بازی موقعیت

کتاب بازی موقعیت نوشته لورتا گراتزیانو برونینگ است و با ترجمه مصطفی حمیدی در نشر مون منتشر شده است. این کتاب به شما یاد می‌دهد که چرا اسیر رقابت و قیاس خود با دیگران می‌شویم و چگونه از آن دوری کنیم.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ اولین عامل سرخوردگی و نارضایتی مردم در زندگی این اعتقاد است که «شادی حالت پیش‌فرض و طبیعی ماست و اگر شاد نیستیم، حق داریم ناراضی باشیم». مطالعهٔ این کتاب به ما یاد می‌دهد سازوکار مغزی پستانداران و نیاکان ما در راستای تولیدمثل بیشتر و برای بقا شکل گرفته بود؛ سروتونین و هورمون‌های شادی‌آور زمانی در مغز آن‌ها ترشح می‌شد که به برتری، اعتبار و چیرگی اجتماعی می‌رسیدند و تنها از این طریق امکان بقا و تکثیر ژن‌هایشان را داشتند. بنابراین اگر در جایگاه برتر قرار نمی‌گرفتند یا نگران از دست دادن جایگاه خود بودند، ترشح کورتیزول یا عامل حس بد و سرخوردگی امری بود طبیعی.
این کتاب به‌خوبی نحوهٔ ایجاد عادت‌های مختلف در مغز ما و اهمیت آن را بیان می‌کند. بر اثر تجربه‌های خوب یا بد در گذشته مسیرهای عصبی خاصی در مغز ما شکل گرفته‌اند. مغز برای صرف انرژی کمتر، به همان مسیرهای آشنا اتکا می‌کند؛ یعنی تجربهٔ حس‌های خوب (سروتونین) را مجدداً تکرار می‌کند و از تجربهٔ حس‌های بد (کورتیزول) می‌گریزد. ما برای احساس رضایتمندی در زندگی ابتدا باید اهمیت عادت‌ها و قدرتشان را بپذیریم. سپس با شیوه‌های جدید مسیرهای عصبی جدیدی برای تحریک حس خوب و رهایی از حس بد بسازیم و در ادامه این رفتارها را آن‌قدر تکرار کنیم که این مسیرها تثبیت شوند. این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند مسیرهای متفاوتی را بسازید و از عادت‌هایی که منجر به تولید کورتیزول می‌شود دوری کنید.

خواندن کتاب بازی موقعیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به یک زندگی موفق پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بازی موقعیت
وقتی دو پستاندار برای اولین بار همدیگر را می‌بینند، یکی‌شان علامت چیرگی می‌دهد و دیگری علامت تسلیم. علامت چیرگی شاید کمر راست کردن همراه با نگاه خیره باشد. وقتی یکی از دو فرد چیرگی خود را اعلام کرد، دیگری یا باید تسلیم شود یا خطر مبارزه را به جان بخرد. حیوانات به‌ندرت می‌جنگند، چون خوب می‌توانند برنده را پیش‌بینی کنند. فرد ضعیف‌تر تسلیم می‌شود تا جلوی آسیب را بگیرد. علامت تسلیم معمولاً پایین آوردن سر یا بدن است. این بحث ناخوشایند که از سر راه کنار رفت، دو پستاندار از تعارض اجتناب می‌کنند و حتی شاید همکاری کنند.
حیوان‌ها، وقتی فرصتی برای غذا خوردن یا جفت‌گیری پیش می‌آید، از فرد چیره‌تر تمکین می‌کنند. به‌ندرت دعوایی سر منابع شکل می‌گیرد، چون سلسله‌مراتب تغذیه‌ای از قبل مشخص است. شاید تصور کنید که اوضاع نباید از این قرار باشد، اما یک قرن تحقیقات همین را نشان می‌دهد. مطالعات بی‌شماری در «رفتارشناسی جانوری» رفتار سلسله‌مراتبی حیوانات را به‌وضوح نشان داده. امروزه، این تحقیقات را نادیده می‌گیرند و مطالعاتی را برجسته می‌کنند که مدعی نوع‌دوستی و همدلی در حیوانات‌اند. چنین مطالعاتی تأکید را بر لحظه‌های همکاری می‌گذارند و بستر کلی‌تر را حذف می‌کنند، بستری که نشان می‌دهد حیوانات هروقت برای بهبود موقعیت اجتماعی‌شان لازم باشد با هم رقابت می‌کنند.
مثلاً حیوانات برای شکست رقیبی چیره‌تر همکاری می‌کنند. اگر موفق شدند، آن‌وقت بر سر جایگاه رقیب با هم به رقابت می‌پردازند. همکاری بخشی از بازی موقعیت است. حیوانات در حدس زدن قدرت یک اتحاد اجتماعی همان‌قدر مهارت دارند که در حدس زدن قدرت یک فرد. انسان‌ها نیز در طول تاریخ به همین شکل اتحادهای اجتماعی‌شان را به کار بسته‌اند و امروزه هم ما کماکان همین کار را می‌کنیم. مقصود این مبحث توجیه پرخاشگری نیست، بلکه می‌خواهیم بدانیم چرا به نابرابری‌های قدرت این‌قدر حساسیم.
پستانداران رقابت اجتماعی دارند، چون کارساز است و باعث می‌شود افراد ضعیف‌تر در مواجهه با دشمن مشترک از حمایت افراد قوی‌تر برخوردار شوند. مغز هر فرد سعی می‌کند، با افزایش قدرت و مهارت، خود را در سلسله‌مراتب بالا بکشد. رقابت اجتماعی به حیوانات کمک می‌کند فرصت‌های بیشتری برای تغذیه و جفت‌گیری پیدا کنند و بدین‌ترتیب ژن‌هایشان را گسترش دهند. این نکته، چنان‌که خواهیم دید، هم دربارهٔ نرها صدق می‌کند و هم ماده‌ها. احتمالش بیشتر است مغزی که در پی موقعیت اجتماعی است به نسل بعدی ارث برسد. همهٔ ما نوادگان میلیون‌ها سال موقعیت‌جویی هستیم.










 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات