پنج شنبه ۱ آذر ۱۴۰۳

زندگی پنهان ذهن

زندگی پنهان ذهن کتابی از ماریانو سیگمان با ترجمه ماندانا فرهادیان است. این کتاب با شما درباره مرزهای نامشخص ذهن و راز و رمزهای آن سخن می‌گوید.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ این کتاب به شما کمک می‌کند تا زوایای پنهان ذهن خود را بیشتر بشناسید. شما همراه نویسنده در این کتاب سفری را آغاز می‌کنید برای کشف گوشه‌های پنهان و تاریک ذهن.
در فصل اول به دوران کودکی می‌رویم. زمانی که اولین ادراک از پیرامون در ما شکل گرفت. به مغز پیش از این که لب به سخن بگشاید و زبان بیاموزد نگاهی می‌کنیم خواهیم دید از همان اول به این تصور شکل می‌دهیم که چه چیزی خوب و چه چیزی درست و منصفانه است و سپس به نظری دربارهٔ همکاری و رقابت می‌رسیم که بعدها بر روش ارتباط ما با خودمان و با دیگران تأثیر می‌گذارد. این تفکر شهودی و شمّی ابتدایی بر شیوهٔ استدلال و تصمیم‌گیری ما اثرهایی ماندگار به جا می‌گذارد.
 فصل دوم کتاب به تصمیم‌گیری اختصاص دارد. جایی که خطی محو و ظریف می‌کشد بین آن چیزی که می‌خواهیم انجام دهیم و آن چیزی که انجام می‌دهیم. تصمصم‌هایی که وجود ما را می‌سازند و عقل و احساسمان را با هم هماهنگ می‌کنند. چیزی که باعث می‌شود به اطرافیان و دریافت‌های خود اعتماد کنیم. درمی‌یابیم که اختلاف‌های ناچیز در مدارهای تصمیم‌گیرنده مغز شیوه تصمیم‌گیری ما را به شدت متاثر می‌کنند.
در بخش سوم و چهارم کتاب سفری شگفت‌انگیز به رازآلودترین جنبه ذهن داریم. یعنی آگاهی. به ملاقات فروید می‌رویم و آخرین تحولات علم اعصاب را مرور می‌کنیم. می‌خوانیم که ناآگاه چیست و چطور ما را کنرل می‌کند. می‌بینیم که حتی قادریم افکار بیمارانی را که هیچ فعالیتی ندارند  و راهی برای بیان خود نیز ندارند از طریق بازخوانی الگوی فعالیت مغز بخوانیم و رمزگشایی کنیم. اولین طرح‌ها از شیوه ثبت و ضبط رویاها و تجسم آرا را در نوعی از افلاک‌نمای خواب‌بینی می‌بینیم و حالت‌های گوناگون اگاهی را بررسی می‌کنیم.
 دو فصل آخر کتاب زندگی پنهان ذهن به پرسش‌هایی ردباره مغز می‌پردازند. پرسش‌هایی در این باره که مغز در شرایط مختلف، از زندگی روزمره تا تحصیلات رسمی چگونه یاد می‌گیرد و مثلا آیا درست است که یادگیری  زیان جدید برای بزرگسالان از کودکان دشوارتر است؟
پس از آن به تاریخ یادگیری سفری می‌کنیم و نگاهی به تلاش‌ها و توانایی‌ها و دگرگونی‌های شدیدی که فراگیری خواندن در ذهن ما ایجاد می‌کند می‌اندازیم.
 در نهایت در تمامی صفحات این کتاب مغز را از دور مشاهده می‌کنیم. به جایی می‌رویم که افکار در آنجا شکل می‌گیرند، جایی که روان‌شناسی و علم اعصاب به هم می‌رسند. آنجا اقیانوسی است که بسیاری افراد از رشته‌های مختلف در آن دست و پا زده‌اند: زیست‌شناسان، فیزیکدانان، ریاضیدانان، روان‌شناسان، مردم‌شناسان، زبان‌شناسان، فیلسوفان، و پزشکان. همچنین سرآشپزان، جادوگران، موسیقیدانان، استادان شطرنج، نویسندگان، هنرمندان. زندگی پنهان ذهن برآیند چنین ترکیبی است.

 خواندن کتاب زندگی پنهان ذهن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
 همه علاقه‌مندان به شماخت ذهن و عملکرد مغز چه متخصصان و چه مردم عادی مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب زندگی پنهان ذهن
هر دو آرمیده بودند. پدر داشت با صدایی آهسته و یکنواخت قصه‌ای برایش می‌گفت که هزار بار گفته بود. هوایی بیرون می‌داد که باعث می‌شد تارهای صوتی‌اش به نوسان در آیند. زبان، لب‌ها، و کامش صدا را پرداخت می‌کرد. ظرف کمتر از یک‌هزارم ثانیه، فشار آن موج صوتی به گوش دخترش می‌رسد. این صوت نیز حرکاتی در پردهٔ گوش دختر پدید می‌آورد. این حرکت بعضی از گیرنده‌های مکانیکی را در نوک سلول‌های مویی فعال می‌کند، همان قطعه‌های باشکوه از سازوکار زیست‌شناختی که نوسانات هوا را به پالس‌های الکتریکی تبدیل می‌کنند. هر تکان و نوسان این سلول‌ها کانال‌هایی میکروسکوپی در غشاها باز می‌کند که یون‌ها از طریق آنها به داخل می‌سرند و جریانی ایجاد می‌کنند که در سرتاسر قشر شنیداری پخش می‌شود، و این فعالیت نورونی کلماتی را رمزگذاری می‌کند که دختر همیشه به‌زمزمه تکرار می‌کند. وقتی دختر داستانی را می‌شنود که پیشتر هزار بار شنیده است، همان کلماتی که از صدای بم و یکنواخت پدرش با نوسان‌های صدایی ظریف به گوش می‌رسد، اکنون در روایتی حیات می‌یابند که او در ذهنش می‌سازد.
حالا نفس‌هایش سنگین‌تر می‌شود، خمیازه می‌کشد، بدنش لختی می‌لرزد. به خواب می‌رود. پدر داستان را ادامه می‌دهد، بی‌آنکه ریتم یا آهنگ یا کم‌وزیادی صدایش را تغییر دهد. صداها مثل سابق پخش می‌شوند و به پردهٔ گوش دختر می‌رسند و سلول‌های مویی‌اش را تکان می‌دهند و باعث می‌شوند جریان‌های یونی نورون‌های قشر شنیداری‌اش را فعال کنند. همه چیز مثل سابق است، اما دختر دیگر داستان را در ذهنش خلق نمی‌کند. دیگر کلمات را به‌زمزمه تکرار نمی‌کند. یا اینکه می‌کند؟ کلماتی که در خواب می‌شنویم کجا می‌روند؟
تریستان بکین‌اشتاین تصمیم گرفت با این پرسش دست و پنجه نرم کند. او آزمایشی ساده، کسل‌کننده، و معمولی خلق کرد که برای به خواب رفتن عالی است. نام بردنِ چیزها. بازی دوران کودکی. این کار شبیه تصور متعارفی نیست که از آزمایش در آزمایشگاه داریم؛ درواقع در تختخواب انجام می‌شود، موقعی که شخص به صدایی یکنواخت و خواب‌آور گوش می‌دهد: فیل، صندلی، میز، سنجاب، شترمرغ... شخص باید هر بار که نام حیوانی را می‌شنود دست راستش را بلند کند، و اگر قطعه‌ای از مبلمان باشد دست چپش را. کاری راحت و خواب‌آور. واکنش‌ها خیلی زود یکی‌درمیان می‌شوند. گاهی بی‌اندازه کند می‌شوند و بالأخره هم از بین می‌روند. تنفس شخص عمیق‌تر می‌شود و نوار مغزی حالتی همگام را نشان می‌دهد که معنی‌اش این است که شخص به خواب رفته است. کلمات،‌ انگار از روی جبر، ادامه می‌یابند، درست مثل داستان پدر که فرض می‌کرد دخترش در خواب نیز کماکان گوش می‌کند.
تریستان با مشاهدهٔ نشانه‌ای که صداها در گذار به خواب بر جا می‌گذاشتند کشف کرد که این صداها در مغز خوابیده به کلمات تبدیل می‌شوند، و آن کلمات معنا کسب می‌کنند. به علاوه مغز همان بازی را ادامه می‌دهد؛ منطقهٔ مغزی که دست راست را کنترل می‌کند با اسم هر حیوانی فعال می‌شود، و منطقه‌ای که دست چپ را کنترل می‌کند با اسم هر تکه‌ای از مبلمان فعال می‌شود، درست طبق قواعد بازی.
آگاهی کلید روشن/خاموش دارد. این کلید، و در نتیجه آگاهی، در موقع خواب و یا حالت کما و یا وقت بیهوشی خاموش می‌شود. بعضی موارد شدید و ناگهانی‌اند و آگاهی یک‌ضرب خاموش می‌شود. در مواقعی دیگر، مثلاً در حال به خواب رفتن، آگاهی رفته‌رفته و به‌تدریج محو می‌شود. وقتی کلید روشن می‌شود، فعالیت مغزیِ وابسته به حالت‌های آگاهی شکل‌های مختلفی به خود می‌گیرد؛ مثلاً می‌بینیم که آگاهی بچه‌های خیلی کوچک بر اساس مقیاس زمانی متفاوتی عمل می‌کند، و آگاهی افراد اسکیزوفرنیک نمی‌تواند تشخیص دهد که صاحب صداهای داخل سر خود است و در نتیجه روایت را تحریف می‌کند.










 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات