هنر رهاسازی

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ رهاسازی به معنای رها کردن افکار منفی، خاطرات آزارنده، احساس گناه یا کینه است. وقتی این بارها را حمل می‌کنیم، انرژی روانی ما تحلیل می‌رود و از رشد و آرامش بازمی‌مانیم. دیمون زاهاریادس (Damon Zahariades) در کتاب هنر رهاسازی (The Art of Letting Go) معتقد است بسیاری از رنج‌ها و ناامیدی‌ها ناشی از چسبیدن به گذشته است، نه خود گذشته. او می‌خواهد به خوانندگان نشان دهد اگر بتوانند عواطف و افکار مزاحم را رها کنند، راهی برای خودشفایی و حرکت به جلو برایشان باز می‌شود.
در کتاب هنر رهاسازی، دیمون زاهاریادس ابتدا دلایلی را بررسی می‌کند که باعث می‌شوند ما نتوانیم مشکلات را رها کنیم. ترس از تغییر، وابستگی هیجانی، ایدئال‌انگاری گذشته از مواردی هستند که او در بحث به آن‌ها اشاره می‌کند. سپس 21 راهکار عملی و تکنیک ارائه می‌دهد که هر کدام با تمرین همراه است تا خوانندگان بتوانند قدم‌به‌قدم رهاسازی را تمرین کنند. تصمیم آگاهانه به رها کردن، شناسایی وضعیت هیجانی، پذیرش و درس گرفتن از گذشته، بخشش و کاهش وابستگی به انتظارات دیگران چند مورد از این راهکارها هستند که او از آن‌ها نام می‌برد و ضمن توضیح آن‌ها، از اصطلاحاتی مانند صدای منتقد درونی، احساس گناه و شرم و ساختن ذهنیت جدید استفاده می‌کند تا برای شناخت درونی و بازسازی روانی، نقشه‌ راهی ترسیم کند.
در مجموع باید گفت کتاب هنر رهاسازی از کتاب‌های روان‌شناسی، موفقیت و خودسازی است که نشر قطره با ترجمه‌ مندی نجات منتشر کرده تا ابزارها و تمرینات عملی برای رها شدن از فشارهای روانی را بیاموزد و به مخاطب کمک کند تا با خودکاوی، بازسازی ذهن و آگاهی روانی به سمت رشد و توسعه فردی قدم بردارد.

در نکوداشت کتاب هنر رهاسازی
•    کتاب هنر رهاسازی، جعبه ابزاری کامل در اختیارتان قرار می‌دهد تا بتوانید از آن برای غلبه بر رنج‌های عاطفی که کیفیت زندگی‌تان را پایین می‌آورند، استفاده کنید. (کاربر آمازون)

کتاب هنر رهاسازی برای شما مناسب است اگر
•    احساس می‌کنید تحت فشار خاطرات، احساس گناه، پشیمانی یا درگیری‌های ذهنی هستید.
•    می‌خواهید از سردرگمی هیجانی عبور کنید و به تعادل درونی برسید.
•    به دنبال ابزارهای ملموس و عملی برای بهبود سلامت روان و حرکت به سوی آینده‌ای آزادتر می‌گردید.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم
چنگ‌ زدن به خاطرات زجرآور باعث انزوای ما از دیگران می‌شود. حتی وقتی که دوستان و عزیزانمان درد و رنج ما را تشخیص می‌دهند و سعی در کمک دارند، ظاهراً این درد و رنج عاطفی ما باید به‌مثابه‌ی امری منزوی باقی بماند. این حالت، منتج به تنهایی و نومیدی می‌شود، و وقتی که حل‌نشده باقی بماند، انزوایی که تجربه می‌کنیم، تا آن حد وخامت پیدا می‌کند که حس می‌کنیم هیچ‌کس نمی‌تواند به درد و رنج ما مرتبط بشود.
در واقعیت، آدم‌ها بابت بسیاری از جنبه‌های مشابه زندگی در رنج و عذاب‌اند. ما به خاطرات زجرآور موجود در پیرامون شرایط مشابهی چنگ می‌زنیم. همچنین به عواطف منفیِ درگیر با حسرت‌ها، فقدان‌ها و دلسردی‌های مشابه. وقتی تشخیص می‌دهیم که دیگران احساسات و موقعیت‌های پریشان‌کننده‌ای را تجربه کرده‌اند و دارند تجربه می‌کنند که به تجارب ما شباهت دارد، بعد، تسکین پیدا می‌کنیم.
درحالی‌که نکته‌ی فوق را به خاطر می‌سپارید، این هم بیست مورد مهم خدمت شما که آدم‌ها بابتشان دچار دلهره می‌شوند. این بیست مورد، افکار انسان‌ها را قبضه می‌کند، مثبت‌اندیشی‌شان را نابود می‌کند و آن‌ها را از لذت محروم می‌سازد. این بیست مورد باعث می‌شود که آدم‌ها به طور مداوم نتوانند از خوشبختی راستین و آزادی عاطفی محظوظ بشوند.
مواردی که در ادامه به آن‌ها می‌پردازیم، فهرست خسته‌کننده‌ای نیست. حتی سر سوزنی هم کسالت‌آور نیست. اما حقا که شامل بسیاری از منابع عاطفی جهانی می‌شود که بابتشان در رنج و عذابیم و تسلط چندانی هم بر آن‌ها نداریم. پس شگفت‌زده نشوید که اگر به هنگام مطالعه‌ی این بیست مورد متوجه شدید که دارید متفکرانه سرتان را تأییدکنان بالا و پایین می‌برید و می‌گویید: «اِ، این مورد که قطعاً مورد منه».