چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم
کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم، اثری سودمند برای آشنایی با ذهنیت یک کارآفرین موفق است. فیلیپ دلوز در این اثر به خواننده آموزش میدهد تا همانند کارآفرینها فکر کند و موقعیتهایی که بقیه افراد نمیبینند را غنیمت بشمرد. این دیدگاه مخاطب کتاب را به کارآفرینی تبدیل میکند که از عهده اجرای ایدههای درآمدزا و ایجاد فرصتهای شغلی نوآورانه برمیآید.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم (How to Think Like an Entrepreneur)، منبعی ارزشمند برای آشنایی با طرز فکر افراد کارآفرین است. فیلیپ دلوز (Philip Broughton Delves)، نویسنده کتاب، در این اثر به خواننده یاد میدهد تا همانند یک کارآفرین بیندیشد. این اندیشه، فرصتی استثنایی برای تغییر دیدگاه فرد دربارهی خطر کردن فراهم میکند. به گفته نویسنده، ذهنیت کارآفرین همواره میان خوشبینی و ناامیدی در نوسان است. از یک طرف خوشبینی درباره راهاندازی یک کسب و کار موفق در ذهن یک کارآفرین وجود دارد و از طرف دیگر، ناامیدیهایی برای شکست برنامههای تجاری و ورشکستگی، ذهن او را مشغول میکند. فیلیپ دلوز، تابآوری دربرابر شکستها، توانایی حفظ روحیه در شرایط دشوار و توازن بخشیدن میان چشمانداز بلندمدت و بقای کوتاه مدت را در این اثر بهعنوان مهارتهای ضروری برای موفقیت افراد کارآفرین معرفی کرده است.
مطالب کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم با توضیحاتی درباره ذهن کارآفرین آغاز میشود. نویسنده در ادامه خواننده را با مفهومی با نام مسئله مادیات آشنا میکند. در مسیر دشواری که پیش روی کارآفرین قرار دارد، ذهن وی باید راهی برای بقا و کسب درآمد پیدا کند. این ذهنیت به کارآفرین کمک میکند تا فرصتهایی که دیگران نمیبینند را تشخیص دهد، به موقع اقدام کند و در ساختارهای موجود نوآوری ایجاد نماید.
فرمول جادویی ذهن کارآفرین
در ادامه کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم، جاهطلبی به عنوان نیروی محرک کارآفرینی مطرح شده است. تمایل قوی برای موفقیت، پذیرش ریسک و داشتن چشماندازی روشن، به کارآفرین کمک میکند تا چالشهای پیچیده را رهبری نماید. مطالب کتاب با توضیحاتی دربارهی وارستگی و سبکباریِ یک ذهن کارآفرین، خاتمه پیدا میکند. نویسنده در انتهای این اثر تمرینهایی را برای آشنایی بیشتر خواننده با عملکرد ذهنِ کارآفرین مطرح کرده است.
کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم را انتشارات هنوز با ترجمه محمد یوسفی شیرازی، چاپ و روانه بازار کرده است.
نکوداشتهای کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم
• پس از خواندن این کتاب، شروع به درک این موضوع کردم که زندگی کارآفرینان چگونه است. (کاربر آمازون)
• بهعنوان یک مقدمه برای کارآفرینی، این کتاب کار خود را به نحو احسن انجام میدهد. کتاب حاضر که بهسرعت (در حدود دو ساعت) خوانده میشود، مسیر را برای مطالعات بیشتر باز میکند و مبنای ذهنی لازم درباره آنچه در انتظار شماست را فراهم میسازد؛ بهویژه اگر در حال ورود به دنیای پر چالش کارآفرینی هستید یا قصد دارید در این آبهای پرتلاطم، موقعیت خود را حفظ کنید. (کاربر آمازون)
کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم برای شما مناسب است اگر
• قصد راهاندازی شغل جدیدی را دارید و میخواهید با رویکرد یک کارآفرین موفق این کار را آغاز کنید.
• شغل جدیدی را راهاندازی کردهاید و میخواهید اطلاعات بیشتری برای به ثمر رساندن این حرفه داشته باشید.
• در حوزههای انگیزشی فعالیت میکنید و قصد دارید تا اطلاعات بیشتری درباره ذهنیت یک کارآفرین پیدا کنید.
در بخشی از کتاب میخوانیم
مدیر شرکت کل روزش را صرف سروساماندادن به کارهایش میکند. صندوق نامهاش جا برای نامۀ جدید ندارد و وقتش کاملاً پر است. مدیر موفق راهی برای حذف حواشی و متمرکز شدن بر کارهای مهم پیدا میکند. اگر وقتش را برای خردهکاریهای بیپایان تلف کند، وقتی باقی نمیماند که به کارهای اساسی بپردازد. کار مدیر این است که تصمیم بگیرد از بین چند کار، کدام را پیگیری کند.
برعکسِ مدیر، کارآفرین در خلوتْ کارش را شروع میکند. کارآفرین آدمی معمولی است که چیزی برای فروش ندارد و یک عالم کار سرش نریخته است. مجبور است خودش بهتنهایی از پس تصمیمگیری بربیاید. به همین علت است که کسی که سابقۀ کار در شرکت دارد، معمولاً با کسبوکار نوپا راحت کنار نمیآید. دیگر هر روز صبح کارهای فراوانی پیش رویش نیست تا از بینشان یکی را انتخاب کند. ناچار است به کارهایی که هست، فکر کند. دیگر فکرش این نیست که چه قیمتی باید روی کالا بگذارد؛ بلکه این است که اصلاً کالایی در کار هست یا نه. البته اوضاع به این شکل باقی نمیماند و خیلی زود کارآفرین غرق مشغله میشود. کارآفرین باید برای بیستوچهار ساعت آیندهاش تصمیم مناسبی بگیرد و این تصمیم در دستیابی به هدف پنجسالهاش تعیینکننده است. بسیاری از این تصمیمها ممکن است در نگاه اول کماهمیت به نظر برسد ولی پیامدهای بلندمدت داشته باشد. مهمترین موضوع در مراحل اولیه، افرادند.
دربارۀ افراد، سه مسئله حائزاهمیت است که در اینجا به آنها میپردازیم.
مطالب کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم با توضیحاتی درباره ذهن کارآفرین آغاز میشود. نویسنده در ادامه خواننده را با مفهومی با نام مسئله مادیات آشنا میکند. در مسیر دشواری که پیش روی کارآفرین قرار دارد، ذهن وی باید راهی برای بقا و کسب درآمد پیدا کند. این ذهنیت به کارآفرین کمک میکند تا فرصتهایی که دیگران نمیبینند را تشخیص دهد، به موقع اقدام کند و در ساختارهای موجود نوآوری ایجاد نماید.
فرمول جادویی ذهن کارآفرین
در ادامه کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم، جاهطلبی به عنوان نیروی محرک کارآفرینی مطرح شده است. تمایل قوی برای موفقیت، پذیرش ریسک و داشتن چشماندازی روشن، به کارآفرین کمک میکند تا چالشهای پیچیده را رهبری نماید. مطالب کتاب با توضیحاتی دربارهی وارستگی و سبکباریِ یک ذهن کارآفرین، خاتمه پیدا میکند. نویسنده در انتهای این اثر تمرینهایی را برای آشنایی بیشتر خواننده با عملکرد ذهنِ کارآفرین مطرح کرده است.
کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم را انتشارات هنوز با ترجمه محمد یوسفی شیرازی، چاپ و روانه بازار کرده است.
نکوداشتهای کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم
• پس از خواندن این کتاب، شروع به درک این موضوع کردم که زندگی کارآفرینان چگونه است. (کاربر آمازون)
• بهعنوان یک مقدمه برای کارآفرینی، این کتاب کار خود را به نحو احسن انجام میدهد. کتاب حاضر که بهسرعت (در حدود دو ساعت) خوانده میشود، مسیر را برای مطالعات بیشتر باز میکند و مبنای ذهنی لازم درباره آنچه در انتظار شماست را فراهم میسازد؛ بهویژه اگر در حال ورود به دنیای پر چالش کارآفرینی هستید یا قصد دارید در این آبهای پرتلاطم، موقعیت خود را حفظ کنید. (کاربر آمازون)
کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم برای شما مناسب است اگر
• قصد راهاندازی شغل جدیدی را دارید و میخواهید با رویکرد یک کارآفرین موفق این کار را آغاز کنید.
• شغل جدیدی را راهاندازی کردهاید و میخواهید اطلاعات بیشتری برای به ثمر رساندن این حرفه داشته باشید.
• در حوزههای انگیزشی فعالیت میکنید و قصد دارید تا اطلاعات بیشتری درباره ذهنیت یک کارآفرین پیدا کنید.
در بخشی از کتاب میخوانیم
مدیر شرکت کل روزش را صرف سروساماندادن به کارهایش میکند. صندوق نامهاش جا برای نامۀ جدید ندارد و وقتش کاملاً پر است. مدیر موفق راهی برای حذف حواشی و متمرکز شدن بر کارهای مهم پیدا میکند. اگر وقتش را برای خردهکاریهای بیپایان تلف کند، وقتی باقی نمیماند که به کارهای اساسی بپردازد. کار مدیر این است که تصمیم بگیرد از بین چند کار، کدام را پیگیری کند.
برعکسِ مدیر، کارآفرین در خلوتْ کارش را شروع میکند. کارآفرین آدمی معمولی است که چیزی برای فروش ندارد و یک عالم کار سرش نریخته است. مجبور است خودش بهتنهایی از پس تصمیمگیری بربیاید. به همین علت است که کسی که سابقۀ کار در شرکت دارد، معمولاً با کسبوکار نوپا راحت کنار نمیآید. دیگر هر روز صبح کارهای فراوانی پیش رویش نیست تا از بینشان یکی را انتخاب کند. ناچار است به کارهایی که هست، فکر کند. دیگر فکرش این نیست که چه قیمتی باید روی کالا بگذارد؛ بلکه این است که اصلاً کالایی در کار هست یا نه. البته اوضاع به این شکل باقی نمیماند و خیلی زود کارآفرین غرق مشغله میشود. کارآفرین باید برای بیستوچهار ساعت آیندهاش تصمیم مناسبی بگیرد و این تصمیم در دستیابی به هدف پنجسالهاش تعیینکننده است. بسیاری از این تصمیمها ممکن است در نگاه اول کماهمیت به نظر برسد ولی پیامدهای بلندمدت داشته باشد. مهمترین موضوع در مراحل اولیه، افرادند.
دربارۀ افراد، سه مسئله حائزاهمیت است که در اینجا به آنها میپردازیم.
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر