روان شناسی پول

کتاب روان شناسی پول نوشتهٔ مورگان هازل و ترجمهٔ ناهید ملکی است و انتشارات میلکان آن را منتشر کرده است. آموزه‌هایی ابدی دربارهٔ ثروت، طمع و خوشبختی در این کتاب آمده است.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ پیش‌فرض کتاب روان شناسی پول این است که ارتباط خوب با پول رابطهٔ کمی با هوش شما دارد و بیشتر به نحوهٔ رفتارتان بستگی دارد؛ و آموزش نحوهٔ رفتار سخت است، حتی برای افراد واقعاً باهوش.
اگر نابغه‌ای کنترل احساسات خود را از دست بدهد، ممکن است فاجعه‌ای مالی ایجاد کند. عکس این مطلب هم درست است. افراد عادی و بدون تحصیلات اقتصادی هم می‌توانند ثروتمند باشند؛ اگر مهارت‌های رفتاری انگشت‌شماری را یاد بگیرند که هیچ ارتباطی با معیارهای رسمی هوش ندارند.
پول همه‌جا هست، همهٔ ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و بیشترِ ما را گیج می‌کند. همهٔ افراد، با اندکی تفاوت، به آن فکر می‌کنند. پول درس‌هایی به ما می‌دهد که در بسیاری از زمینه‌های زندگی مانند ریسک، اعتمادبه‌نفس و شادی کاربرد دارند. اندک موضوعاتی وجود دارند که برای توضیح چرایی رفتار مردم، ذره‌بینی قوی‌تر از پول داشته باشند. این یکی از بزرگ‌ترین نمایش‌های روی زمین است.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که بحران مالی را از دریچهٔ روان‌شناسی و تاریخ بهتر می‌توان درک کرد تا از دریچهٔ امور مالی.
برای درک اینکه چرا مردم خودشان را زیر انبوهی از بدهی دفن می‌کنند، نیازی به مطالعهٔ نرخ بهره ندارید؛ بلکه باید تاریخ طمع، ضعف و خوش‌بینی را مطالعه کنید. برای اینکه بفهمید چرا سرمایه‌گذاران در پایین‌ترین سطحِ بازارِ نزولی سهامشان را می‌فروشند نیازی نیست فرمول‌های بازدهِ موردانتظار در آینده را مطالعه کنید؛ بلکه باید دربارهٔ رنج نگاه‌کردن به خانواده و این نگرانی که آیا سرمایه‌گذاری‌های شما آیندهٔ آن‌ها را به خطر می‌اندازد یا نه فکر کنید.
کتاب روان شناسی پول به بررسی عمیق‌تر این موضوع می‌پردازد. برخی از بخش‌های کوتاه آن گزارش بی هیچ تغییری در این کتاب هم آورده شده‌اند.
کتابی که در دست دارید در بیست فصل نوشته شده است که هر فصل به توصیف آنچه به‌نظرم مهم‌ترین و اغلب غافل‌گیرکننده‌ترین ویژگی‌های روان‌شناسی پول است می‌پردازد. این فصل‌ها حول زمینه‌ای مشترک می‌چرخند، اما به‌تنهایی هم موضوعیت دارند و می‌توان آن‌ها را مستقل از هم نیز مطالعه کرد.

خواندن کتاب روان شناسی پول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزه‌های مدیریت و کسب‌وکار و روان‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب روان شناسی پول
«باارزش‌ترین شکل ثروت این است که هر روز صبح از خواب بیدار شوم و بگویم: «امروز هر کاری که بخواهم می‌توانم انجام بدهم.»
مردم می‌خواهند ثروتمندتر شوند تا شادتر باشند. خوشبختی موضوع پیچیده‌ای است، زیرا درمورد هر کسی متفاوت است. اما اگر یک ویژگی مشترک در شادی وجود داشته باشد ـ دلیل جهانی برای شادی ـ این است که مردم می‌خواهند زندگی خودشان را کنترل کنند.
توانایی انجام آنچه می‌خواهید، در زمانی که می‌خواهید، با کسی که می‌خواهید، طی مدت‌زمانی که می‌خواهید، بسیار باارزش است. این بیشترین سودی است که پول پرداخت می‌کند.
انگس کمبل روان‌شناسی از دانشگاه میشیگان بود. او در سال ۱۹۱۰ متولد شد و تحقیقاتش را در دورانی انجام داد که روان‌شناسی بیشتر بر اختلالاتی متمرکز بود که باعث حال بد افراد می‌شد ـ چیزهایی مانند افسردگی، اضطراب، اسکیزوفرنی.
کمبل می‌خواست بداند چه چیزی مردم را خوشحال می‌کند. کتاب او در سال ۱۹۸۱، با نام حس رفاه در امریکا، با اشاره به این نکته شروع می‌شود که مردم عموماً شادتر از آن چیزی هستند که بسیاری از روان‌شناسان تصور می‌کنند. اما برخی به‌وضوح از دیگران شادترند؛ و لزوماً نمی‌توانید آن‌ها را براساس درآمد، منطقهٔ جغرافیایی یا تحصیلات گروه‌بندی کنید؛ زیرا بسیاری از افراد در هریک از این دسته‌ها افسردگی مزمن دارند.
تأثیرگذارترین ویژگی مشترک شادی موضوع ساده‌ای بود. کمبل آن را این‌گونه خلاصه کرد:
داشتن حسی قوی از کنترل زندگی، بیشتر از سایر شرایط عینی، پیش‌بینی‌کنندهٔ مطمئنی برای احساسات مثبتِ مرتبط با رفاه است.
بیشتر از حقوق؛ بیشتر از وسعت خانه؛ بیش از اعتبار شغلی؛ کنترل بر انجام کاری که می‌خواهید، در زمانی‌که می‌خواهید، با افرادی که می‌خواهید، جامع‌ترین متغیر سبک زندگی است که مردم را خوشحال می‌کند.
بزرگ‌ترین ارزش ذاتی پول ـ که نمی‌توان درباره‌اش اغراق کرد ـ توانایی آن در دادن کنترل زمان به شماست. به دست آوردن تدریجیِ سطحی از استقلال و خوداتکایی که از دارایی‌های خرج‌نشده ناشی می‌شود برای آنچه می‌توانید انجام دهید و زمانی‌که می‌توانید آن را انجام دهید به شما کنترل بیشتری می‌دهد.
مقدار اندک ثروت به معنای آن است که می‌توانید در زمانی‌که مریض هستید چند روز مرخصی بگیرید، بدون این‌که هزینهٔ زیادی برایتان داشته باشد. اگر این توانایی را نداشته باشید، به دست آوردنش بسیار مهم است.
کمی ثروتِ بیشتر به این معنی است که به‌جای این‌که مجبور باشید، بعد از بیکارشدن، اولین کاری را که پیدا می‌کنید بپذیرید، می‌توانید منتظر کاری خوب باشید. این می‌تواند زندگی‌تان را تغییر دهد. داشتن ذخیرهٔ اضطراری شش‌ماهه باعث می‌شود از رئیستان نترسید، زیرا می‌دانید که اگر مجبور شوید تا یافتن شغل جدید کمی بیکار بمانید، نابود نمی‌شوید.
ثروت بیشتر به‌معنای توانایی کار با حقوق کمتر اما با ساعات کاری انعطاف‌پذیر هم هست. شاید کاری با مسیر رفت‌وآمد کوتاه‌تر. یا به این معنا که اگر سروکارتان به فوریت‌های پزشکی افتاد، برای پرداخت هزینه‌های آن نگرانی نداشته باشید.
و سپس بازنشسته‌شدن در زمانی که می‌خواهید، به جای زمانی‌که نیاز دارید.
استفاده از پولتان برای خرید زمان و امکانات مزایایی برای سبک زندگی دارد که تعداد کمی از کالاهای لوکس می‌توانند با آن‌ها رقابت کنند».









 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات