خلق رفتارهای ماندگار
کتاب خلق رفتارهای ماندگار؛ تبدیلشدن به فردی که دوست دارید باشید؛ نوشتهٔ مارشال گلدسمیت و مایک رایتر و ترجمهٔ محسن وارثی و ویراستهٔ لیلا نبیفر است و انتشارات آریانا قلم آنرا منتشر کرده است. مارشال در این کتاب، در مقام نویسنده و مربی اجراییای که به مدیرعاملان کمک میکند رهبران موفقتری باشند، چالشی مهمتر پیش میکشد: هریک از ما چگونه میتواند به فردی که واقعاً دوست دارد باشد بدل شود؟
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ اهمیت شناخت خود و آگاهی از رفتار بر کسی پوشیده نیست. معمولاً هم در پی همین شناخت و برای داشتن حس رضایت در زندگی میخواهیم رفتاری را در خود تغییر دهیم یا ایجاد کنیم. اما پرسش مهم این است که چگونه به تغییر مطلوبمان دست یابیم. ممکن است در بهترین حالت بدانیم چه میخواهیم و چه کاری باید بکنیم. در مسیر رسیدن به آن رفتار شاید بارها برنامهریزی کنیم اما موفق نشویم. به قول مارشال گلدسمیت، ما همه برنامهریزانی عالی اما مجریانی ضعیفیم. واقعاً چرا در این زمینه آنقدر بد عمل میکنیم؟
نویسندهٔ کتاب در همان ابتدا بهصراحت میگوید کتاب خلق رفتارهای ماندگار در ارتباط با تغییر رفتار بزرگسالان است و این سختترین کار برای بشر ذیشعور است. هیچکس نمیتواند ما را به تغییر وادارد مگر اینکه خودمان واقعاً بخواهیم کاری در این زمینه انجام دهیم. در بسیاری از مواقع با وجود شناخت خودمان به دلیل اینکه روش درست تغییر رفتار را نمیدانیم و عوامل تأثیرگذار در آن را نمیشناسیم شکست میخوریم و به رفتار مطلوب نمیرسیم. این کتاب کمک میکند از پس این کار دشوار برآییم و رفتارهای خودآگاه یا ناخودآگاه نامطلوبی را که گاهی به عادت تبدیل شدهاند بهبود دهیم.
این کتاب از زبان مربی باتجربهای است که سعی کرده حاصل سالها مشاوره و مربیگری خود را در حوزهٔ رفتار بهصورت راهکارهایی ساده و عملیاتی بیان کند. این کتاب در کنار کتابهای بیحدومرز، هنر دستیابی و کشف شمال حقیقی در افزایش خودآگاهی، رسیدن به خواستهها و ایجاد و ماندگاری رفتار مطلوبمان به ما کمک میکند.
تسلط بر مطالب این کتاب نیاز به تأمل و تمرین بسیار دارد. نویسنده وعدهووعید نمیدهد که مسیری ساده پیش رو دارید و در کوتاهمدت میتوانید به آن برسید. او تأکید میکند که فقط دانستن و آگاهی کافی نیست بلکه باید دست به عمل بزنید. خیلی از مواقع ما فقط تغییری را میخواهیم اما حتی تلاش هم نمیکنیم و منتظریم اتفاق بیفتد، اما تأکید این کتاب به تمرین و ممارست همیشگی است.
پیام اصلی نویسندهٔ واقعبین و باتجربهٔ کتاب، دکتر مارشال گلدسمیث، این است که برای ایجاد تغییرهای ماندگار در رفتار و کردار خود باید مراقب این اسباب و علل و انگیزههای محیطی باشیم. او تألیفات سودمندی در حوزههای رهبری، رفتار سازمانی، تغییر رفتار و مربیگری دارد که کتاب پیش روی شما زبدهٔ مطالعات و تجربیات وی در همین حوزههاست که با بیانی شیرین، انباشته از نمونههای واقعی از مسائل و مشکلات مراجعان خودش، به رشتهٔ تحریر درآورده است.
خواندن کتاب خلق رفتارهای ماندگار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند درخصوص رفتارهای سازمانی و تغییر خلقوخو بیشتر بدانند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خلق رفتارهای ماندگار
«در مقام مربی ندیم، از نعمت مصاحبه با همکاران و کارمندان او و شنیدن حقیقت محض دربارهٔ رفتار او برخوردار بودم. بازخوردهای ارزشمندی گردآوری کردم که خود ندیم در موقعیتی نبود که به آنها دست یابد.
در آغازِ هر مصاحبه سیخونک کوچکی لازم است، چون مردم ذاتاً خوب و مهرباناند و دوست ندارند به احساسات همکاران خود لطمه بزنند یا گربهصفت به نظر برسند. گاهی اوقات، باوجوداینکه ترتیبی میدهم ناشناس باقی بمانند، از مجازات شدن هراس دارند. ولی سرانجام میفهمند که این فرایند به نفع همه است و حقیقت را میگویند.
غالباً مصاحبهشوندگان روی رفتار خوب یا بدی از فرد موردنظر تمرکز میکنند که خودشان تجربه کردهاند. آنها بهندرت به محیطی که رفتار موردبحث در آنجا رخ میدهد اشاره میکنند. من مجبورم برای به دست آوردن آن اطلاعات پافشاری کنم. او چه وقت اینگونه رفتار میکند؟ با چه کسی؟ چرا؟ سرانجام، پاسخهای مفیدی دستگیرم میشود. مصاحبهشوندگان بدرفتاری مُراجع من را با استفاده از اصطلاحاتِ بیانگر موقعیت تشریح میکنند، از قبیل وقتی «تحت فشار» است یا «در تلاش برای رعایت ضربالاجل» است یا «با یک دست چند هندوانه برداشته است». بهتدریج بر آنها آشکار میشود که محیط چه اثر عمیقی بر رفتار دارد.
همین اتفاق دربارهٔ بازخوردهای رفتار ندیم افتاد. همکارانش حالت تدافعی ندیم در جلسهها را تشریح کردند. ولی پرسشهای مکرر من باعث شد آنها این حالت ندیم را منحصراً به حضور سایمون در اتاق ربط بدهند.
بازخورد – گرفتن و دادن– نخستین گام در هوشمندتر شدن و توجه بیشتر به ارتباط بین محیط و رفتار ماست. بازخورد به ما میآموزد که محیط را سازوکاری برانگیزنده برشماریم. در بعضی موارد، بازخورد خودش انگیزه است.
برای مثال، تمام بازخوردی را که پشت فرمان خودرو میگیریم در نظر بگیرید و اینکه چگونه بخشی از آن را نادیده میگیریم و چرا فقط بخشی از آن واقعاً رفتار مطلوب را در ما برانگیخته میکند.
فرض کنید درحال رانندگی در جادهای روستایی، با حداکثر سرعت مجاز اعلامشدهٔ ۹۰ کیلومتر در ساعت، به روستایی نزدیک میشوید. شما از این قضیه باخبرید، زیرا ۸۰۰ متر مانده به روستا به تابلوی برمیخورید که رویش نوشته، «به محدودهٔ کاهش سرعت نزدیک میشوید: ۵۰ کیلومتر در ساعت». این علامت صرفاً هشدار است، نه فرمان کاهش سرعت، پس شما سرعت خود را حفظ میکنید. سی ثانیهٔ بعد به روستا میرسید که میبینید روی علامت راهنما نوشته، «حداکثر سرعت مجاز ۵۰ کیلومتر در ساعت». ممکن است رعایت کنید، ولی اگر شما هم مانند اغلب رانندگان باشید، سرعت کنونی خود را حفظ میکنید (یا کمی از آن میکاهید)، چون خودروِ خود را در حالت خودران روی سرعت ۹۰ کیلومتر در ساعت قرار دادهاید و ادامهٔ این روند برایتان آسانتر است تا توقف آن. فقط درصورت مشاهدهٔ خودرو پلیسِ مستقر در کنار جاده، که سرعت رانندگان را با دوربین زیر نظر دارد، به سرعت مجاز ۵۰ کیلومتر در ساعت تن درمیدهید – زیرا پلیسِ برگ جریمه در دست تداعیگر پیامدی ناخواسته برای شماست.
هر جامعهای در دنیای توسعهیافتهٔ امروز باید با رانندگان سرعترُوی که جان شهروندان را به مخاطره میاندازند برخورد کند. سالها بود که رانندگان هممحلم در شمال سندیگو به تابلوهای سرعتی که هشدار میداد هنگام گذر از آزادراه سندیگو به خیابانهای اصلیِ تجاری سرعتشان را از ۱۰۰ به ۷۰ کیلومتر و هنگام ورود به محدودهٔ مدارس و مناطق مسکونی به ۵۰ کیلومتر در ساعت بکاهند بیتوجه بودند. هیچچیز برای کاهش سرعت آنها کارساز نبود، حتی حضور بیشتر پلیس برای جریمه کردن، تا اینکه مقامات شهر نمایشگرهای راداری سرعت (آر اِسدی) نصب کردند – که سرعت خودرو را روی صفحهنمایش دیجیتالیْ زیر عبارت «سرعت شما» نشان میدهد و در بالا یا پایینِ تابلو حداکثر سرعت مجاز نصب میشود. احتمالاً این علائم را در خیابانهای نزدیک مدرسهای در شهرتان یا هنگام نزدیک شدن به اتاقکهای عوارض دیده باشید. اگر تابلو آراسدی اعلام کند سرعت شما غیرمجاز است، احتمالاً فوری پایتان را روی پدال ترمز میفشارید. با ارزانتر شدن فناوری حسگرها، استفاده از آراسدیها نیز فراگیرتر شده است. بنابراین، دادههای مربوط به اثربخشی آنها نیز عمیقتر و قابلاعتمادتر شدهاند. با این فناوری، تبعیت از حداکثر سرعت مجازْ ۳۰ تا ۶۰ درصد افزایش مییابد – و کیلومترها بعد از آراسدی نیز اثر آن در راننده باقی میماند».
نویسندهٔ کتاب در همان ابتدا بهصراحت میگوید کتاب خلق رفتارهای ماندگار در ارتباط با تغییر رفتار بزرگسالان است و این سختترین کار برای بشر ذیشعور است. هیچکس نمیتواند ما را به تغییر وادارد مگر اینکه خودمان واقعاً بخواهیم کاری در این زمینه انجام دهیم. در بسیاری از مواقع با وجود شناخت خودمان به دلیل اینکه روش درست تغییر رفتار را نمیدانیم و عوامل تأثیرگذار در آن را نمیشناسیم شکست میخوریم و به رفتار مطلوب نمیرسیم. این کتاب کمک میکند از پس این کار دشوار برآییم و رفتارهای خودآگاه یا ناخودآگاه نامطلوبی را که گاهی به عادت تبدیل شدهاند بهبود دهیم.
این کتاب از زبان مربی باتجربهای است که سعی کرده حاصل سالها مشاوره و مربیگری خود را در حوزهٔ رفتار بهصورت راهکارهایی ساده و عملیاتی بیان کند. این کتاب در کنار کتابهای بیحدومرز، هنر دستیابی و کشف شمال حقیقی در افزایش خودآگاهی، رسیدن به خواستهها و ایجاد و ماندگاری رفتار مطلوبمان به ما کمک میکند.
تسلط بر مطالب این کتاب نیاز به تأمل و تمرین بسیار دارد. نویسنده وعدهووعید نمیدهد که مسیری ساده پیش رو دارید و در کوتاهمدت میتوانید به آن برسید. او تأکید میکند که فقط دانستن و آگاهی کافی نیست بلکه باید دست به عمل بزنید. خیلی از مواقع ما فقط تغییری را میخواهیم اما حتی تلاش هم نمیکنیم و منتظریم اتفاق بیفتد، اما تأکید این کتاب به تمرین و ممارست همیشگی است.
پیام اصلی نویسندهٔ واقعبین و باتجربهٔ کتاب، دکتر مارشال گلدسمیث، این است که برای ایجاد تغییرهای ماندگار در رفتار و کردار خود باید مراقب این اسباب و علل و انگیزههای محیطی باشیم. او تألیفات سودمندی در حوزههای رهبری، رفتار سازمانی، تغییر رفتار و مربیگری دارد که کتاب پیش روی شما زبدهٔ مطالعات و تجربیات وی در همین حوزههاست که با بیانی شیرین، انباشته از نمونههای واقعی از مسائل و مشکلات مراجعان خودش، به رشتهٔ تحریر درآورده است.
خواندن کتاب خلق رفتارهای ماندگار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند درخصوص رفتارهای سازمانی و تغییر خلقوخو بیشتر بدانند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خلق رفتارهای ماندگار
«در مقام مربی ندیم، از نعمت مصاحبه با همکاران و کارمندان او و شنیدن حقیقت محض دربارهٔ رفتار او برخوردار بودم. بازخوردهای ارزشمندی گردآوری کردم که خود ندیم در موقعیتی نبود که به آنها دست یابد.
در آغازِ هر مصاحبه سیخونک کوچکی لازم است، چون مردم ذاتاً خوب و مهرباناند و دوست ندارند به احساسات همکاران خود لطمه بزنند یا گربهصفت به نظر برسند. گاهی اوقات، باوجوداینکه ترتیبی میدهم ناشناس باقی بمانند، از مجازات شدن هراس دارند. ولی سرانجام میفهمند که این فرایند به نفع همه است و حقیقت را میگویند.
غالباً مصاحبهشوندگان روی رفتار خوب یا بدی از فرد موردنظر تمرکز میکنند که خودشان تجربه کردهاند. آنها بهندرت به محیطی که رفتار موردبحث در آنجا رخ میدهد اشاره میکنند. من مجبورم برای به دست آوردن آن اطلاعات پافشاری کنم. او چه وقت اینگونه رفتار میکند؟ با چه کسی؟ چرا؟ سرانجام، پاسخهای مفیدی دستگیرم میشود. مصاحبهشوندگان بدرفتاری مُراجع من را با استفاده از اصطلاحاتِ بیانگر موقعیت تشریح میکنند، از قبیل وقتی «تحت فشار» است یا «در تلاش برای رعایت ضربالاجل» است یا «با یک دست چند هندوانه برداشته است». بهتدریج بر آنها آشکار میشود که محیط چه اثر عمیقی بر رفتار دارد.
همین اتفاق دربارهٔ بازخوردهای رفتار ندیم افتاد. همکارانش حالت تدافعی ندیم در جلسهها را تشریح کردند. ولی پرسشهای مکرر من باعث شد آنها این حالت ندیم را منحصراً به حضور سایمون در اتاق ربط بدهند.
بازخورد – گرفتن و دادن– نخستین گام در هوشمندتر شدن و توجه بیشتر به ارتباط بین محیط و رفتار ماست. بازخورد به ما میآموزد که محیط را سازوکاری برانگیزنده برشماریم. در بعضی موارد، بازخورد خودش انگیزه است.
برای مثال، تمام بازخوردی را که پشت فرمان خودرو میگیریم در نظر بگیرید و اینکه چگونه بخشی از آن را نادیده میگیریم و چرا فقط بخشی از آن واقعاً رفتار مطلوب را در ما برانگیخته میکند.
فرض کنید درحال رانندگی در جادهای روستایی، با حداکثر سرعت مجاز اعلامشدهٔ ۹۰ کیلومتر در ساعت، به روستایی نزدیک میشوید. شما از این قضیه باخبرید، زیرا ۸۰۰ متر مانده به روستا به تابلوی برمیخورید که رویش نوشته، «به محدودهٔ کاهش سرعت نزدیک میشوید: ۵۰ کیلومتر در ساعت». این علامت صرفاً هشدار است، نه فرمان کاهش سرعت، پس شما سرعت خود را حفظ میکنید. سی ثانیهٔ بعد به روستا میرسید که میبینید روی علامت راهنما نوشته، «حداکثر سرعت مجاز ۵۰ کیلومتر در ساعت». ممکن است رعایت کنید، ولی اگر شما هم مانند اغلب رانندگان باشید، سرعت کنونی خود را حفظ میکنید (یا کمی از آن میکاهید)، چون خودروِ خود را در حالت خودران روی سرعت ۹۰ کیلومتر در ساعت قرار دادهاید و ادامهٔ این روند برایتان آسانتر است تا توقف آن. فقط درصورت مشاهدهٔ خودرو پلیسِ مستقر در کنار جاده، که سرعت رانندگان را با دوربین زیر نظر دارد، به سرعت مجاز ۵۰ کیلومتر در ساعت تن درمیدهید – زیرا پلیسِ برگ جریمه در دست تداعیگر پیامدی ناخواسته برای شماست.
هر جامعهای در دنیای توسعهیافتهٔ امروز باید با رانندگان سرعترُوی که جان شهروندان را به مخاطره میاندازند برخورد کند. سالها بود که رانندگان هممحلم در شمال سندیگو به تابلوهای سرعتی که هشدار میداد هنگام گذر از آزادراه سندیگو به خیابانهای اصلیِ تجاری سرعتشان را از ۱۰۰ به ۷۰ کیلومتر و هنگام ورود به محدودهٔ مدارس و مناطق مسکونی به ۵۰ کیلومتر در ساعت بکاهند بیتوجه بودند. هیچچیز برای کاهش سرعت آنها کارساز نبود، حتی حضور بیشتر پلیس برای جریمه کردن، تا اینکه مقامات شهر نمایشگرهای راداری سرعت (آر اِسدی) نصب کردند – که سرعت خودرو را روی صفحهنمایش دیجیتالیْ زیر عبارت «سرعت شما» نشان میدهد و در بالا یا پایینِ تابلو حداکثر سرعت مجاز نصب میشود. احتمالاً این علائم را در خیابانهای نزدیک مدرسهای در شهرتان یا هنگام نزدیک شدن به اتاقکهای عوارض دیده باشید. اگر تابلو آراسدی اعلام کند سرعت شما غیرمجاز است، احتمالاً فوری پایتان را روی پدال ترمز میفشارید. با ارزانتر شدن فناوری حسگرها، استفاده از آراسدیها نیز فراگیرتر شده است. بنابراین، دادههای مربوط به اثربخشی آنها نیز عمیقتر و قابلاعتمادتر شدهاند. با این فناوری، تبعیت از حداکثر سرعت مجازْ ۳۰ تا ۶۰ درصد افزایش مییابد – و کیلومترها بعد از آراسدی نیز اثر آن در راننده باقی میماند».
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر