کتاب جامع اسرار زبان بدن
کتاب جامع اسرار زبان بدن نوشتهٔ آلن پیز و باربارا پیز و ترجمهٔ سعید گل محمدی و گیتی شهیدی است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب جامع اسرار زبان بدن به قلم نویسندگان، آلن پیز و باربارا پیز، همانگونه که از نامش پیداست، دربارهٔ تمام نکاتی است که با زبان بدن در ارتباط است. با مطالعهٔ این کتاب و یادگیری رمز و رازها و فنون زبان بدن در هر شغل و حرفه و جایگاهی که دارید میتوانید تأثیرگذارتر عمل کنید.
از این کتاب میتوان برای هر جنبهٔ زندگی استفاده کرد، در منزل، در قرار ملاقاتهای عاشقانه یا در محل کار. این کتاب حاصل سی سال تلاش در جهت گردآوری اطلاعات در این زمینه است و نویسندگان آن واژگان اساسی مورد نیازتان را برای خواندن و حدسزدن نوع نگرش و احساسات و عواطف در اختیار شما قرار دادهاند.
این کتاب به بعضی از غامضترین سؤالاتی که تاکنون دربارهٔ بعضی از رفتارهای مردم داشتهاید، پاسخ میدهد و برای همیشه رفتار خود شما را نیز تغییر میدهد. به نظر میرسد گویی همیشه در اتاق تاریکی بودهاید و در عین حال همیشه میتوانستید وجود مبلمان و اشیایی را که به دیوار آویزان بودند، احساس کنید. اما هرگز نمیتوانستید ببینید که بهراستی شبیه چه هستند. این کتاب چراغها را روشن میکند تا ببینید در تمام این مدت در آنجا چه چیزهایی بوده است. سپس، بهطوردقیق میدانید چه چیزهایی آنجا هست، در کجا قرار دارد و از همه مهمتر میدانید در مورد آنها چه کاری انجام دهید.
خواندن کتاب جامع اسرار زبان بدن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند پی به اسرار بدن ببرند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جامع اسرار زبان بدن
«توانایی فهمیدن قصد و نیت هر کس ساده است. آسان نیست، اما ساده است. تنها کافی است به اتفاقی که در آن محیط رخ میدهد نگاه کنید یا به آن گوش دهید، بعد آنها را با هم مقایسه کنید و به نتیجهای احتمالی دست یابید. هرچند، بیشتر مردم، تنها مواردی را میبینند که تصور میکنند آن را میبینند. در این جا بهمنظور توضیح این نکته داستانی را نقل میکنم:
دو مرد در جنگل قدم میزدند که به گودال بزرگ و عمیقی رسیدند. یکی گفت: «وای... چه عمیق به نظر میرسد! بگذار چند تا سنگریزه در آن بیندازیم تا بفهمیم عمق آن چقدر است.»
آنها چند سنگریزه پرتاب کردند و منتظر شدند، اما هیچ صدایی نشنیدند.
«خدای بزرگ، این گودال خیلی عمیق است. بگذار یکی از این تختهسنگهای بزرگ را داخل آن بیندازیم تا صدای آن را بشنویم.»
آنها دو تختهسنگ بزرگ را به داخل گودال هل دادند و منتظر شدند، اما باز صدایی نشنیدند.
یکی از آنها گفت: «اینجا وسط علفهای هرز یک راهبند قطار هست. اگر آن را بغلتانیم و به داخل گودال بیندازیم، بیبروبرگرد صدا میدهد.» آنها راهبند سنگین را تا نزدیک گودال کشیدند و بهزور بلند کردند و داخل گودال انداختند، اما هیچ صدایی از گودال خارج نشد. ناگهان از جنگل مجاور، بزی ظاهر شد که به سرعت باد میدوید. به طرف آن دو مرد هجوم آورد و مستقیم از بین آنها عبور کرد، و با همهی توان به هوا پرید و در داخل گودال ناپدید شد. آن دو مرد همانجا ایستادند. از مشاهدهی این تصویر شگفتزده شده بودند.
کشاورزی از جنگل بیرون آمد و گفت: «هی! شما بز مرا ندیدید؟»
«بله که دیدیم! عجیبترین موجودی بود که در عمر خود دیده بودیم! مثل باد از وسط جنگل دوید و به داخل آن گودال پرید!»
کشاورز گفت: «نه، آن بز من نبوده من بزم را به راهبند قطار بسته بودم!»
از این کتاب میتوان برای هر جنبهٔ زندگی استفاده کرد، در منزل، در قرار ملاقاتهای عاشقانه یا در محل کار. این کتاب حاصل سی سال تلاش در جهت گردآوری اطلاعات در این زمینه است و نویسندگان آن واژگان اساسی مورد نیازتان را برای خواندن و حدسزدن نوع نگرش و احساسات و عواطف در اختیار شما قرار دادهاند.
این کتاب به بعضی از غامضترین سؤالاتی که تاکنون دربارهٔ بعضی از رفتارهای مردم داشتهاید، پاسخ میدهد و برای همیشه رفتار خود شما را نیز تغییر میدهد. به نظر میرسد گویی همیشه در اتاق تاریکی بودهاید و در عین حال همیشه میتوانستید وجود مبلمان و اشیایی را که به دیوار آویزان بودند، احساس کنید. اما هرگز نمیتوانستید ببینید که بهراستی شبیه چه هستند. این کتاب چراغها را روشن میکند تا ببینید در تمام این مدت در آنجا چه چیزهایی بوده است. سپس، بهطوردقیق میدانید چه چیزهایی آنجا هست، در کجا قرار دارد و از همه مهمتر میدانید در مورد آنها چه کاری انجام دهید.
خواندن کتاب جامع اسرار زبان بدن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند پی به اسرار بدن ببرند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جامع اسرار زبان بدن
«توانایی فهمیدن قصد و نیت هر کس ساده است. آسان نیست، اما ساده است. تنها کافی است به اتفاقی که در آن محیط رخ میدهد نگاه کنید یا به آن گوش دهید، بعد آنها را با هم مقایسه کنید و به نتیجهای احتمالی دست یابید. هرچند، بیشتر مردم، تنها مواردی را میبینند که تصور میکنند آن را میبینند. در این جا بهمنظور توضیح این نکته داستانی را نقل میکنم:
دو مرد در جنگل قدم میزدند که به گودال بزرگ و عمیقی رسیدند. یکی گفت: «وای... چه عمیق به نظر میرسد! بگذار چند تا سنگریزه در آن بیندازیم تا بفهمیم عمق آن چقدر است.»
آنها چند سنگریزه پرتاب کردند و منتظر شدند، اما هیچ صدایی نشنیدند.
«خدای بزرگ، این گودال خیلی عمیق است. بگذار یکی از این تختهسنگهای بزرگ را داخل آن بیندازیم تا صدای آن را بشنویم.»
آنها دو تختهسنگ بزرگ را به داخل گودال هل دادند و منتظر شدند، اما باز صدایی نشنیدند.
یکی از آنها گفت: «اینجا وسط علفهای هرز یک راهبند قطار هست. اگر آن را بغلتانیم و به داخل گودال بیندازیم، بیبروبرگرد صدا میدهد.» آنها راهبند سنگین را تا نزدیک گودال کشیدند و بهزور بلند کردند و داخل گودال انداختند، اما هیچ صدایی از گودال خارج نشد. ناگهان از جنگل مجاور، بزی ظاهر شد که به سرعت باد میدوید. به طرف آن دو مرد هجوم آورد و مستقیم از بین آنها عبور کرد، و با همهی توان به هوا پرید و در داخل گودال ناپدید شد. آن دو مرد همانجا ایستادند. از مشاهدهی این تصویر شگفتزده شده بودند.
کشاورزی از جنگل بیرون آمد و گفت: «هی! شما بز مرا ندیدید؟»
«بله که دیدیم! عجیبترین موجودی بود که در عمر خود دیده بودیم! مثل باد از وسط جنگل دوید و به داخل آن گودال پرید!»
کشاورز گفت: «نه، آن بز من نبوده من بزم را به راهبند قطار بسته بودم!»
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر