سه شنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۴

جادوی ذهن

آیا تابه‌حال فکر کرده‌اید که ذهن شما چگونه می‌تواند مسیر زندگی‌تان را تغییر دهد؟ در کتاب جادوی ذهن اثر جیمز دوتی، با ترکیب علم عصب‌شناسی، روان‌شناسی و ذهن‌آگاهی، روشی شش مرحله‌ای برای تحقق خواسته‌ها ارائه می‌دهد. برخلاف باورهای رایج درباره قانون جذب، این کتاب بر پایه علمی ثابت‌شده، توضیح می‌دهد که چگونه با تغییر مسیرهای عصبی و تمرین‌های هدفمند، می‌توانیم افکار خود را به واقعیت تبدیل کنیم.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب جادوی ذهن: علم عصب شناسی و سیم کشی دوباره‌ مغز برای رسیدن به خواسته‌ها (Mind Magic: The Neuroscience of Manifestation and How It Changes Everything) سفری علمی و شخصی به قدرت شگفت‌انگیز مغز برای تغییر زندگی است. برخلاف کتاب‌های معمول درباره‌ قانون جذب که صرفاً روی خواسته‌های فردی تمرکز دارند و اندکی دور از واقعیت هستند، دکتر جیمز دوتی (Dr. James Doty)، جراح مغز و اعصاب، این مفهوم را از منظر عصب‌شناسی بررسی می‌کند. او نشان می‌دهد که چگونه توجه، مدیتیشن، تصویرسازی ذهنی و شفقت می‌توانند مسیرهای عصبی جدیدی در مغز ایجاد کرده و ما را به اهدافمان نزدیک‌تر کنند.
تحقیقات علمی نشان داده است که مغز قابلیت تغییر و بازآرایی مسیرهای عصبی خود را دارد. این فرایند به ما امکان می‌دهد که با تمرین‌های ذهنی صحیح، تفکر، رفتار و حتی احساسات خود را تغییر دهیم. در این کتاب، جیمز دوتی با استفاده از داستان‌های شخصی و مطالعات علمی، ثابت می‌کند که قدرت ذهن چیزی بیش از یک باور خرافاتی بوده و قابلیت علمی اثبات‌شده‌ای است که می‌تواند به رشد فردی و موفقیت ما کمک کند.
یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد این کتاب، روایت داستان شخصی خود نویسنده است. جیمز آر دوتی که دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشته است، از طریق ملاقات با زنی به نام روت، روش‌هایی را برای تمرکز، مهربانی با خود و دیگران و تصویرسازی ذهنی می‌آموزد. این اصول ساده اما قدرتمند، به گفته‌ وی، یکی از عواملی بود که مسیر زندگی‌اش را تغییر داد و او را از یک نوجوان فقیر به یک جراح موفق و یکی از محققان برجسته در حوزه عصب‌شناسی و شفقت تبدیل کرد.
درحالی‌که بسیاری از کتاب‌های مربوط به جذب خواسته‌ها تنها به موفقیت شخصی و مادی می‌پردازند، دکتر جیمز دوتی بر اهمیت شفقت و نفع جمعی هم تأکید دارد. او معتقد است که موفقیت واقعی زمانی حاصل می‌شود که خیرخواهی و کمک به دیگران نیز بخشی از اهداف ما باشد. درواقع کتاب جادوی ذهن نه‌تنها به شما می‌آموزد که چگونه به خواسته‌های خود برسید، بلکه نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از این مهارت‌ها برای بهبود جهان اطرافمان نیز استفاده کرد.
در نهایت کتاب جادوی ذهن از نویسنده پرفروش نیویورک‌تایمز را می‌توانیم کتابی ورای قانون جذب و کتاب‌های معمول درباره‌ی آن بدانیم، چراکه علاوه‌بر اثبات علمی برای گفته‌های نویسنده از تمرینات عملی نیز برخوردار است. دکتر جیمز دوتی با ترکیب علم، تجربه شخصی و تمرین‌های عملی، به ما نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با تغییر مسیرهای عصبی مغز، رفتار و زندگی خود را دگرگون کرد. این کتاب الهام‌بخش، عملی و کاربردی است و می‌تواند نقطه‌ عطفی در مسیر دستیابی به رؤیاهای شما باشد.
همچنین جیمز دوتی در کتاب جادوی ذهن که انتشارات میلکان آن را با ترجمه‌ ساره سادات علوی منتشر کرده است، تمرین‌هایی ساده اما مؤثر ارائه می‌دهد که به شما کمک می‌کنند افکار منفی را کنار بگذارید، تمرکز خود را تقویت کنید و مسیر رسیدن به اهدافتان را هموار سازید.

نکوداشت‌های کتاب جادوی ذهن
•    قبل از خواندن این کتاب شگفت‌انگیز، همیشه مفهوم «قانون جذب» (Manifesting) را به‌عنوان یک خرافات مربوط به دوران جدید، مثل طالع‌بینی یا سنگ‌های قیمتی درنظر می‌گرفتم. اما جیمز دوتی، جراح مغز و اعصاب مشهور، باعث شد دوباره به این موضوع فکر کنم. کتاب جادوی ذهن اثری شگفت‌انگیز است که به درون ذهن و رازهای پنهان آن سفر می‌کند. (استیون فرای، بازیگر و کمدین)
•    کتاب جادوی ذهن فقط علم قانون جذب را توضیح نمی‌دهد، بلکه تکنیک‌ها و تمرین‌هایی عملی به خوانندگان ارائه می‌دهد که می‌توانند به کمک آن‌ها زندگی خود و دیگران را تغییر دهند. این کتاب یک کاوش شفاف و عمیق در مورد پتانسیل نامحدود ما است. (چاد منگ‌تان، نویسنده)
•    کتاب جادوی ذهن ما را از تکنیک‌های معنوی قدیمی به علم عصب‌شناسی مدرن می‌برد. این کتاب درک گسترده‌ای از قدرت شخصی به ما ارائه می‌دهد و ابزارهای عملی برای پذیرش آن را فراهم می‌کند. دکتر جیمز دوتی در این کتاب اسرار قانون جذب را بر اساس تجربه‌های شخصی‌ و دانش علمی خود به اشتراک می‌گذارد. این کتاب هم درباره ذهن است و هم درباره جادو، چرا که وقتی ذهن را می‌شناسیم، جادو را هم درک می‌کنیم. (ماریان ویلیامسون، نویسنده و سخنران)
•    کتاب جادوی ذهن به ما یک برنامه جامع بر اساس علم عصب‌شناسی ارائه می‌دهد تا نحوه رسیدن به اهداف‌مان را به روش صحیح بیاموزیم و با این کار، به یک زندگی پرمعنا و هدفمند دست پیدا کنیم. (جان هم، بازیگر)

کتاب جادوی ذهن برای چه کسانی مناسب است؟
افرادی که به‌دنبال راهی علمی و اثبات‌شده برای تحقق خواسته‌هایشان هستند و کسانی که می‌خواهند ذهنشان را برای رسیدن به موفقیت، تمرین دهند از این کتاب بهره خواهند برد. به‌علاوه افرادی که با استرس، اضطراب یا ناامیدی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و به‌دنبال راهکارهایی برای بهبود کیفیت زندگی‌شان هستند هم از جادوی این کتاب استفاده خواهند کرد.

در بخشی از کتاب جادوی ذهن می‌خوانیم
وقتی دوازده‌ساله بودم، به قلمروهای بالای جو سفر می‌کردم، از روی تختم. هر هفته من و برادرم از آپارتمانمان بیرون می‌رفتیم و به‌اندازه‌ی سه‌چهار کیلومتر روی خطوط راه‌آهن پیاده‌روی می‌کردیم تا به خیابانی می‌رسیدیم که کتابخانه‌ی عمومی در آن قرار داشت. سنگ‌ریزه‌ها زیر کتانی‌هایمان صدا می‌دادند و گرمای سوزان جنوب کالیفرنیا بالای خطوط راه‌آهن جوی از حرارت ایجاد می‌کرد. از تهویه‌ی مطبوع کتابخانه لذت می‌بردیم، در میان قفسه‌ها پرسه می‌زدیم و در نهایت هریک حداکثر ده کتاب را تحویل می‌گرفتیم و آن‌ها را در آغوشمان تا انتهای مسیر در امتداد خطوط راه‌آهن حمل می‌کردیم تا در اتاق‌خواب مشترکمان بخوانیم. اگرچه هرکدام از ما بیشتر در سفر خصوصی خود بودیم (برادرم بیشتر داشت استعدادش به‌عنوان هنرمندی تجسمی را کشف می‌کرد)، من هنوز از این بابت که این کار به ما فرصتی برای کنارهم‌بودن می‌داد، سپاسگزار بودم. لذت قدم‌زدن کمی عقب‌تر از او روی خطوط راه‌آهن را به یاد می‌آورم. همیشه گنجینه‌هایی که گرفته بودیم، روی دستمان سنگینی می‌کرد.
یک تابستان، وقتی تمام کتاب‌هایی را که شخصیت‌های اصلی‌شان پسران هاردی و شرلوک هولمز بودند خواندم، به‌طور اتفاقی در قفسه‌ی معنویت کتابخانه به کتاب‌هایی درباره‌ی تجارب عرفانی برخوردم. در آن کتاب‌ها، شرح تجربه‌های افرادی مانند ادگار کیسی روشن‌بین، یوگی‌های بزرگ یوگاتاناندا و سوامی ویوکاناندا و پل توئیچل بنیان‌گذار جنبش مذهبی اکنکار را خواندم که به جداییِ قابل‌تجربه‌ی روح از بدن فیزیکی اعتقاد داشت. در نهایت، با معلم عرفانی پرویی‌آمریکایی، کارلوس کاستاندا، آشنا شدم و اولین کتابش با عنوان تعلیمات دن خوان؛ طریقت آگاهی در مکتب سرخ‌پوستان یاکی را خواندم.
در تلاش برای فرار از عذاب زندگی خانوادگی‌ام، مجذوب وعده‌ی فراتررفتن از محیط محدود و دردناکی شدم که در آن زندگی می‌کردم. بدون داشتن راهنمایی خردمند که کنترلم کند، شروع کردم به آزمایش روش‌های «سفر روح» و تجارب خارج از بدن. یک شب روی تختم دراز کشیدم، تمرین تنفس انجام دادم و سعی کردم با روحم به سطوح دیگر واقعیت سفر کنم. در ابتدا هیچ اتفاقی نیفتاد. سپس با ترکیبی از خوشحالی و ناراحتی، احساس کردم که آگاهی‌ام از بدنم بالا می‌رود. روح من به‌سمت لبه‌ی پنجره، بالاتر از گردان سربازهای پلاستیکی سبز اسباب‌بازی، شناور شد، از پنجره عبور کرد و روی شاخه‌های درخت بیرون نشست، جایی که می‌توانستم بنشینم و به پایین به بدن خودم که در اتاق‌خواب استراحت می‌کرد، نگاه کنم.










 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات