انقلاب در نقطه صفر
کتاب انقلاب در نقطه صفر؛ کار خانگی، بازتولید و مبارزه فمینیستی نوشتهٔ سیلویا فدریچی و ترجمهٔ سروناز احمدی است و نشر افکار آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعهمقالات فدریچی، فمینیست شناختهشده است.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ در تحلیل فمینیستها از «مسئلهٔ زنان» کار خانگی مؤلفهای اساسی در استثمار زنان در سرمایهداری محسوب میشود و همین تحلیل، موضوع عمدهٔ مقالات کتاب انقلاب در نقطه صفر است.
جنبش ضداستعماری میگوید تحلیل مارکسیستی از کار غیرمزدی باید فراتر از محدودهٔ کارخانه باشد و بایست خانه و کار خانگی را پایه و اساس سیستم کارخانه دید، نه چیزی متفاوت از آن. همچنین قهرمانان مبارزهٔ طبقاتی را نهتنها درمیان مردان پرولتاریای صنعتی، بلکه مهمتر از همه میتوان درمیان جمعیت عظیم کارگرانی یافت که مزدی دریافت نمیکنند، به بردگی کشیده شدهاند، استعمار شدهاند و در تاریخ سنت کمونیستی به حاشیه رانده شدهاند؛ تاریخی که حال میتوانیم چهرهٔ زن خانهدار پرولتر را به آن اضافه کنیم و آن را بهعنوان سوژهٔ باز تولید نیروی کار ازنو مفهومپردازی کنیم.
بستر اجتماعی/سیاسیای که جنبش فمینیستی در آن شکل گرفت این بازتعریف را تسهیل کرد. حداقل از قرن نوزدهم کنشگری فمینیستی پا جای پای آزادیخواهی سیاهان گذاشته که همواره در تاریخ آمریکا دیده شده است. جنبش فمینیستی نیمهٔ دوم قرن بیستم نیز از این قاعده مستثنا نبوده است.
مقالات بخش اول کتاب انقلاب در نقطه صفر را سیلویا فدریچی در سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۰، یعنی در دورهای که در کارزار مزد برای خانگی مشارکت سازمانی داشته، نوشتهاست. در مقالات این بخش دیدگاه سیاسی مذکور را تعریف کرده و به اتهامات وارده ازسوی چپها و فمینیستها به آن پاسخ دادهاست. هدف اصلی نگارش این مقالات نشاندادن تفاوتهای اساسی کار خانگی با دیگر کارها، افشای روند طبیعیجلوهدادن این کار بهواسطهٔ غیرمزدیبودن آن، نشاندادن ماهیت و کارکرد سرمایهدارانهٔ مزد و نمایانساختن این واقعیت است که مسئلهٔ «بهرهوری» همواره در تاریخ با مبارزه برای قدرت اجتماعی در پیوند بوده است. مهمتر از همه در این مقالات تلاش شده تا ثابت شود نسبتدادنهای زنانگی درواقع تابع کار است و سعی بر این بوده است تا به نقدهای اکونومیستی وارده به کارزار مزد برای کار خانگی پاسخ داده شود؛ نقدهایی که عمدهٔ آنها ریشه در نبود درک کارکرد پول سوای خصلت ابتدایی آن بهمثابهٔ نوعی پاداش دارد.
مقالات بخش دوم منعکسکنندهٔ این درک و وسیعترشدن دامنهٔ تحلیل فدریچی هستند که در مدتزمان کمی به اقدامات سیاسی جدیدی نیز منتهی شدند. فدریچی شروع فعالیتش در جنبش ضدجهانیسازی را همزمان با اقامتش در نیجریه میداند. این جنبش از اوایل دههٔ ۱۹۸۰ با بهپاخاستن جنبشهای فمینیستی مانند «جنبش زنان در نیجریه» و جنبشهای ضدتعدیل ساختاری درحال شکلگیری بود. بهطورکلی این مقالات تلاشی برای درک معماری نظم اقتصادی جدید جهان و مقابله با گرایشهای رفرمیستی در جنبش فمینیستی است که با رسیدن به جهان «توسعهیافته» بهطور ویژهای قدرت یافتهاند. برخلاف باور کسانی که وظیفهٔ این جنبش را رفرم، انسانیسازی و «جنسیتیساختن» بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول میدانند، در این مقالات این نهادها ابزاری برای پیشبرد فرایند تازهٔ استعمار مجدد و حملهٔ سرمایهداری به قدرتیافتن کارگران در سطح جهان دیده شدهاند. در این مقالات بهطورخاص به رابطهٔ میان جنبشهای مهاجرتی گسترده بهواسطهٔ برنامههای تعدیل ساختاری و آنچه آرلی هوکشیلد «جهانیسازی مراقبت» نامیده، پرداخته شده است. همچنین پیوند میان جنگ و نابودسازی کشاورزی معیشتمحور و از همه مهمتر انگیزههای دخیل در جنگ جدیدی بررسی شده که اقتصاد جهان علیه زنان بهراه انداخته است.
در مقالات بخش دوم همچنین به نقد نهادیساختن فمینیسم و تقلیل سیاست فمینیستی به وسیلهای برای پیشبرد برنامههای نئولیبرالی و سازمان ملل پرداخته شده است.
بخش سوم درخصوص مسئلهٔ «مزد برای کار خانگی» است و خواستهٔ مطرح تولید «مشترکات» در جمعهای رادیکال مختلف جهان را معنا میکند.
خواندن کتاب انقلاب در نقطه صفر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ زنان، جامعهشناسی و اقتصاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب انقلاب در نقطه صفر
«آنها میگویند عشق است. ما میگوییم کار غیرمزدی است.
آنها بیمیلی جنسی زنان مینامندش. ما آن را غیبت از کار مینامیم.
هر سقط ناخواستهٔ جنین حادثهای کاری است.
هموسکسوالیته و هتروسکسوالیته هردو از شرایط کار هستند، اما هموسکسوالیته کنترل کارگران بر تولید است، نه خاتمهٔ کار.
لبخندهای بیشتر؟ پول بیشتر. هیچچیز در تخریب خصلت التیامبخش لبخندی قدرتمندتر از این نخواهد بود.
رواننژندی، خودکشی، محرومیت از توان جنسی: بیماریهای کاری زن خانهدار.
بسیاری اوقات دشواریها و ابهامات مطرح برای زنان درخصوص مزد برای کار خانگی ریشه در این واقعیت دارند که مزد برای کار خانگی به یک شیء، یعنی به مقداری پول تقلیل داده میشود، بهجایاینکه بهمثابهٔ افقی سیاسی به آن نگریسته شود. تفاوت بین این دو دیدگاه بسیار زیاد است. اگر مزد برای کار خانگی را بهجای یک افق، یک شیء ببینیم، مانند این است که نتیجهٔ نهایی مبارزهمان را از خود مبارزه جدا سازیم و درک نکنیم که مبارزه برای راززدایی از نقشهای تحمیلی به زنان در جامعهٔ سرمایهداری و کشیدن خطبطلانی بر آنها از چه اهمیتی برخوردار است.
وقتی به مزد برای کار خانگی نگاهی تقلیلگرایانه داریم، این سؤال برایمان پیش میآید که مگر زندگیمان با داشتن پول بیشتر چه فرقی خواهد کرد؟ در پاسخ حتی ممکن است قبول کنیم که تفاوت زیادی در زندگی برخی زنان - بسیاری از آنها که بهجز کار خانگی و ازدواج انتخاب دیگری ندارند - ایجاد خواهد شد، اما برای آن دسته از زنانی که احتمالاً گزینههای دیگری مانند دنبالکردن کار و حرفه یا داشتن همسری روشنفکر، زندگی اشتراکی، روابط هموسکسوال و یا ترکیبی از اینها وجود دارد، تفاوت زیادی ایجاد نخواهد شد. برای ما زنانی که ظاهراً راههای دیگری برای دستیابی به استقلال اقتصادی داریم، آخرین چیزی که ممکن است دلمان بخواهد این است که خانهدار شویم تا به استقلال برسیم؛ سرنوشتی که میشود گفت همهمان توافق داریم که از مرگ بدتر است.
مشکل این موضع این است که ما معمولاً در تصوراتمان میزان کمی پول به زندگی مصیبتبار فعلیمان اضافه میکنیم و بعد از خودمان میپرسیم «خب که چی؟»، آنهم با این پیشفرض نادرست که همیشه میتوانیم این پول را بهدست آوریم بدون اینکه همزمان مبارزه کنیم و انقلابی در تمام مناسبات اجتماعی و خانوادگیمان رقم بزنیم. اما اگر مزد برای کار خانگی را افقی سیاسی درنظر بگیریم، میبینیم که مبارزه برای آن موجب انقلابی در زندگی و قدرت اجتماعیمان در جایگاه زن میشود.
همچنین روشن است که اگر فکر میکنیم به این پول احتیاجی نداریم، بهایندلیل است که اشکال خاصی از روسپیگری با ذهن و بدن را پذیرفتهایم که دراِزایش پول دریافت میکنیم تا این نیاز را پنهان کنیم. همانطور که سعی میکنم نشان دهم، مزد برای کار خانگی نهتنها افقی انقلابی، بلکه از دیدگاهی فمینیستی تنها افق انقلابی است».
جنبش ضداستعماری میگوید تحلیل مارکسیستی از کار غیرمزدی باید فراتر از محدودهٔ کارخانه باشد و بایست خانه و کار خانگی را پایه و اساس سیستم کارخانه دید، نه چیزی متفاوت از آن. همچنین قهرمانان مبارزهٔ طبقاتی را نهتنها درمیان مردان پرولتاریای صنعتی، بلکه مهمتر از همه میتوان درمیان جمعیت عظیم کارگرانی یافت که مزدی دریافت نمیکنند، به بردگی کشیده شدهاند، استعمار شدهاند و در تاریخ سنت کمونیستی به حاشیه رانده شدهاند؛ تاریخی که حال میتوانیم چهرهٔ زن خانهدار پرولتر را به آن اضافه کنیم و آن را بهعنوان سوژهٔ باز تولید نیروی کار ازنو مفهومپردازی کنیم.
بستر اجتماعی/سیاسیای که جنبش فمینیستی در آن شکل گرفت این بازتعریف را تسهیل کرد. حداقل از قرن نوزدهم کنشگری فمینیستی پا جای پای آزادیخواهی سیاهان گذاشته که همواره در تاریخ آمریکا دیده شده است. جنبش فمینیستی نیمهٔ دوم قرن بیستم نیز از این قاعده مستثنا نبوده است.
مقالات بخش اول کتاب انقلاب در نقطه صفر را سیلویا فدریچی در سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۰، یعنی در دورهای که در کارزار مزد برای خانگی مشارکت سازمانی داشته، نوشتهاست. در مقالات این بخش دیدگاه سیاسی مذکور را تعریف کرده و به اتهامات وارده ازسوی چپها و فمینیستها به آن پاسخ دادهاست. هدف اصلی نگارش این مقالات نشاندادن تفاوتهای اساسی کار خانگی با دیگر کارها، افشای روند طبیعیجلوهدادن این کار بهواسطهٔ غیرمزدیبودن آن، نشاندادن ماهیت و کارکرد سرمایهدارانهٔ مزد و نمایانساختن این واقعیت است که مسئلهٔ «بهرهوری» همواره در تاریخ با مبارزه برای قدرت اجتماعی در پیوند بوده است. مهمتر از همه در این مقالات تلاش شده تا ثابت شود نسبتدادنهای زنانگی درواقع تابع کار است و سعی بر این بوده است تا به نقدهای اکونومیستی وارده به کارزار مزد برای کار خانگی پاسخ داده شود؛ نقدهایی که عمدهٔ آنها ریشه در نبود درک کارکرد پول سوای خصلت ابتدایی آن بهمثابهٔ نوعی پاداش دارد.
مقالات بخش دوم منعکسکنندهٔ این درک و وسیعترشدن دامنهٔ تحلیل فدریچی هستند که در مدتزمان کمی به اقدامات سیاسی جدیدی نیز منتهی شدند. فدریچی شروع فعالیتش در جنبش ضدجهانیسازی را همزمان با اقامتش در نیجریه میداند. این جنبش از اوایل دههٔ ۱۹۸۰ با بهپاخاستن جنبشهای فمینیستی مانند «جنبش زنان در نیجریه» و جنبشهای ضدتعدیل ساختاری درحال شکلگیری بود. بهطورکلی این مقالات تلاشی برای درک معماری نظم اقتصادی جدید جهان و مقابله با گرایشهای رفرمیستی در جنبش فمینیستی است که با رسیدن به جهان «توسعهیافته» بهطور ویژهای قدرت یافتهاند. برخلاف باور کسانی که وظیفهٔ این جنبش را رفرم، انسانیسازی و «جنسیتیساختن» بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول میدانند، در این مقالات این نهادها ابزاری برای پیشبرد فرایند تازهٔ استعمار مجدد و حملهٔ سرمایهداری به قدرتیافتن کارگران در سطح جهان دیده شدهاند. در این مقالات بهطورخاص به رابطهٔ میان جنبشهای مهاجرتی گسترده بهواسطهٔ برنامههای تعدیل ساختاری و آنچه آرلی هوکشیلد «جهانیسازی مراقبت» نامیده، پرداخته شده است. همچنین پیوند میان جنگ و نابودسازی کشاورزی معیشتمحور و از همه مهمتر انگیزههای دخیل در جنگ جدیدی بررسی شده که اقتصاد جهان علیه زنان بهراه انداخته است.
در مقالات بخش دوم همچنین به نقد نهادیساختن فمینیسم و تقلیل سیاست فمینیستی به وسیلهای برای پیشبرد برنامههای نئولیبرالی و سازمان ملل پرداخته شده است.
بخش سوم درخصوص مسئلهٔ «مزد برای کار خانگی» است و خواستهٔ مطرح تولید «مشترکات» در جمعهای رادیکال مختلف جهان را معنا میکند.
خواندن کتاب انقلاب در نقطه صفر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ زنان، جامعهشناسی و اقتصاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب انقلاب در نقطه صفر
«آنها میگویند عشق است. ما میگوییم کار غیرمزدی است.
آنها بیمیلی جنسی زنان مینامندش. ما آن را غیبت از کار مینامیم.
هر سقط ناخواستهٔ جنین حادثهای کاری است.
هموسکسوالیته و هتروسکسوالیته هردو از شرایط کار هستند، اما هموسکسوالیته کنترل کارگران بر تولید است، نه خاتمهٔ کار.
لبخندهای بیشتر؟ پول بیشتر. هیچچیز در تخریب خصلت التیامبخش لبخندی قدرتمندتر از این نخواهد بود.
رواننژندی، خودکشی، محرومیت از توان جنسی: بیماریهای کاری زن خانهدار.
بسیاری اوقات دشواریها و ابهامات مطرح برای زنان درخصوص مزد برای کار خانگی ریشه در این واقعیت دارند که مزد برای کار خانگی به یک شیء، یعنی به مقداری پول تقلیل داده میشود، بهجایاینکه بهمثابهٔ افقی سیاسی به آن نگریسته شود. تفاوت بین این دو دیدگاه بسیار زیاد است. اگر مزد برای کار خانگی را بهجای یک افق، یک شیء ببینیم، مانند این است که نتیجهٔ نهایی مبارزهمان را از خود مبارزه جدا سازیم و درک نکنیم که مبارزه برای راززدایی از نقشهای تحمیلی به زنان در جامعهٔ سرمایهداری و کشیدن خطبطلانی بر آنها از چه اهمیتی برخوردار است.
وقتی به مزد برای کار خانگی نگاهی تقلیلگرایانه داریم، این سؤال برایمان پیش میآید که مگر زندگیمان با داشتن پول بیشتر چه فرقی خواهد کرد؟ در پاسخ حتی ممکن است قبول کنیم که تفاوت زیادی در زندگی برخی زنان - بسیاری از آنها که بهجز کار خانگی و ازدواج انتخاب دیگری ندارند - ایجاد خواهد شد، اما برای آن دسته از زنانی که احتمالاً گزینههای دیگری مانند دنبالکردن کار و حرفه یا داشتن همسری روشنفکر، زندگی اشتراکی، روابط هموسکسوال و یا ترکیبی از اینها وجود دارد، تفاوت زیادی ایجاد نخواهد شد. برای ما زنانی که ظاهراً راههای دیگری برای دستیابی به استقلال اقتصادی داریم، آخرین چیزی که ممکن است دلمان بخواهد این است که خانهدار شویم تا به استقلال برسیم؛ سرنوشتی که میشود گفت همهمان توافق داریم که از مرگ بدتر است.
مشکل این موضع این است که ما معمولاً در تصوراتمان میزان کمی پول به زندگی مصیبتبار فعلیمان اضافه میکنیم و بعد از خودمان میپرسیم «خب که چی؟»، آنهم با این پیشفرض نادرست که همیشه میتوانیم این پول را بهدست آوریم بدون اینکه همزمان مبارزه کنیم و انقلابی در تمام مناسبات اجتماعی و خانوادگیمان رقم بزنیم. اما اگر مزد برای کار خانگی را افقی سیاسی درنظر بگیریم، میبینیم که مبارزه برای آن موجب انقلابی در زندگی و قدرت اجتماعیمان در جایگاه زن میشود.
همچنین روشن است که اگر فکر میکنیم به این پول احتیاجی نداریم، بهایندلیل است که اشکال خاصی از روسپیگری با ذهن و بدن را پذیرفتهایم که دراِزایش پول دریافت میکنیم تا این نیاز را پنهان کنیم. همانطور که سعی میکنم نشان دهم، مزد برای کار خانگی نهتنها افقی انقلابی، بلکه از دیدگاهی فمینیستی تنها افق انقلابی است».
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر