ذهنت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند

در روانشناسی شناختی، تغییر نگرش ابزار اصلی ایجاد تحول در رفتارها و زندگی ماست. به همین منظور، کارن کیسی در کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند، دوازده اصل ساده و کاربردی را ارائه میکند تا خواننده بتواند آرامش درونی و واکنشهای تحولآفرین را در مواجهه با چالشهای روزمره بیابد. این کتاب که در گروه کتابهای روانشناسی و خودیاری قرار دارد، بر پایه اصول و مفاهیم علمی روانشناختی بنا شده است.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ نگرش ما نسبت به رویدادها و افراد، تعیینکننده احساسات، تصمیمات و کیفیت زندگیمان است. به همین سبب، تغییر نگرش کلید اصلی تحول در زندگی است و ما با تغییر درونی و بازنگری در افکار، میتوانیم به آرامش، رضایت و معنا در زندگی دست یابیم. بر همین اساس، کارن کیسی (Karen Casey) در کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند (Change Your Mind and Your Life Will Follow: 12 Simple Principles)، راهنمایی عملی نگاشته تا به ما نشان دهد که چگونه میتوانیم با تغییر فکرمان، احساسات، رفتار و در کل زندگیمان را متحول کنیم.
در روانشناسی شناختی اصلی تحت عنوان ناهماهنگی شناختی بیان میکند که وقتی نگرشها و رفتارهای ما با یکدیگر ناسازگار باشند، حالت ناراحتی ذهنی ایجاد میشود، برای پرهیز از این ناراحتی و فشار ذهنی باید به بازساخت شناختی پرداخت و از تغییر افکار برای تغییر احساسات و رفتار بهره گرفت. نویسنده در کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند، بر پایه اصل ناهماهنگی شناختی، خواننده را به بازسازی شناختی دعوت میکند. او 12 دستورالعمل ساده و قابل اجرا ارائه کرده و هر یک از فصلهای کتاب را به یکی از آنها اختصاص داده است.
کارن کیسی در ابتدای هر بخش از کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند، مسئلهای را مطرح میکند که نیاز است به آن توجه کنیم تا زندگیمان تغییر کند. وی مسئله مدنظر را میشکافد و پس از تشریح کامل موضوع، در بخشی با عنوان «در پیش گرفتن رفتارهای جدید»، نکاتی را آموزش میدهد که از طریق آنها میتوانیم تغییر را تمرین کرده و آن را با راهکارهای عملی در زندگی پیاده کنیم. رها کردن نتایج و تمرکز بر تلاش و زندگی در لحظهی حال بدون نگرانی از آینده، اقدام به عمل بجای واکنش دادن، رها کردن قضاوتها از مهمترین مواردی هستند که در این فصلها آموزش داده میشوند؛ ضمن آنکه در انجام تمرینها باید هر برخورد را یک فرصت مقدس دانست و آن را درسی در راستای رشد و توسعهی فردی دید.
کارن کیسی نویسنده و سخنران محبوبی است که خود را وقف آموزش کرده است. او که کتابهای پرفروشی نگاشته و کنفرانسهایی برای بهبودی و معنویت برگزار میکند، در کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند کتابی مختصر، مفید و کاربردی نوشته که با تمرینات، تأملات و مدیتیشنها به خواننده کمک میکند تا اصول مدنظر را در زندگی روزمره به کار گیرد.
کتاب حاضر را انتشارات لیوسا با ترجمه شهناز مجیدی منتشر کرده است.
کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند برای چه کسانی مناسب است؟
کسانی که در جستجوی آرامش ذهنی و رشد شخصی هستند و راهکارهای عملی را برای تغییر نگرش و بهبود روابط خود دنبال میکنند، میتوانند از این کتاب بهرهمند شوند.
در بخشی از کتاب میخوانیم
چندین سال پیش که من در دانشگاه مینهسوتا، دوره دکترا را مىگذراندم، تجربه واقعا وحشتناکى داشتم که چیزى درباره واکنش شدید به من آموخت. تنها چیزى که نیاز داشتم این بود که پایاننامهام را به تأیید پنج استاد عضو هیأت بررسى برسانم. چهار نفر از آنها بهموقع آن را تأیید کردند. پنجمین استاد معطل کرد. طبیعتا، من گمان مىکردم که مىخواهد آن را تأیید کند، اما حتى نمىتوانستم او را وادار کنم به من وقت ملاقات بدهد.
استاد راهنماى پایاننامهام پیشنهاد کرد که بههرحال تاریخى براى جلسهى شفاهى بگذارم. این کار را کردم و از استادى که تأخیر کرده بود، درخواست ملاقات کردم. سرانجام او موافقت کرد و من به دفترش رفتم. کمى مىترسیدم ولى امیدوار بودم. اولین کلماتش این بود: «این باید بازنویسى شود.» من مبهوت و هراسان شدم. لحظهاى کاملاً آرام نشستم، سعى کردم افکارم را که از موقعیت فرضى ترسناکى به گفتگوى ترسناکترى مىپریدند، جمع کنم. مىخواستم جیغ بکشم، او را ناسزا بگویم و از دفترش فرار کنم. مىخواستم او را از بابت اینکه چهار نفر از همکارانش قبلاً کارم را در وقت مناسب و با کلمات درخشان تأیید کرده بودند، شرمنده کنم.
اما قبل از اینکه چیزى بگویم، نفس عمیقى کشیدم و بعد معجزهاى رخ داد. نیرویى در درون من افکارم را تسخیر کرد و بهآرامى پیشنهاد کردم که اعتراضهایش را با هم بررسى کنیم. نمىدانم آن کلمات از کجا آمد. تنها لحظاتى قبل بود که مىخواستم فریاد بکشم و ناسزا بگویم و فرار کنم. ولى آرام ماندم. واکنش بدى نشان ندادم. درحقیقت هیچ واکنشى نشان ندادم. فقط بهسادگى به حملهاش با آرامش پاسخ دادم.
چیزى که بعد اتفاق افتاد، این بود که ما هر یک از موارد مورد نظر او را در سیصد صفحه پایاننامهام بررسى کردیم و من براى هر کدام توضیحى دادم که حتى به گوش خودم هم ناآشنا بود. هرگز هم نمىتوانستم دوباره آنها را تکرار کنم. وقتى به خانه بازگشتم حتى یک کلمه از آنها را نتوانستم به شوهرم بگویم. مثل برونفکنى از جسم بود. خودم را مىدیدم که در برابر هر یک از انتقادات او توضیح مىدهم و سه ساعت و نیم بعد، او با کلماتى تحسینآمیز رسالهام را تأیید کرد.
در روانشناسی شناختی اصلی تحت عنوان ناهماهنگی شناختی بیان میکند که وقتی نگرشها و رفتارهای ما با یکدیگر ناسازگار باشند، حالت ناراحتی ذهنی ایجاد میشود، برای پرهیز از این ناراحتی و فشار ذهنی باید به بازساخت شناختی پرداخت و از تغییر افکار برای تغییر احساسات و رفتار بهره گرفت. نویسنده در کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند، بر پایه اصل ناهماهنگی شناختی، خواننده را به بازسازی شناختی دعوت میکند. او 12 دستورالعمل ساده و قابل اجرا ارائه کرده و هر یک از فصلهای کتاب را به یکی از آنها اختصاص داده است.
کارن کیسی در ابتدای هر بخش از کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند، مسئلهای را مطرح میکند که نیاز است به آن توجه کنیم تا زندگیمان تغییر کند. وی مسئله مدنظر را میشکافد و پس از تشریح کامل موضوع، در بخشی با عنوان «در پیش گرفتن رفتارهای جدید»، نکاتی را آموزش میدهد که از طریق آنها میتوانیم تغییر را تمرین کرده و آن را با راهکارهای عملی در زندگی پیاده کنیم. رها کردن نتایج و تمرکز بر تلاش و زندگی در لحظهی حال بدون نگرانی از آینده، اقدام به عمل بجای واکنش دادن، رها کردن قضاوتها از مهمترین مواردی هستند که در این فصلها آموزش داده میشوند؛ ضمن آنکه در انجام تمرینها باید هر برخورد را یک فرصت مقدس دانست و آن را درسی در راستای رشد و توسعهی فردی دید.
کارن کیسی نویسنده و سخنران محبوبی است که خود را وقف آموزش کرده است. او که کتابهای پرفروشی نگاشته و کنفرانسهایی برای بهبودی و معنویت برگزار میکند، در کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند کتابی مختصر، مفید و کاربردی نوشته که با تمرینات، تأملات و مدیتیشنها به خواننده کمک میکند تا اصول مدنظر را در زندگی روزمره به کار گیرد.
کتاب حاضر را انتشارات لیوسا با ترجمه شهناز مجیدی منتشر کرده است.
کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند برای چه کسانی مناسب است؟
کسانی که در جستجوی آرامش ذهنی و رشد شخصی هستند و راهکارهای عملی را برای تغییر نگرش و بهبود روابط خود دنبال میکنند، میتوانند از این کتاب بهرهمند شوند.
در بخشی از کتاب میخوانیم
چندین سال پیش که من در دانشگاه مینهسوتا، دوره دکترا را مىگذراندم، تجربه واقعا وحشتناکى داشتم که چیزى درباره واکنش شدید به من آموخت. تنها چیزى که نیاز داشتم این بود که پایاننامهام را به تأیید پنج استاد عضو هیأت بررسى برسانم. چهار نفر از آنها بهموقع آن را تأیید کردند. پنجمین استاد معطل کرد. طبیعتا، من گمان مىکردم که مىخواهد آن را تأیید کند، اما حتى نمىتوانستم او را وادار کنم به من وقت ملاقات بدهد.
استاد راهنماى پایاننامهام پیشنهاد کرد که بههرحال تاریخى براى جلسهى شفاهى بگذارم. این کار را کردم و از استادى که تأخیر کرده بود، درخواست ملاقات کردم. سرانجام او موافقت کرد و من به دفترش رفتم. کمى مىترسیدم ولى امیدوار بودم. اولین کلماتش این بود: «این باید بازنویسى شود.» من مبهوت و هراسان شدم. لحظهاى کاملاً آرام نشستم، سعى کردم افکارم را که از موقعیت فرضى ترسناکى به گفتگوى ترسناکترى مىپریدند، جمع کنم. مىخواستم جیغ بکشم، او را ناسزا بگویم و از دفترش فرار کنم. مىخواستم او را از بابت اینکه چهار نفر از همکارانش قبلاً کارم را در وقت مناسب و با کلمات درخشان تأیید کرده بودند، شرمنده کنم.
اما قبل از اینکه چیزى بگویم، نفس عمیقى کشیدم و بعد معجزهاى رخ داد. نیرویى در درون من افکارم را تسخیر کرد و بهآرامى پیشنهاد کردم که اعتراضهایش را با هم بررسى کنیم. نمىدانم آن کلمات از کجا آمد. تنها لحظاتى قبل بود که مىخواستم فریاد بکشم و ناسزا بگویم و فرار کنم. ولى آرام ماندم. واکنش بدى نشان ندادم. درحقیقت هیچ واکنشى نشان ندادم. فقط بهسادگى به حملهاش با آرامش پاسخ دادم.
چیزى که بعد اتفاق افتاد، این بود که ما هر یک از موارد مورد نظر او را در سیصد صفحه پایاننامهام بررسى کردیم و من براى هر کدام توضیحى دادم که حتى به گوش خودم هم ناآشنا بود. هرگز هم نمىتوانستم دوباره آنها را تکرار کنم. وقتى به خانه بازگشتم حتى یک کلمه از آنها را نتوانستم به شوهرم بگویم. مثل برونفکنى از جسم بود. خودم را مىدیدم که در برابر هر یک از انتقادات او توضیح مىدهم و سه ساعت و نیم بعد، او با کلماتى تحسینآمیز رسالهام را تأیید کرد.
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر