شنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

بهینه باش: موفقیت پایدار با تسلط بر هوش هیجانی

در عصری زندگی می‌کنیم که، برای داشتن زندگی‌ای رضایتمندانه به چیزهایی بیشتر از هوش سرشار یا تلاشی بی‌وقفه نیاز داریم. کتاب بهینه باش، حاصل مطالعات و نظریه‌پردازی‌های دنیل گلمن و کری چرنیس درباره‌ هوش هیجانی است و به شما یاد می‌دهد چیزی که بیش از همه برای رسیدن به موفقیت به آن نیاز دارید، ایجاد حالتی بهینه و پایدار در زندگی روزمره‌تان است که با تقویت هوش هیجانی می‌توانید به آن دست پیدا کنید.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب بهینه باش (Optimal) برای دنیل گلمن (Daniel Goleman) ارزشی متفاوت دارد، چرا که پس از سال‌ها پژوهش بالاخره توانسته است فرضیه‌ی خودش را مبنی بر اینکه هوش هیجانی ما می‌تواند به منزله‌ی راهنمای رسیدن به بهترین حالت خودمان باشد را اثبات کند. دنیل گلمن و کری چرنیس (Cary Cherniss) برای به دست آوردن الگویی که در آن بتوان بهینه‌ترین راه برای زیستن در عصر حاضر را اتخاذ کرد، دست به مطالعاتی همه‌جانبه زده‌اند. مشاهدات محققانه‌ی آن‌ها نشان می‌دهد که تجربه‌ی درونی مردم با عملکرد عالی بیرونی‌شان هم‌پوشانی و همبستگی دارد؛ یعنی برای رسیدن حالتی دست‌یافتنی و واقع‌گرایانه در زندگی شخصی، احساس رضایتی که در وجودتان دارید، حرف اول را می‌زند.
شاید روزهایی باشد که انتظار رسیدن به بالاترین استانداردها، بیشتر از هر وقت دیگری باعث ایجاد فرسودگی روانی و خستگی در درون شما شود. کمال‌گرایی منفی که بی‌وقفه ما را در بهترین حالت و به‌زعم نگارندگان کتاب در حالت تچان (تجربه‌ی اوج توانایی‌ها) و غرقگی می‌خواهد، دقیقاً همان چیزی است که به ما را به ورطه‌ی افراط‌وتفریط می‌کشاند. «حالت بهینه» اما به ما اجازه می‌دهد که از آتش کلنجارهای درونی‌مان بیرون بیاییم و از آنچه که در حال انجامش هستیم، لذت ببریم.
بخش اول کتاب به شرح چیستی حالت بهینه می‌پردازد که براساس یافته‌های محققانه بر روی صدها نفر به‌دست‌آمده است و به ما نشان می‌دهد چگونه هوش هیجانی می‌تواند ما را به حالتی رضایت‌بخش فروببرد. در بخش دوم کتاب درکی به‌روزتر از هوش هیجانی ارائه خواهد شد که بتوانید از آن برای خودشناسی و ایجاد روابط سازگار با دیگران استفاده کنیم.
در بخش بعدی به مسئله‌ای مهم در زندگی‌مان نگاه می‌کنیم: چگونه می‌توانیم با استفاده از هوش هیجانی در بهترین حالت خودمان باشیم؟ روش‌هایی به تفضیل شرح داده می‌شوند که در زندگی شخصی و شغلی بتوانیم استفاده از هوش هیجانی را برای ارتقای مهارت‌هایمان معنا کنیم. در این بخش به تفصیل درباره‌ی هوش هیجانی در محیط کار صحبت می‌شود. نویسندگان کتاب نشان می‌دهند رهبران سازمان‌ها چطور با افزایش هوش هیجانی خودشان می‌توانند تیمشان را به صورت موثر هدایت کنند و با آموزش مفاهیم هوش هیجانی، تیم‌هایی با رویکردی مثبت‌تر به‌وجود بیاورند. همچنین در این بخش می‌توانید روش‌های آموزش و توسعه‌ی هوش هیجانی را پیدا کنید. همدلی کردن و مدیریت ارتباط برای ایجاد ارتباطی موثر در سازمان‌ها نیز در این بخش آموزش داده می‌شود.
بخش آخر نگاهی به آینده دارد. توانایی‌های ذهنی و عاطفی‌ای که در کتاب بهینه باش یاد گرفته‌ایم، چگونه می‌تواند ما را برای تاب‌آوری در جهانی نامعلوم آماده کند؟
کتاب بهینه باش با ترجمه‌ پوریا صحرانورد در انتشارات بذر خرد به چاپ رسیده و در دسترس خوانندگان قرار گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب بهینه باش
•    «در عصر هوش مصنوعی، هوش هیجانی برای ایجاد فرهنگ سازمانی‌ای که بهترین ویژگی‌های افراد را به نمایش می‌گذارد و باعث موفقیت می‌شود، مهم‌تر از همیشه است. هر کسی که تیم یا سازمانی را رهبری می‌کند باید کتاب بهینه باش را بخواند. این کتاب ذهنتان را باز می‌کند و تعادل درونی و مجموعه مهارت‌هایی که همه‌ی ما برای رویاروی شدن با آینده به آن نیاز داریم را نشان می‌دهد.» (مارک بنیوف، رئیس و مدیرعامل Salesforce)
•    «بهینه باش کتابی قدرتمند وعمیقاً محققانه است که ابزارها و بینش‌هایی عملی و ضروری‌ای برای شکوفایی استعدادهای نهفته‌ی شما، دستیابی به موفقیتی پایدار در طول زمان، ایجاد تیم‌هایی با بهره‌وری بالا و مهم‌ترین مهارت رهبری، یعنی هوش هیجانی ارائه می‌دهد. از این به بعد، وقتی نسخه‌ای از این کتاب برجسته را روی میز کسی ببینم، ارزش او در چشمم چندین مرتبه بالاتر می‌رود.» (اسکار مونوز، مدیرعامل سابق هواپیمایی یونایتد و نویسنده پرفروش وال‌استریت ژورنال)
•    «دفاعی قاطعانه از مزایای هوش هیجانی.» (Kirkus Reviews)

کتاب بهینه باش برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب را برای تمام کسانی که به موفقیت شغلی و افزایش هوش هیجانی خود اهمیت می‌دهند، مناسب است. دانشجویان مدیریت، مدیران کسب‌وکارها و هر فردی که در جایگاه رهبری قرار دارد می‌تواند از یافته‌های این کتاب برای توسعه‌ مهارت‌هایش بهره‌مند شود.

در بخشی از کتاب بهینه باش: موفقیت پایدار با تسلط بر هوش هیجانی می‌خوانیم
نحوه‌ی ارزیابی ما از اتفاقات درحال‌وقوع -افکار خودمان- می‌تواند وضعیت را بدتر کند. برای مثال، اگر انتظارات غیرواقعی بالایی از خودمان داشته باشیم، می‌تواند به استرس درونی تبدیل شود. این اتفاق برای بسیاری از پرستاران آی‌سی‌یو رخ داد که احساس می‌کردند وظیفه‌شان مراقبت از بیماران بسیار بدحال است، درحالی‌که بسیاری از آن‌ها ممکن بود زنده نمانند. اما این انتظارات اغلب به دلیل تعداد زیاد بیماران بدحال ناشی از همه‌گیری کووید در هم شکسته می‌شد. آن‌ها عادت نداشتند که تجهیزات حیاتی مانند دستگاه‌های تنفس مصنوعی، ماسک‌ و حتی تخت‌های بستری تمام شود.
همان‌طور که اپیکتِتوس، فیلسوف یونانی، گفته است مهم نیست چه اتفاقی برای ما می‌افتد، بلکه واکنش ما به آن اهمیت دارد. به عبارت دیگر، شدت استرسی که تجربه می‌کنیم نه‌تنها به رویدادهای استرس‌زا، بلکه به چگونگی ارزیابی ما از آن‌ها بستگی دارد.
بازاندیشی در ارزیابی اولیه‌مان می‌تواند کمک‌کننده باشد. اگر عامل استرس‌زای بالقوه‌ای را به‌عنوان تهدیدی آسیب‌رسان در نظر گرفته باشیم، پس باید احساسات آشفته‌ی خود را [که به دنبال آن می‌آید] مدیریت کنیم. بنابراین ارزیابی اولیه ممکن است چیزی شبیه این باشد: «من پروژه‌ای دارم که فردا موعدش سرمی‌رسد و خیلی عقب هستم. مشکل بزرگی دارم!» این ارزیابی منجر به احساس وحشت و فرسودگی می‌شود.
اما بازاندیشی پیرامون این موقعیت می‌تواند قالب آن را عوض کند: «یک لحظه صبر کن. فکر نمی‌کنم اگر یکی دو روز دیر کنم دنیا به آخر برسد.»










 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات