یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴

پذیرش محض: اگر همه ما نشان خود خدا باشیم، چطور؟

کتاب پذیرش محض نقشه‌راه معنوی برای رسیدن به یک رابطه‌ قدرتمند با جهان هستی است. این کتاب به همت توشا سیلور به نگارش درآمده و رسیدن به آرامش را از طریق پذیرش همه چیز و برقراری ارتباط با خداوند، ممکن می‌داند و همه‌ ما انسان‌ها را حامل نشانه‌های او می‌نامد. فقط کافی است به این نشانه‌ها توجه کنیم تا در زندگی به شادی و آرامش برسیم.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ همه‌ ما نشانه‌ خداوندیم. این پیام اصلی اثری که پیش رو دارید، کتاب پذیرش محض (Outrageous Openness: Letting the Divine Take the Lea) به قلم توشا سیلور (Tosha Silver) است. این کتاب دستورالعملی معنوی برای بهبود رابطه با خود و خداوند ارائه می‌کند و با الهام گرفتن از شاعران و صوفیان بزرگی همچون مولانا روش‌های برقراری ارتباط شورانگیز و آرامش‌بخش با ملکوت را پیش پای شما می‌گذارد.
نویسنده کتاب پذیرش محض را در شانزده بخش به رشته‌ تحریر درآورده است. او که در زمینه‌ ستاره‌شناسی سابقه‌ای طولانی دارد، در کتاب حاضر به راه‌های هم‌راستا شدن با الوهیت و رها شدن از تنش‌های زندگی می‌پردازد. از نظر او بهترین روش عبور از مشکلات از قبل مقدر شده است؛ فقط کافی است به ملکوت اجازه بدهید که راهنمایی لازم را سر راهتان بگذارد. اگر اصول الهی را یاد بگیرید، به این راهنمایی‌ها نیز دست می‌یابید.
ابزارها و تمرین‌های لازم برای تقویت ایمان درونی در کتاب پذیرش محض آورده شده و نویسنده مدعی است که با استفاده از این اصول شما را به سرچشمه‌ الهی متصل می‌کند. رها کردن خود و پذیرش هرگونه اتفاقی در روزمره، چه خوب و چه بد، با تکیه بر قدرت غرایز و تمرینات معنوی میسر می‌شود. مراقبه‌ متا و پاک‌سازی نیز از دیگر روش‌های پیشنهادی کتاب حاضر است؛ اگر روحتان را به این ابزارها تجهیز کنید، در مسیر آرامش قدم برمی‌دارید.
کتاب پذیرش محض را نازنین توانگر رنجبر به فارسی ترجمه کرده و نشر ترنگ روانه‌ بازار کتاب ایران نموده است.

نکوداشت‌های کتاب پذیرش محض
•    یکی از بهترین کتاب‌هایی که تا به حال خوانده‌ایم! من و همسرم، هالی، از طرفداران بزرگ توشا سیلور هستیم. او در تک تک صفحات کتاب الهام‌بخش است! (نویسنده‌ پرفروش مجموعه کتاب‌های خوشبختی)
•    این کتاب هدیه‌ای خارق‌العاده برای خوانندگان در چنته دارد!توشا سیلور راه رهایی از نیروی قدرتمند و کشنده‌ی امیال و خواهش‌های دنیوی و راه رسیدن به زندگی شاد، آرامش و رضایت را پیش پای شما می‌گذارد. در مسیر پیشنهادیِ کتاب گام بردارید تا معجزات باورنکردنی را ببینید. (مارسی شیموف، نویسنده‌ کتاب بدون دلیل خوشحال باش)
•    جام مقدس همین جاست! در همین کتاب باارزش! ‌خرد توشا سیلور مثل یک میلک شیک نعنا جاری می‌شود و به شما احساس رهایی ماشین‌سواری در ساحل را می‌دهد. اما گول سادگی پیامش را نخورید و به دنبال راه آسان رسیدن به روشنی شادی و امید نباشید. (لیزا رنکین، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)
•    یک ترانه‌ی معنوی تازه و سرگرم‌کننده که مثل دوچرخه‌سواری یا تماشا کردن رودخانه است و حالتان را خوب می‌کند. توشا سیلور لحن زیبا، صادق و قانع‌کننده دارد و یک همنشین دلپذیر است. (تاما کیوز، نویسنده‌ پرفروش)

کتاب پذیرش محض برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به مطالعه‌ی کتاب‌های عرفانی و معنوی علاقه دارید، کتاب پذیرش محض را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب پذیرش محض: اگر همه ما نشان خود خدا باشیم، چطور؟ می‌خوانیم
هر وقت بتوانم دوست دارم بدون هیچ برنامه‌ریزی یا دخالت ذهن در برابر اتفاق‌های احتمالی روزانه پذیرا باشم. ازآنجایی‌که این مهارت بر اثر تمرین کردن رشد می‌کند، عمداً موقعیت‌هایی را ایجاد می‌کنم که در آن باید آسان بگیرم و اجازه بدهم غرایزم مرا هدایت کنند. به‌ویژه در مواقع استرس‌زا سپردن کنترل خود به ناخودآگاه برای چند ساعت پرسه‌زنی به‌اندازه دو هفته تعطیلات آرامش‌بخش است.
یکی از ماجراجویی‌هایی که دوست دارم به این صورت است؛ بدون داشتن برنامه‌ای برای بعدازظهر، سوار کشتی مسافربری به‌سمت سان‌فرانسیسکو می‌شوم. تلفن همراهم را خاموش می‌کنم و فقط راه می‌روم. رهبری این ماجراجویی به عهده خداست. سال‌هاست که ماهی یکی دو بار این کار را برای تمرین معنوی انجام می‌دهم؛ تا جایی‌که می‌دانم ما با دوستان یا برای آشنایی با فرد جدید قرار می‌گذاریم – خب چرا همین کار را با خدای درونی خودمان انجام ندهیم؟
غریزه به‌طور قابل اطمینانی کنترل را به دست می‌گیرد و اگر به آن فرصت بدهید، می‌تواند این منِ بیرونی را هدایت کند. هر سفری با توجه به نیازهای زمان خود متفاوت است. معمولاً در آغاز مسیر دعا می‌کنم: «من این بعدازظهر رو پیشکش تو می‌کنم. لطفاً شفابخش‌ترین و ضروری‌ترین مسئله رو پیش پایم قرار بده».
هریک از این سفرهای کوتاه منحصربه‌فرد بوده‌اند. در برخی از سفرها بسیار پرانرژی و سرزنده بودم؛ طوری که از تمام تپه‌های سر راهم به‌سمت تویین پیکس بالا می‌رفتم. در بعضی دیگر از سفرها روی نیمکتی می‌نشستم و به درخت‌ها خیره می‌شدم، به پرندگان غذا می‌دادم و خالی بودن ذهنم از هرگونه فکری را طلب می‌کردم. گاهی وقت‌ها با آشنایان خیلی قدیمی برخورد می‌کردم و غذای حاضری با آن‌ها می‌خوردم. بعضی عصرها هم سکوت محض بود، حتی آی‌پدم را خاموش می‌کردم.











 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات