هنر امکان پذیری

کتاب «هنر امکان پذیری» نوشتهٔ بنجامین زاندر و رزاموند استون زاندر با ترجمهٔ بهروز اسماعلیون در نشر کاری‌‌نو چاپ شده است. این کتاب، تمرین‌ها و روش‌هایی را می‌آموزد که هر یک دگرگون‌کننده‌اند؛ روش‌هایی که شاید با دریافت درونی ما از چگونگی کارکرد پدیده‌ها، نادرست و گاهی ناشدنی به نظر برسند. مقصد آن‌ها، آغاز رویکردی نو با نگرش به بسترهای کنونی و بر پایۀ نظریه‌های نوین دربارۀ چیستی این جهان است.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب الکترونیکی «هنر امکان پذیری» تمرین‌ها و روش‌هایی را می‌آموزد که هر یک دگرگون‌کننده‌اند؛ روش‌هایی که شاید با دریافت درونی ما از چگونگی کارکرد پدیده‌ها، نادرست و گاهی ناشدنی به نظر برسند.
مقصد آن‌ها، آغاز رویکردی نو با نگرش به بسترهای کنونی و بر پایۀ نظریه‌های نوین دربارۀ چیستی این جهان است. تاریخ پدیده‌های دگرگون‌کننده - برای نمونه، اینترنت یا دگرگونی انگاره‌ها در دانش و یا گسترش یک مذهب تازه - به‌خوبی نشان می‌دهند که دگرگونی، بیش از آنکه با گفتار و کشمکش مستدل و دشوار روی یک پدیدۀ نو به‌دست آید، بیشتر با آفرینش تمرین‌ها و روش‌های کنش‌گرایانه و پیوسته به‌دست می‌آید که تجربۀ یک فرهنگ از بنیان‌های واقعیت را دگرگون می‌کنند.

درباره کتاب هنر امکان پذیری
این کتاب، یک خودآموز پیچیده است و مانند کتاب‌های گوناگون خودآموز نیست که همواره راهکارهایی را برای برداشتن راهبندهای پیش‌راه در دنیای رقابتی و پیش‌رونده فراهم می‌آورند. آرمان این کتاب، آماده‌کردن ابزارهایی است برای خواننده تا از این دنیای پرتنش و درگیری رهایی پیدا کند و به دنیایی پر از فرصت‌ها و امکان‌های نو رهسپار شود. نظریۀ بنیادی ما این است که بسیاری از سازوکارهایی که گویا در زندگی روزمره، راه را بر پیشرفت ما بسته‌اند، شاید فقط بر پایۀ چارچوب پیش‌فرض‌هایی باشند که در ذهن ما نقش بسته‌اند. اگر همین سازوکارها را با چارچوب‌های دیگری ببینیم، آن‌گاه راه‌های تازه‌ای پیش‌رویمان نمایان خواهد‌شد. اگر توانستیم تا چارچوب درستی بیابیم، دستاوردهای شگفت‌انگیز، پیشامدهای ساده‌ای می‌گردند. هر فصل از این کتاب، سویه‌های گوناگونی از این رویکرد را نشان خواهدداد و روشی نوین را برای پدیدآوردن امکان‌پذیری در زندگی بیان خواهدکرد. تمرین‌ها و راهکارهای پیشنهادشده در این کتاب، به دگرگونی‌های کُند نمی‌پردازد که به ساختن روش‌های نو بر پایۀ باورهای کهن بینجامد که هیچ پیوندی با موضوع خودبه‌سازی نیز ندارند. باید گفت که آن‌ها برای پدیدآوردن یک دگرگونی بنیادی در چگونگی‌ها، برداشت‌ها، باورها، و فرآیندهای فکری ویژه ساخته شده‌اند و هدف آن‌ها، دگرگونی جهان‌بینی شماست. 

کتاب هنر امکان پذیری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب به علاقه‌مندان به کتاب‌های رشد و توسعهٔ فردی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب هنر امکان پذیری
آزمایش‌های گوناگون در دانش عصب‌شناسی روشن کرده که کمابیش با این روش، به دریافت جهان پیرامون خود دست پیدا می‌کنیم: نخست از همۀ حواس‌مان، داده‌هایی برگزیده از جهان پیرامون به ما می‌دهند؛ در گام دوم، مغز شبیه‌سازی خود را از این احساس‌ها انجام می‌دهد؛ و فقط پس از این گام و در گام سوم است که نخستین تجربۀ آگاهانه از پیرامون‌مان را به‌دست خواهیم‌آورد. جهان مانند نقشه‌ای از‌پیش‌کشیده‌شده، داستانی که پیش‌تر گفته شده‌باشد، یک نظریه و یک ساختۀ دست انسان، به درون خودآگاهی ما راه می‌یابد.
یک پژوهش در سال ۱۹۵۳م (۱۳۳۲ش) - که اکنون از آن با نام «یک آزمایش کلاسیک» یاد می‌شود - برای پژوهشگرانی که بسیار شگفت‌زده شده‌بودند، آشکار نمود که چشم یک قورباغه فقط می‌تواند چهار پدیده را ببیند۶:
- خط‌های آشکار با درخشندگی بالا؛
- دگرگونی‌های ناگهانی در روشنایی؛
- خط‌های بیرونی اجسامِ روان؛
- خط‌های منحنیِ اجسام کوچک و تیره.
یک قورباغه هیچ‌گاه نمی‌تواند چهرۀ مادر خود را ببیند؛ نمی‌تواند دریافتی از غروب خورشید داشته‌باشد یا حتی پرتوهای گوناگون رنگی را از هم بشناسد؛ او فقط می‌تواند چیزهایی را ببیند که برای خوردن و پیشگیری از طعمه‌شدن به آن‌ها نیاز دارد: حشرات کوچک خوشمزه یا جنبش‌های ناگهانی یک لک‌لک که به سوی او می‌آید. چشم‌های قورباغه، داده‌های گزیده‌ای را به مغز او می‌فرستد. قورباغه فقط توانایی دریافت پدیده‌هایی را دارد که در دسته‌بندی درونی از دریافت او جای می‌گیرند. 
چشم‌های انسان نیز گزینشی کار می‌کند؛ هرچند کارکردی بسیار پیچیده‌تر از چشم‌های قورباغه دارند. به‌گمان‌مان می‌توانیم «همه‌چیز» را ببینیم، تا اینکه به یاد می‌آوریم که زنبورها توانایی شناختن الگوهایی را دارند که با نور ماوراءبنفش روی گل‌ها می‌نشیند، و جغدها نیز توانایی دیددرشب را دارند، سگ‌ها می‌توانند صداهایی فراتر از پهنای شنوایی ما را بشنوند، و حشرات نیز توانایی ردیابی مولکولی صدای جفت خود را از فرسنگ‌ها دورتر دارند. حواس هر جانوری، برای دریافت داده‌هایی که برای زیستن آن‌ها بایسته باشد، به‌سازی و سازگار شده‌است. 
ما نیز فقط احساساتی را دریافت می‌کنیم که ازپیش برای آن برنامه‌ریزی شده‌باشیم و آگاهی ما - با نگرش به این روند - کمتر نیز می‌شود و فقط آن‌دسته از داده‌هایی را می‌شناسیم که برای آن‌ها نقشه‌های ذهنی یا دسته‌بندی ویژه‌ای تعریف کرده‌باشیم.









 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات