چرا او؟
کتاب چرا او؟ نوشتهٔ هلن فیشر و ترجمهٔ آناهیتا ناهید است. نشر ثالث این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی در باب یافتن عشق واقعی با درک تیپهای شخصیتی.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب چرا او؟ کوشیده است به ما توضیح دهد چه چیزهایی باعث میشود عاشق فرد خاصی شویم و او را انتخاب کنیم. چرا عاشق شخص خاصی میشویم؟ هلن فیشر بهعنوان نورولوژیست و پژوهشگری برجسته در حوزهٔ «عشق رمانتیک» در این کتاب به این پرسش پاسخ داده است. او در این کتاب نشان داده است که هر یک از ما بهدلیل ترکیب ژنتیکی و نظام شیمیایی متفاوتی که در مغزمان عمل میکند، یکی از چهار هورمون اصلی دوپامین، سروتونین، تستوسترون و استروژن را بیشتر ترشح میکنیم. او چهار تیپ شخصیتیِ جستوجوگر، سازنده، هدایتگر و مذاکرهکننده را نمایندهٔ سطوح بالای هر یک از این هورمونها دانسته و بهتفصیل به تبیین هر یک از این شخصیتها پرداخته است. این نویسنده نشان داده است که ما بهعنوان نمایندهٔ یکی از این تیپهای شخصیتی، جذب افرادی میشویم که مکمل ویژگیهای پایدار شخصیتی ما باشند. کتاب حاضر، درک ما را از چرایی عاشق «او» شدن، زیرورو میکند و باتکیهبر زیستشناسی و شیمی به ما کمک میکند تا محبوب خود را بیابیم و او را بشناسیم. در این کتاب، پیش از آنکه به پاسخ پرسش «چرا او؟» دست یابیم، با پرسش «چرا من؟» مواجه خواهیم شد. تنها پس از پاسخدادن به این پرسش و شناخت خودمان است که میتوانیم دریابیم چرا عاشق افراد بهخصوصی میشویم.
خواندن کتاب چرا او؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ خودشناسی و روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
درباره هلن فیشر
هلن فیشر در ۳۱ ماه می ۱۹۴۵ به دنیا آمد. او دانشمند، محقق در زمینهٔ انسانشناسی و نویسندهای آمریکایی است. عمدهٔ فعالیت فیشر در زمینهٔ رفتارشناسی انسان است. او محقق ارشد مؤسسهٔ کینزی در دانشگاه ایندیانا و عضو مرکز مطالعات تکاملی انسان در گروه انسانشناسی در دانشگاه راتگرز است. فیشر پیش از همکاری با دانشگاه راتگرز، پژوهشگر موزهٔ تاریخ طبیعی آمریکا در نیویورک بود. کتاب «چرا او؟» یکی از آثار مکتوب اوست.
بخشی از کتاب چرا او؟
«ازرا پاوند شاعر آمریکایی گفته است: «آه، احساس میکنم در کنارش جادو شدهام.» مجاورت هم در شور و اشتیاق رمانتیک در تمامی چهار گروه شخصیتی نقش دارد. در کار، سر کلاس، در باشگاه، توی محل، عاشق کسی میشوید که دوروبرتان باشد. در مطالعات اخیر روی صد زن و مرد جوان آمریکایی، ۶۳ نفرشان گفتند که عاشق کسی شدهاند چون جلوی چشمشان بود.
نیروی شگرف مجاورت را در ایمیلی که اخیراً دریافت کردم به وضوح مشاهده کردم. ایمیل از طرف آقایی به نام سندی از کانادا بود. به نظرم سندی شخصیت کاشف داشت. او نوشته بود: «قبلاً فکر میکردم که هیچگاه ازدواج نمیکنم. به نظر میآمد که دردسر زیادی داشته باشد. دوستان زیادی داشتم. اما هیچوقت دلیلی نمیدیدم که این پیوندها را محکمتر کنم. تا اینکه با خانمی دوست شدم که خانهاش آن طرف خیابان بود و وقتی رفت و آمد میکردیم گپ و گفتهای ایدئالی داشتیم. او اصلاً از جنس من نبود و هیچوقت امکان نداشت در یک مهمانی طرفش بروم. اما به او علاقهمند شدم و آخرش عاشقش شدم. الان ۳۲ سال میشود که ازدواج کردهایم و من هنوز عاشقش هستم. او زن گرم و دوستداشتنیای است و مادر خوبی برای سه فرزندمان است. من خدا را شکر میکنم که او همسایهام بود، او باعث شد من به رؤیاهایم برسم.»
دادهها مبیّن این واقعیتند که شما هر چه بیشتر با کسی سروکار داشته باشید، به نظرتان آن فرد خوشقیافهتر، جالبتر، باهوشتر و شبیهتر به خودتان میآید و بیشتر هم دوستشان خواهید داشت. اما به نظر میرسد اشتیاق به افرادی که کنارتانند تصادفی نیست. معمولاً اشخاص با علایق و پیشینهٔ یکسان، و سن و شرایط اقتصادی یکسان بیشتر احتمال دارد که در مکان یکسانی باشند. مطالعه تیپهای شخصیتی نشان میدهد که کاشفها و مذاکرهکنندهها دوست دارند که در شهرهای بزرگ زندگی کنند. سازندهها اطراف شهر را ترجیح میدهند و مدیرها کوهستان را برمیگزینند.
بنابراین اگر کاشف یا سازندهاید اول راه بیفتید به طرف جایی که میخواهید زندگی کنید و بعد همسرتان را انتخاب کنید چون همسر ایدئالتان هم آنجا خواهد بود. اگر مدیرید جایی باید مذاکرهکنندهتان را پیدا کنید که زندگی در جریان است بعد میتوانید خانوادهتان را به بالای کوه منتقل کنید، یا اقلاً برای تعطیلات به آنجا ببریدشان. اگر هم مذاکرهکنندهای هستید، بالای قلهها یا هر جای دیگری زندگی کنید و مدیرها مجبورند که به خودشان فشار بیاورند تا شما را پیدا کنند».
خواندن کتاب چرا او؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ خودشناسی و روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
درباره هلن فیشر
هلن فیشر در ۳۱ ماه می ۱۹۴۵ به دنیا آمد. او دانشمند، محقق در زمینهٔ انسانشناسی و نویسندهای آمریکایی است. عمدهٔ فعالیت فیشر در زمینهٔ رفتارشناسی انسان است. او محقق ارشد مؤسسهٔ کینزی در دانشگاه ایندیانا و عضو مرکز مطالعات تکاملی انسان در گروه انسانشناسی در دانشگاه راتگرز است. فیشر پیش از همکاری با دانشگاه راتگرز، پژوهشگر موزهٔ تاریخ طبیعی آمریکا در نیویورک بود. کتاب «چرا او؟» یکی از آثار مکتوب اوست.
بخشی از کتاب چرا او؟
«ازرا پاوند شاعر آمریکایی گفته است: «آه، احساس میکنم در کنارش جادو شدهام.» مجاورت هم در شور و اشتیاق رمانتیک در تمامی چهار گروه شخصیتی نقش دارد. در کار، سر کلاس، در باشگاه، توی محل، عاشق کسی میشوید که دوروبرتان باشد. در مطالعات اخیر روی صد زن و مرد جوان آمریکایی، ۶۳ نفرشان گفتند که عاشق کسی شدهاند چون جلوی چشمشان بود.
نیروی شگرف مجاورت را در ایمیلی که اخیراً دریافت کردم به وضوح مشاهده کردم. ایمیل از طرف آقایی به نام سندی از کانادا بود. به نظرم سندی شخصیت کاشف داشت. او نوشته بود: «قبلاً فکر میکردم که هیچگاه ازدواج نمیکنم. به نظر میآمد که دردسر زیادی داشته باشد. دوستان زیادی داشتم. اما هیچوقت دلیلی نمیدیدم که این پیوندها را محکمتر کنم. تا اینکه با خانمی دوست شدم که خانهاش آن طرف خیابان بود و وقتی رفت و آمد میکردیم گپ و گفتهای ایدئالی داشتیم. او اصلاً از جنس من نبود و هیچوقت امکان نداشت در یک مهمانی طرفش بروم. اما به او علاقهمند شدم و آخرش عاشقش شدم. الان ۳۲ سال میشود که ازدواج کردهایم و من هنوز عاشقش هستم. او زن گرم و دوستداشتنیای است و مادر خوبی برای سه فرزندمان است. من خدا را شکر میکنم که او همسایهام بود، او باعث شد من به رؤیاهایم برسم.»
دادهها مبیّن این واقعیتند که شما هر چه بیشتر با کسی سروکار داشته باشید، به نظرتان آن فرد خوشقیافهتر، جالبتر، باهوشتر و شبیهتر به خودتان میآید و بیشتر هم دوستشان خواهید داشت. اما به نظر میرسد اشتیاق به افرادی که کنارتانند تصادفی نیست. معمولاً اشخاص با علایق و پیشینهٔ یکسان، و سن و شرایط اقتصادی یکسان بیشتر احتمال دارد که در مکان یکسانی باشند. مطالعه تیپهای شخصیتی نشان میدهد که کاشفها و مذاکرهکنندهها دوست دارند که در شهرهای بزرگ زندگی کنند. سازندهها اطراف شهر را ترجیح میدهند و مدیرها کوهستان را برمیگزینند.
بنابراین اگر کاشف یا سازندهاید اول راه بیفتید به طرف جایی که میخواهید زندگی کنید و بعد همسرتان را انتخاب کنید چون همسر ایدئالتان هم آنجا خواهد بود. اگر مدیرید جایی باید مذاکرهکنندهتان را پیدا کنید که زندگی در جریان است بعد میتوانید خانوادهتان را به بالای کوه منتقل کنید، یا اقلاً برای تعطیلات به آنجا ببریدشان. اگر هم مذاکرهکنندهای هستید، بالای قلهها یا هر جای دیگری زندگی کنید و مدیرها مجبورند که به خودشان فشار بیاورند تا شما را پیدا کنند».
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر