم شریک درد و رنج دیگران شدن و همراهی‌کردن‌شان در لحظات رنج کشیدن. پدیده‌ای که از نظر عقلانی به دشواری قابل تشخیص است و تعین‌پذیر نیست و به پرسش ما از شالودهٔ رفتار اخلاقی ربط پیدا می‌کند، که پرسشی بسیار پر چون‌وچراست و از قضا از وجوه گوناگون مورد بحث قرار گرفته است. و نیز به همان میزان به این مسئلهٔ پرمجادله ربط پیدا می‌کند که چرا اساساً باید چنین سؤالی، اخلاقی باشد؟ و تا مرز این دریافت راه می‌کشد که آیا همدردی را می‌توان ملاک یا الگویی عملی دانست برای جهت‌یابی کنش‌ورزی و همزیستی بین‌انسانی؟ آیا می‌توان بر زمینهٔ همدردی، شالوده‌ها، معیارها و هنجارهایی برای قاعده‌مند کردن کنش‌ورزی ما سراغ گرفت و به گونه‌ای مرتبط و هم‌پیوند با آن اثباتش کرد؟ آیا اخلاق به‌مثابه آموزهٔ راهنمای زندگی فضیلت‌مندانه و سعادت‌آمیز، اصلاً به ما مجال می‌دهد چنین چیزی را بر پایهٔ آن قرار دهیم؟
در مورد این معضلات، از دیرباز یعنی از عهد باستان بحث می‌کرده‌اند و هم‌چنان تا امروز هم دارند در موردش بحث می‌کنند این معضلات به انسان مربوط می‌شود نه به این دلیل که همیشه می‌خواهد برایش راه‌حلی پیدا کند، بلکه برای این است که با آن دارد همه‌وقت زندگی می‌کند. پرسش از اخلاق و شالودهٔ آن به قدمت خود بشر است و هرکس به صرف این‌که می‌اندیشد ناگزیر به طرح چنین پرسش‌هایی است، به‌خصوص کسی که می‌فلسفد یا به دیگر سخن فیلسوف است. این درست، اما فلسفه در خصوص همدردی چه حرفی برای گفتن در چنته دارد؟
در موضوعات حکمت زندگی ــ که پدیدهٔ همدردی و رفتار اخلاقی هم در زمرهٔ آن قرار می‌گیرد ــ فیلسوفان تنها طرف گفت‌وگوهای پرشوری هستند که بحث و گفت‌گو با آن‌ها به زحمتش می‌ارزد. چه فیلسوفان معاصر چه فیلسوفان گذشته، زیرا برای هرکس که خواندن می‌داند، جمیع منابع و آثار فلسفی، پیوسته معاصر و روزآمد به‌شمار می‌روند».










 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات