پنج شنبه ۱ آذر ۱۴۰۳

شکستن عادت‌های خود

کتاب شکستن عادت‌های خود نوشتهٔ جو دیسپنزا و ترجمهٔ فریبا جعفری نمینی و ویراستهٔ محمد علی پور است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب شکستن عادت‌‌های خود، مانند راهنمایی عملی برای کمال ذهن است. هدف جو دیسپنزا در نوشتن این کتاب این بوده که آن را ساده و قابل‌فهم بنویسد، اما درعین‌حال گاهی مجبور شده نکاتی علمی را هم برایتان توضیح دهد تا مقدمه‌ای باشد برای درک مفهومی که قصد آموزش آن را دارد. این کتابْ مدل واقع‌گرایانه‌ای از تحول شخصی را برایتان ترسیم می‌کند تا به شما کمک کند بدانید چگونه باید تغییر کنید.
شکستن عادت‌های خود، حاصل پرداختن به یکی از علاقه‌های بزرگ زندگی جو دیسپنزا است. تلاش او برای رمزگشایی از عرفان است، به‌طوری‌که هرکسی بتواند درک کند که ما تمام چیزهای موردنیاز برای ایجاد تغییر در زندگی‌مان را در خودمان داریم. اکنون در دوره‌ای قرار داریم که دیگر نمی‌توان تنها به «دانستن» اکتفا کرد، بلکه باید بدانیم «چگونه عمل کنیم». باید بدانیم چگونه می‌توانیم مفاهیم نوظهور علمی و دانش قدیمی را برای موفقیت در ایجاد یک زندگی پربار به کار ببریم و از آن‌ها به نفع خود استفاده کنیم. زمانی که بتوانیم سرنخ‌هایی را که علم درمورد ماهیت واقعیت کشف کرده است به هم وصل کنیم و این اصول را در وجود روزانهٔ خود به کار ببندیم، آنگاه هریک از ما در زندگی خود هم عارف می‌شویم و هم دانشمند.
اگر تلاش کنید دنیای درونی افکار و احساسات خود را تغییر دهید، محیط بیرونی طوری به شما پاسخ خواهد داد تا بدانید که ذهنتان روی دنیای «بیرونتان» تأثیر گذاشته است.

خواندن کتاب شکستن عادت‌های خود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به کسانی که می‌خواهند از دایرهٔ عادت‌های خود بیرون آیند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شکستن عادت‌های خود 
«پیش از اینکه صحبت را درمورد اینکه چگونه می‌توانید عادت‌های خود را بشکنید شروع کنیم، می‌خواهم برای چند لحظه‌ای درخواست کنم با ذهنی باز به سخنان من توجه کنید. این عادت به داشتن فکر و احساس یکسان، از کجا شروع شده است؟
من فقط می‌توانم با صحبت کردن درمورد مغز ــ نقطهٔ شروع افکار و احساسات ــ به این سؤال پاسخ دهم. تئوری علوم عصبی که دنیا فعلاً بدان اعتقاد دارد، به ما می‌گوید که مغز برای بازتاب همهٔ چیزهایی که در محیط خود می‌شناسیم، سازمان یافته است و تمام اطلاعاتی که در طول زندگی در معرض آن قرار گرفته‌ایم، به شکل دانش و تجربیات، در اتصالات سیناپسی مغز ذخیره می‌شوند.
روابط با افرادی که آن‌ها را می‌شناسیم، دارایی‌هایمان و چیزهایی که با آن‌ها آشنا هستیم، مکان‌هایی که در زمان‌های مختلف زندگی خودمان از آن‌ها بازدید یا زندگی کرده‌ایم، و تجربیات بی‌شماری که در طول سال‌های مختلف به دست آورده‌ایم، همه و همه در ساختار مغز ما جای گرفته‌اند. حتی طیف گسترده‌ای از اعمال و رفتارهایی که در طول زندگی خود آموخته و بارها و بارها انجام داده‌ایم، در قسمت‌های پیچیدهٔ مادهٔ خاکستری مغزمان نقش بسته است.
ازاین‌رو تمام تجربیات شخصی ما در تعامل با افراد و چیزها، در زمان‌ها و مکان‌های خاص، به معنای واقعی کلمه در شبکه‌های عصبی (سلول‌های عصبی) که مغز ما را تشکیل می‌دهند، بازتاب پیدا می‌کنند.
ما به مجموع همهٔ این «خاطرات» از مردم و چیزهایی که در مکان‌ها و زمان‌های مختلف زندگی خود تجربه کرده‌ایم، چه نامی می‌دهیم؟ این‌ها محیط بیرونی ما هستند. در بیشتر مواقع، مغزهای ما دربرابر این محیط بیرونی شرطی شده است. تمام این‌ها، محیط بیرونی و تاریخچهٔ گذشتهٔ شخصی‌مان، بازتاب زندگی‌ای است که تاکنون زیسته‌ایم.
ما در ساعات بیداری، به‌طور معمول با محرک‌های متنوعی در جهان ارتباط برقرار می‌کنیم و محیط بیرونی‌مان مدارهای مختلف مغزی را فعال می‌کند. ما در نتیجهٔ این واکنش به‌نسبت خودکار، شروع به تفکری (و واکنشی) برابر با محیط خود می‌کنیم. ازآنجایی‌که محیط باعث می‌شود فکر کنیم، شبکه‌هایی آشنا از سلول‌های عصبی فعال خواهند شد که در تجربه‌های پیشین نیز فعال شده بودند. دراصل، ما به‌طور ناخودآگاه به روش‌هایی آشنا که از خاطرات گذشته در مغزمان باقی مانده‌اند، فکر می‌کنیم.
اگر افکار شماست که واقعیت زندگی‌تان را تعیین می‌کنند و شما نیز همچنان همان افکار سابق را در سر دارید (که محصول و بازتاب محیط است)، روزبه‌روز به تولید همان واقعیت‌های پیشین ادامه می‌دهید؛ بنابراین افکار و احساسات درونی شما دقیقاً با زندگی بیرونی‌تان مطابقت دارد، زیرا این واقعیت بیرونی شما است ــ با تمام مشکلات، مسائل و شرایط خاص آن ــ که بر نحوهٔ تفکر و احساس شما در واقعیت درونی‌تان تأثیر می‌گذارد».









 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات