دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳

چرا گورخرها زخم معده نمی‌گیرند

کتاب چرا گورخرها زخم معده نمی‌گیرند، نوشتهٔ رابرت ام. ساپولسکی و ترجمهٔ محمدعلی امام هادی و ویراستهٔ نیلوفر طهرانچی است و نشر نوین آن را منتشر کرده است. استرس و هر آنچه در موردش باید بدانیم در این کتاب جالب آمده است.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ «ما انسان‌ها زخم معده می‌گیریم چون همیشه استرس داریم. اما گورخرها چی؟ خوش به حالشان. آن‌ها زخم معده نمی‌گیرند چون استرس ندارند.» ساپولسکی توضیح می‌دهد اکثر ما شب‌ها بیدار نمی‌مانیم و نگران این نیستیم که آیا جذام داریم یا مالاریا. در عوض، بیماری‌هایی که از آن می‌ترسیم و آن‌هایی که اکنون ما را آزار می‌دهند، بیماری‌هایی هستند که از تجمع آهسته آسیب ناشی می‌شوند، مانند بیماری قلبی و سرطان. وقتی نگران هستیم یا استرس را تجربه می‌کنیم، بدن ما همان پاسخ‌های فیزیولوژیکی را نشان می‌دهد که حیوان انجام می‌دهد، اما درگیری را به همان روش از طریق جنگ یا فرار حل نمی‌کنیم.
با گذشت زمان، این فعال‌شدن پاسخ استرس ما را به معنای واقعی کلمه بیمار می‌کند. چرا گورخرها زخم معده نمی‌گیرند با ترکیب تحقیقات پیشرفته با شوخ‌طبعی و توصیه‌های عملی، توضیح می‌دهد که چگونه استرس طولانی‌مدت باعث ایجاد یا تشدید طیفی از مشکلات جسمی و روحی، از جمله افسردگی، زخم معده، کولیت، بیماری قلبی و موارد دیگر می‌شود. همچنین راهنمایی‌های ضروری برای کنترل پاسخ‌های استرس ما ارائه می‌دهد.
در ویرایش سوم این کتاب تحسین‌شده و موفق رابرت ام ساپولسکی (چرا گورخرها زخم معده نمی‌گیرند)، فصل‌های جدیدی در مورد چگونگی تأثیر استرس بر خواب و اعتیاد، و همچنین بینش‌های جدیدی در مورد اضطراب و اختلال شخصیت و تأثیر معنویت بر مدیریت استرس ارائه می‌کند.

خواندن کتاب چرا گورخرها زخم معده نمی‌گیرند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به دوستداران کتاب‌های موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم. اگر شبانه‌روز استرس دارید این کتاب را حتما بخوانید.

بخشی از کتاب چرا گورخرها زخم معده نمی‌گیرند
«ساعت دو نیمه‌شب است و شما در رختخواب خود دراز کشیده‌اید. روز بعد، کاری بسیار مهم و چالش‌برانگیز دارید؛ مثلاً یک جلسهٔ مهم، یک ارائه یا یک امتحان. بااین‌که باید استراحت شبانهٔ مناسبی داشته باشید، همچنان کاملاً بیدارید. راهبردهای مختلفی را برای آرام کردن خود امتحان می‌کنید؛ به‌آرامی چند نفس عمیق می‌کشید و مناظر آرام کوهستانی را تصور می‌کنید. اما همچنان به این فکر می‌کنید که اگر سریعاً به خواب نروید، حرفه‌تان از دست خواهد رفت. بنابراین، همچنان در رختخواب خود دراز می‌کشید و اضطرابتان هر ثانیه بیشتر می‌شود.
اگر این کار را به طور مداوم انجام دهید، حدود ساعت دو و نیم، زمانی‌که واقعاً بدنتان در حال شل شدن است، یک زنجیرهٔ فکری کاملاً جدید و مزاحم به سرتان نفوذ می‌کند. ناگهان، در میان تمام نگرانی‌های دیگرتان، به درد نامشخصی که در پهلوی خود دارید، احساس خستگی اخیر و آن سردرد مکرر فکر می‌کنید. با خود می‌گویید نکند بیمارم، آن هم یک بیماری کشنده! آه، چرا زودتر علائمش را نفهمیدم، چرا توجهی نکردم، چرا پیش دکتر نرفتم؟
من همیشه در آن مواقع، ساعت دو و نیم صبح، تومور مغزی دارم. شما هم می‌توانید هر علامت نامشخص و قابل‌تصوری را به تومور مغزی نسبت دهید و وحشت خود را این‌گونه توجیه کنید. شاید هم همین کار را انجام می‌دهید. شاید هم دراز می‌کشید و فکر می‌کنید که به سرطان یا زخم معده مبتلا هستید یا سکتهٔ قلبی کرده‌اید. اما بااین‌که شما را نمی‌شناسم، می‌توانم با اطمینان بگویم که وقتی دراز می‌کشید، با خود فکر نمی‌کنید «من قطعاً جذام دارم». درست حدس زدم؟ بعید به نظر می‌رسد که در مورد ابتلا به اسهال خونی وسواس فکری داشته باشید. همچنین تعداد کمی از افراد فکر می‌کنند که بدنشان پر از انگل‌های روده‌ای یا انگل‌های کبدی است»!








 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات