نویسنده البرزی:

کتاب «دیدار‌های ناتمام» خاطره محور است/ شهیدی که برای دشمن نگران بود!

کتاب «دیدار‌های ناتمام» به نویسندگی علی شهبازی و جواد حاجی پور، خاطره‌ها و راز‌های ناگفته زندگی شهید سرلشکر ابراهیم خانی را بیان می‌کند.

به گزارش رمزگشا نیوز از کرج؛ علی شهبازی نویسنده کتاب «دیدار‌های ناتمام» گفت: نگارش کتاب «دیدار‌های ناتمام» به زمان آشنایی من با خانواده شهید ابراهیم خانی بازمی گردد و این پیشنهاد از سوی دبیرخانه شهید خانی و حوزه هنری به من شد.

وی ادامه داد: من سال ۱۳۹۵ با خانواده شهید ابراهیم خانی آشنا شدم و سال ۱۳۹۶ کتاب «دیدار‌های ناتمام» را شروع کردم، پروسه نگارش کتاب شامل چند دوره بود، زیرا باید مصاحبه‌ها گرفته و منابع و داده‌ها جمع آوری می‌شد تا از داده‌های واقعی و تاریخی در روایت داستانی استفاده کرد.

نویسنده البرزی در ادامه توضیح داد: در این زمینه خانواده شهید ابراهیم خانی کمک بسیاری کردند و از طرفی برای نگارش کتاب نیاز به مسافرت بود، زیرا باید به روستایی که شهید در آنجا متولد شده بود می‌رفتیم. روستا نزدیک غار علی صدر همدان بود. چند شبی را در آن روستا ماندیم و با اهالی روستا که شهید خانی را می‌شناختند، گفت و گو کردیم. چند باری به قم سفر کردیم تا برادر شهید را ملاقات کنیم و یک بار هم به فردوسیه که اطراف تهران بود رفتیم تا با تعدادی از اقوام شهید صحبت کنیم تا اطلاعات دقیق‌تری را به دست بیاوریم.

شهبازی درباره روایت‌های کتاب «دیدار‌های ناتمام» گفت: روایت‌های کتاب از زبان همسر شهید ابراهیم خانی است و به زبان شخص دوم نوشته شده بود، زیرا تنها منبع مورد اطمینان در ابتدای فعالیت همسر شهید بود و ایشان حافظه خیلی خوبی داشتند، خاطرات را با جزئیات و همراه با احساس بیان می‌کردند. همه این‌ها سبب شد تا من کتاب را از زبان همسر شهید بنویسم. منتهی در ویرایش‌های بعد تغییراتی را اعمال کردیم و منابع متفاوتی در بیان خاطرات و راز‌های جذاب زندگی این شهید استفاده شد. در نگارش کتاب خاطرات بسیاری آورده شد که بخش‌هایی از آنها با همفکری خانواده اصلاح شد. در انتشار اول ایراد‌های ویرایشی وجود دارد و تصمیم بر آن است که مجدد ویرایش‌هایی انجام شود.

هنرمند البرزی با اشاره به اینکه کتاب «دیدار‌های ناتمام» خاطره محور است، گفت: این کتاب مبتنی بر خاطره است و آزادی نگارش یک رمان را به شما نمی‌دهد، زیرا خاطره‌ها باید به عنوان مواد اصلی در جریان کتاب گنجانده شود برای همین روایت خاطره‌ها گوشه به گوشه است یعنی راوی داستان، شما را از گوشه‌ای به گوشه‌ای دیگر می‌برد و بعضا ارتباط بین گوشه‌ها ضعیف است. از سویی از خاطرات ۳۰ سال گذشته بود و حتی برخی راویان، خاطرات را به درستی به یاد نداشتند. به همین دلیل پراکندگی مفاهیم در کتاب وجود داشت. تلاش بسیاری کردم تا یک رشته روایی درستی به آن بدهم، اما این اتفاق کامل رخ نداد البته این مسئله در بعضی از بخش‌ها دیده می‌شود. به هرحال مواد و تجربه‌های پراکنده‌ای در دسترس بود که همه آن‌ها به زبان منابع مستقیم نیست، زیرا اگر با زبان خودشان بود یکدستی خاطره حفظ می‌شد و من می‌توانستم حالت نوشتاری به آن خاطره بدهم.

وی ادامه داد: راوی‌های مختلفی برای بیان خاطرات وجود داشت و اغلب آن‌ها به صورت سنتی زندگی می‌کردند. به همین دلیل جزئیات را آنگونه که روح یک خاطره نیاز دارد نمی‌توانستند روایت کنند و فقط تصویر کلی به من می‌دادند که باید با جزئیات تطبیق می‌یافت. تناقضی که در خاطره گویی‌ها وجود داشت سبب شد تا روایت در برخی بخش‌ها یکدست نباشد، ما سعی کردیم دوران کودکی شهید ابراهیم خانی را در یک بخش روایت کنیم که تعداد کمی خاطره از آن در دسترس بود به همین دلیل ماده اصلی روایت که نویسنده نیاز دارد اغلب ارائه نمی‌شد. ساختن این روایت‌ها و خاطره‌ها مبتنی بر گفته‌های کلی کار را دشوار می‌کرد، زیرا فکر می‌کردم این مسئله کار را محدود می‌کند و ممکن است از هدف واقع نمایی که قرار است در این کتاب ارائه دهم، خارج شوم؛ این ترس در من وجود داشت. برای همین به لحاظ روایت کلی مسائلی در آن وجود دارد که می‌توان خرده‌هایی به آن گرفت.

نویسنده کتاب «دیدار‌های ناتمام» با اشاره به اینکه خواننده در ابتدای کتاب با فردی مجهول که از دور با او مواجه است و می‌خواهد خود را به او نزدیک کند مواجه است و با او صحبت می‌کند، گفت: شهید ابراهیم خانی بیش از سه دهه از شهادت شان می‌گذشت و تجربیاتی هم که قرار بود به من منتقل کنند همانند یک پازل بود که باید در کنار هم قرار می‌دادم تا تصویری کلی از چهره شهید به دست می‌آوردم، سپس با او ارتباط برقرار می‌کردم که بتوانم چهره او را در روایت‌ها بیان کنم که این کار را برای من دشوار می‌کرد، با این حال شخصیت شهید ابراهیم خانی و روند رو به جلویی که با پیگیری هدف خود داشته برای من جذاب بود و می‌خواستم خاطره‌ها را با مکان‌هایی که شهید در آن حضور داشت، بیان کنم از این رو به خانه‌ای که شهید متولد شده بود، رفتم و خاطره‌ای از مادر ایشان گفته شد که ابراهیم خانی در کودکی بیماری داشت و سیدی به خواب مادرش می‌آید را دیدم.

شهبازی با اشاره به اینکه شهید ابراهیم خانی نسبت به دیگر نظامی‌های تکاور افکار ملایمی داشت، گفت: این را از نامه‌هایی که در دوران جنگ به همسر خود ارسال می‌کرد، به دست آوردم و حتی نسبت به دشمن نگاه انسانی خاصی داشته است. از اینکه در جنگ تلی از آدم‌های فریب خورده دشمن روی هم تلنبار می‌شدند، باعث به فکر فرو رفتن شهید خانی می شد،که این کار‌ها چه معنایی دارد؟ و سوالاتی که در ذهن او پدید می‌آمد و راز‌هایی که به همسرش بازگو می کرده، از معرکه‌های جنگی و تصویر این آدم با این سوال‌ها برای من جذاب بود و همیشه حسرت این را دارم که محل شهادت شهید ابراهیم خانی را ندیدم، محل شهادت ایشان در مرز عراق است.

وی افزود: مسئله دیگر تجربه زندگی روستایی بود که من با تمام وجود آن را تجربه کرده ام و این را می‌فهمیدم که چطور یک انسان از روستای خود به شهر همدان یا شهر‌های دیگر برای کار می‌رود و به علت فقر در کارخانه مشغول شود که البته بعد از آن به ارتش می‌پیوندد. شخصیت درونگرا، مصمم و شجاع، تصویری است که زندگی شهید ابراهیم خانی از یک تکاور زبده ارتش به خواننده می‌دهد. راز‌های جنگی و خانوادگی شهید خانی که در این کتاب روایت شده، نگاه جدیدی به جنگ و دفاع مقدس ارائه می‌کند به ویژه از طرف کسی که خود تکاور است و اصولا به عنوان یک نیروی مخصوص رزم تعلیم دیده است.

نویسنده کتاب «دیدارهای ناتمام» درباره شخصیت این شهید بزرگوار گفت: شهید ابراهیم خانی تنها یک تکاور ورزیده و شجاع نیست بلکه او ابتدا یک انسان دلسوز است که حتی برای دشمن خود نگران است و در عین پایبندی و اعتقاد راسخ به حقانیت، دفاع از میهن و ناموس و عقایدش به شدت از جنگ بین مسلمان‌ها و انسان‌ها بیزار است.  اگر کسی این کتاب را بخواند تکاور رزمنده‌ای را می بیند که بسیار رئوف و در عین حال شجاع است. صفاتی را دارد که می‌توان از آن زاویه جدیدی از روایت‌های دفاع مقدس را دید. به ویژه که تاکنون منابع زیادی به روایت نیرو‌های تکاور ارتش از دفاع مقدس نپرداخته اند.

انتهای پیام/
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات