اندیشه و خوراک
کتاب اندیشه و خوراک نوشتهٔ آلن دوباتن با ترجمهٔ نگار عربلو در انتشارات کتابسرای نیک چاپ شده است.این کتاب استثنایی است؛ زیرا هم درمورد غذاست و هم به مؤسسهای تعلق دارد که معمولاً فعالیتهای آن به روانشناسی و فلسفه اختصاص داشتهاند.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ هـدف از انتشـار مجموعـه مدرسـه زندگـی پـرورش هـوش عاطفـی بـه یـاری فرهنـگ اســت. باورمــان ایــن اســت کــه طیفــی از جدیتریــن معضــلات مــا نتیجــه فقــدان خودشناســی، همدلــی و ارتبــاط اســت. فعالیتهــای مــا در ده مرکــز در اقصــی نقــاط جهـان انجـام میشـود، از جملـه لنـدن، آمستـردام، سـئول و ملبـورن. فیلمسـازی، برگـزاری کلاسهـا، ارائـه خدمـات درمانـی و تولید سلسـلهای از محصـولات در عرصه روانشناسـی از دیگـر فعالیتهـای ماسـت. مؤسسـه انتشـاراتی مدرسـه زندگـی بـه انتشـار آثـاری در بـاب مهمتریـن مسـائل حیـات فرهنگـی و عاطفـی معـاصر میپـردازد. مبنـای انتشـار عناویـن، ارائـه سرگرمـی، آمـوزش، تسلیبخشـی و دگرگونـی در زندگـی خواننـدگان اسـت.
ما در مدرسه زندگی به بررسی موضوعاتی از ایندست علاقهمند هستیم که روابط چگونه میتوانند خوب پیش بروند یا چگونه به مشکل برمیخورند. اندیشمندان بزرگ گذشته درمورد نحوه زندگی در زمان حاضر چه میتوانند به ما بیاموزند؟ چگونه دوران کودکی ما بر زندگی کنونیمان تأثیر میگذارد و چگونه میتوان با بحرانهای تنهایی، اضطراب و ناامیدی مواجه شد؟ در نگاه اول به نظر نمیرسد که این مسائل با دستورپخت غذاها و پیشنهادهای آنچه برای شام مناسب است، ارتباطی داشته باشد؛ اما همینطور که در هر بخش بهدنبال توضیح خواهیم بود، متوجه این ارتباط میشوید.
کتاب اندیشه و خوراک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به کتابهای توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب اندیشه و خوراک
قاعدتاً هرچقدر هم که از خوردن غذا لذت ببریم، تصور نمیکنیم آنچه در ظرف خود قرار میدهیم دارای معنای خاصی باشد. فردریش نیچه، فیلسوف آلمانی قرن نوزده، دیدگاه دیگری داشت. نیچه در ژانویهی سال ۱۸۷۷ (آن زمان در اوایل دههی سیزندگی)، هنگامی که در ایتالیا اقامت داشت، در نامهای به مادرش نوشت به چیزی پی برده است که از نظرش در شادی انساننقش اساسی دارد.
آیا نیچه تصادفاً به این عقیدهی معروف خود مبنی بر اینکه زندگی مدرن تحتتأثیر حسادت و خشم پیش میرود پی برده بود؟ یا اینکه خدا مرده است؟ یا اینکه باید آرزو کنیم اَبَراِنسان شویم؟ درحقیقت کشف او به پختوپز مربوط بود: او آموخته بود که چگونه یک ریزوتوی عالی درست کند.
ریزوتو برای نیچه نوعی نگرش به زندگی را در خود گنجانده بود. اگر این غذا بهدرستی آماده شود، بسیار خوشطعم و لذیذ و در عین حال سبک و رضایتبخش است، به ما احساس طراوت میدهد و ما را سرشار از انرژی میکند. خاصیتهای این غذا انسان را ترغیب میکرد به فرد خاصی تبدیل شود: چابکتر، صریحتر، سرزندهتر و بانشاطتر. نیچه میخواست نوشتهها و شخصیت او مانند ریزوتو باشد. اینگونه به نظرش میرسید که نثر همکاران دانشگاهی او در آلمان بیشتر شبیه به سبزیجات بیش از حد پختهشده یا وعدههای سنگین گوشت آبپز بود- و به همین دلیل بود که فلسفهی آلمانی ناکام ماند. کتابهای قطور و غیرقابلدرک هگل یا کانت از نظر او مانند بدترین انواع غذا بودند. غذایی که شکم را پر میکند و باعث بیحالی و بیرمقی میشود، طوری که نیاز داشته باشیم در اتاقی تاریک دراز بکشیم. برداشت نیچه این بود که امور مادی حامل ایدههایی درمورد زندگی است و ازاینرو چیزهای مادی که معمولاً مصرف میکنیم بر نگرش فکری ما تأثیری بهتر یا بدتر میگذارند.
ما در مدرسه زندگی به بررسی موضوعاتی از ایندست علاقهمند هستیم که روابط چگونه میتوانند خوب پیش بروند یا چگونه به مشکل برمیخورند. اندیشمندان بزرگ گذشته درمورد نحوه زندگی در زمان حاضر چه میتوانند به ما بیاموزند؟ چگونه دوران کودکی ما بر زندگی کنونیمان تأثیر میگذارد و چگونه میتوان با بحرانهای تنهایی، اضطراب و ناامیدی مواجه شد؟ در نگاه اول به نظر نمیرسد که این مسائل با دستورپخت غذاها و پیشنهادهای آنچه برای شام مناسب است، ارتباطی داشته باشد؛ اما همینطور که در هر بخش بهدنبال توضیح خواهیم بود، متوجه این ارتباط میشوید.
کتاب اندیشه و خوراک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به کتابهای توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب اندیشه و خوراک
قاعدتاً هرچقدر هم که از خوردن غذا لذت ببریم، تصور نمیکنیم آنچه در ظرف خود قرار میدهیم دارای معنای خاصی باشد. فردریش نیچه، فیلسوف آلمانی قرن نوزده، دیدگاه دیگری داشت. نیچه در ژانویهی سال ۱۸۷۷ (آن زمان در اوایل دههی سیزندگی)، هنگامی که در ایتالیا اقامت داشت، در نامهای به مادرش نوشت به چیزی پی برده است که از نظرش در شادی انساننقش اساسی دارد.
آیا نیچه تصادفاً به این عقیدهی معروف خود مبنی بر اینکه زندگی مدرن تحتتأثیر حسادت و خشم پیش میرود پی برده بود؟ یا اینکه خدا مرده است؟ یا اینکه باید آرزو کنیم اَبَراِنسان شویم؟ درحقیقت کشف او به پختوپز مربوط بود: او آموخته بود که چگونه یک ریزوتوی عالی درست کند.
ریزوتو برای نیچه نوعی نگرش به زندگی را در خود گنجانده بود. اگر این غذا بهدرستی آماده شود، بسیار خوشطعم و لذیذ و در عین حال سبک و رضایتبخش است، به ما احساس طراوت میدهد و ما را سرشار از انرژی میکند. خاصیتهای این غذا انسان را ترغیب میکرد به فرد خاصی تبدیل شود: چابکتر، صریحتر، سرزندهتر و بانشاطتر. نیچه میخواست نوشتهها و شخصیت او مانند ریزوتو باشد. اینگونه به نظرش میرسید که نثر همکاران دانشگاهی او در آلمان بیشتر شبیه به سبزیجات بیش از حد پختهشده یا وعدههای سنگین گوشت آبپز بود- و به همین دلیل بود که فلسفهی آلمانی ناکام ماند. کتابهای قطور و غیرقابلدرک هگل یا کانت از نظر او مانند بدترین انواع غذا بودند. غذایی که شکم را پر میکند و باعث بیحالی و بیرمقی میشود، طوری که نیاز داشته باشیم در اتاقی تاریک دراز بکشیم. برداشت نیچه این بود که امور مادی حامل ایدههایی درمورد زندگی است و ازاینرو چیزهای مادی که معمولاً مصرف میکنیم بر نگرش فکری ما تأثیری بهتر یا بدتر میگذارند.
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر