تغییر مسیر
کتاب تغییر مسیر نوشتهٔ شریل سندبرگ (-۱۹۶۹)، نویسنده، فعال اجتماعی و از مدیران ارشد فیسبوک است. این کتاب با ترجمهٔ مصطفی طرسکی و سارا ارجمند در نشر نوین چاپ شده است. شریل سندبرگ به دلیل فعالیتهایش در گوگل و فیس بوک، یکی از موفقترین و موثرترین زنان در دنیای فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین یکی از معماران عصر دیجیتال به شمار میآید.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ شریل سندبرگ در کتاب «تغییر مسیر» یک سوال مهم را مطرح میکند. این که چرا زنان کمتر از مردان به مقامهای بالای مدیریتی میرسند؟ و یا به عبارتی چگونه میتوان مرزهایی را که مانع از رسیدن زنان به درجات بالا میشوند، درهم شکست؟
او در ابتدای این اثر از دوران بارداری خودش نوشته است. از اینکه با تمام سختیهای دوران بارداری و اضافه وزن شدید و نیش و کنایههای همکارانش، همچنان به کارش ادامه داده و تسلیم نشده است؛ در ادامه از تبعیض و خشونت علیه زنان و سوء استفادههایی که در دنیای کار و تجارت از آنان شده و میشود سخن میگوید، حقوق کمتر نسبت به مردان، سوء استفادههای ابزاری و جنسی، باور و درک نشدن توانایی زنان و...
در این کتاب سندبرگ با گفتن از زندگی خود و موانع پیشرفتش، از زنان میخواهد تواناییهای خود را باور کنند و گرفتار کلیشههایی که درباره آنها رواج دارد نشوند. با قدرت جلو بروند و شغل و کاری را که عاشق آناند برگزینند. این کتاب سرشار از جملات انگیزشی و راهکارهای آموزنده برای بانوانی است که میخواهند در شغل خود پیشرفت کنند و به آرزوهای بزرگ خود دست یابند.
سندبرگ درباره این اثر میگوید:
«کتاب را برای زنانی مینویسم که میخواهند شانس خود را برای پیشرفت و دستیابی به اهدافشان افزایش دهند؛ چه در شغل و چه در زندگی شخصی! و این شامل تمام زنان در تمام مراحل زندگی و کار میشود؛ زنانی که تازه به دنبال کار هستند، آنها که شاغلند و کسانی که بعد از مدتی وقفه خواهان برگشت به موقعیت شغلی خود هستند.
هدف دیگرم برای نوشتن این کتاب، مردانی هستند که میخواهند خواسته زنان بهعنوان همکار، همسر، مادر یا دختر را درک کنند و درنتیجه بتوانند در ساخت دنیایی برابر، سهیم باشند».
کتاب تغییر مسیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقه«ندان به کتابهای توسعهٔ فردی و مدیریت پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب تغییر مسیر
هنگامیکه در پاییز ۱۹۸۷، به کالج رفتم به نظر میرسید که همکلاسیهایم از هر دو جنسیت، به طور مساوی بر فعالیتهای علمی متمرکز هستند. تا آنجا که به یاد میآورم دربارهٔ انتخاب شغل آیندهٔ خود طرز فکر متفاوتی با پسران نداشتم. همچنین هیچ گفتوگویی را دربارهٔ ایجاد تعادل بین کار و فرزندان به یاد نمیآورم. من و دوستانم فرض را بر این گذاشته بودیم که هر دو را خواهیم داشت. مردان و زنان با دیدی باز و مشتاقانه به رقابت با یکدیگر در کلاسها، فعالیتها و مصاحبههای شغلی میپرداختند. تنها با وجود گذشت دو نسل از زمان مادربزرگم، به نظر میرسید که قوانین در میدان بازی یکسان باشند.
ولی با گذشت بیش از بیست سال از زمان فارغالتحصیلیام از کالج، جهان هنوز هم به سطح مورد انتظارم نرسیده است. تقریباً تمام همکلاسیهای مرد من در زمینههای تخصصی مشغول به کارند. بعضی از همکلاسیهای زن به صورت تماموقت یا پارهوقت در خارج از خانه مشغول به کار شدند و درست همان تعداد از آنها، همچون مادرم، مادران خانهدار و داوطلب هستند. این بازتابی از تمایل ملی است. تعداد بسیاری از این زنان با سطح تعلیمات بالا، در مقایسه با همکاران مردشان، کار خود را کم کردند و دست از کار کشیدند. در نتیجه، این اختلافِ نسبتها به مؤسسات آموزشی و اساتید یاد داد که بیشتر روی آقایان سرمایهگذاری کنند، که از نظر آمار و ارقام احتمال ماندن آنها در محیط کار بیشتر است.
او در ابتدای این اثر از دوران بارداری خودش نوشته است. از اینکه با تمام سختیهای دوران بارداری و اضافه وزن شدید و نیش و کنایههای همکارانش، همچنان به کارش ادامه داده و تسلیم نشده است؛ در ادامه از تبعیض و خشونت علیه زنان و سوء استفادههایی که در دنیای کار و تجارت از آنان شده و میشود سخن میگوید، حقوق کمتر نسبت به مردان، سوء استفادههای ابزاری و جنسی، باور و درک نشدن توانایی زنان و...
در این کتاب سندبرگ با گفتن از زندگی خود و موانع پیشرفتش، از زنان میخواهد تواناییهای خود را باور کنند و گرفتار کلیشههایی که درباره آنها رواج دارد نشوند. با قدرت جلو بروند و شغل و کاری را که عاشق آناند برگزینند. این کتاب سرشار از جملات انگیزشی و راهکارهای آموزنده برای بانوانی است که میخواهند در شغل خود پیشرفت کنند و به آرزوهای بزرگ خود دست یابند.
سندبرگ درباره این اثر میگوید:
«کتاب را برای زنانی مینویسم که میخواهند شانس خود را برای پیشرفت و دستیابی به اهدافشان افزایش دهند؛ چه در شغل و چه در زندگی شخصی! و این شامل تمام زنان در تمام مراحل زندگی و کار میشود؛ زنانی که تازه به دنبال کار هستند، آنها که شاغلند و کسانی که بعد از مدتی وقفه خواهان برگشت به موقعیت شغلی خود هستند.
هدف دیگرم برای نوشتن این کتاب، مردانی هستند که میخواهند خواسته زنان بهعنوان همکار، همسر، مادر یا دختر را درک کنند و درنتیجه بتوانند در ساخت دنیایی برابر، سهیم باشند».
کتاب تغییر مسیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقه«ندان به کتابهای توسعهٔ فردی و مدیریت پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب تغییر مسیر
هنگامیکه در پاییز ۱۹۸۷، به کالج رفتم به نظر میرسید که همکلاسیهایم از هر دو جنسیت، به طور مساوی بر فعالیتهای علمی متمرکز هستند. تا آنجا که به یاد میآورم دربارهٔ انتخاب شغل آیندهٔ خود طرز فکر متفاوتی با پسران نداشتم. همچنین هیچ گفتوگویی را دربارهٔ ایجاد تعادل بین کار و فرزندان به یاد نمیآورم. من و دوستانم فرض را بر این گذاشته بودیم که هر دو را خواهیم داشت. مردان و زنان با دیدی باز و مشتاقانه به رقابت با یکدیگر در کلاسها، فعالیتها و مصاحبههای شغلی میپرداختند. تنها با وجود گذشت دو نسل از زمان مادربزرگم، به نظر میرسید که قوانین در میدان بازی یکسان باشند.
ولی با گذشت بیش از بیست سال از زمان فارغالتحصیلیام از کالج، جهان هنوز هم به سطح مورد انتظارم نرسیده است. تقریباً تمام همکلاسیهای مرد من در زمینههای تخصصی مشغول به کارند. بعضی از همکلاسیهای زن به صورت تماموقت یا پارهوقت در خارج از خانه مشغول به کار شدند و درست همان تعداد از آنها، همچون مادرم، مادران خانهدار و داوطلب هستند. این بازتابی از تمایل ملی است. تعداد بسیاری از این زنان با سطح تعلیمات بالا، در مقایسه با همکاران مردشان، کار خود را کم کردند و دست از کار کشیدند. در نتیجه، این اختلافِ نسبتها به مؤسسات آموزشی و اساتید یاد داد که بیشتر روی آقایان سرمایهگذاری کنند، که از نظر آمار و ارقام احتمال ماندن آنها در محیط کار بیشتر است.
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر