چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳

خودت را به فنا نده

کتاب خودت را به فنا نده نوشته‌ گری جان بیشاپ برای اولین بار در اول اگوست سال ۲۰۱۷ منتشر شده است. این کتاب که در دسته‌ کتاب‌های خودیاری قرار می‌گیرد از جمله پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز است. گری جان بیشاپ در این کتاب با لحنی کوبنده که از عنوان کتاب هم این لحن مشخص است، تلاش می‌کند تا نکاتی را در راستای زندگی بهتر به خواننده منتقل کند.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ گری جان بیشاپ در کتاب خودت را به فنا نده به تکیه بر این اصل که هرچیزی را که به طور مکرر با خود واگویه کنید بر روی ذهن شما اثر می‌گذارد نکاتی را برای تغییر زندگی به یک نسخه‌ بهتر آن ارائه می‌دهد. کتاب در نه فصل نوشته شده است و در هر فصل درباره‌ یک موضوع صحبت شده است و جملاتی که با خودگویی کردن آن می‌توانید بر زندگی خود اثر بگذارید بیان شده‌اند.
در فصل اول کتاب بیشاپ به توضیح مختصر درباره‌ی ایده‌ی اصلی کتاب پرداخته است. بیشاپ در این فصل اشاره می‌کند که به طور میانگین روزانه پنجاه هزار فکر از ذهن هر فرد می‌گذرد و این افکار بدون برنامه‌ریزی، همان خودگویی‌هایی هستند که بر روی ذهن ما اثرگذارند. این خودگویی‌ها چه منفی چه مثبت باعث تغییر تفکرات و ذهن انسان می‌شوند. بیشاپ با تمرکز بر همین نکته در فصل‌های بعد کتاب جملاتی که با اثرگذاری بر روی افکار افراد آن‌ها را به داشتن زندگی بهتر سوق می‌دهند را بیان می‌کند. در انتهای این فصل نویسنده توصیه‌هایی برای بهتر خواندن کتاب ارائه می‌کند. از جمله این توصیه‌ها این است که در حین خواندن کتاب نکته‌برداری کنید و از نکات کتاب هرزمانی که لازم بود به عنوان یک سکوی پرتاب استفاده کنید.
در فصل دوم کتاب نویسنده با اشاره به جمله‌ی موثر «من بی‌نهایت مشتاقم» به بیان این نکته می‌پردازد که شرایط و دیگران و شانس تقصیری در وضعیت زندگی ما ندارند و تنها فرد موثر خود ما هستیم.
در فصل سوم کتاب خودت را به فنا نده جمله‌ی موثر «من برای پیروزی بی‌تابم» است. در این فصل نویسنده با مطرح کردن شرایط مختلفی بیان می‌کند که با همه‌ی تجربیات تلخ و شیرین زندگیمان، در زندگی فعلیمان برنده هستیم. نویسنده معتقد است که با دسته‌بندی اهداف و دسته‌بندی نیازمندی‌های رسیدن به این اهداف و تلاش برای آن می‌توانیم به پیروزی برسیم. تنها کافی است که این نکته را که ما در جایگاه فعلی زندگیمان پیروزیم را مکرر خودگویی کنیم و درجا نزنیم.
در فصل چهارم نویسنده با بیان جمله‌ی «از پسش بر می‌آیم» به این مساله اشاره می‌کند که در زمان گرفتاری‌ها کافی‌ست به عقب برگردیم و مسیری که تا به امروز طی کرده‌ایم را از خاطر بگذرانیم. مسیری که پر بوده از خوشی‌ها و همچنین ناکامی‌ها. ما ناکامی‌های بسیاری را تجربه کرده‌ایم و در حین مواجهه با هرکدام اغلب فکر کرده‌ایم که گذر از آن مساله ناممکن است. ولی از پس‌ آن بر آمده‌ایم. علاوه بر این، وقتی به آینده نگاه می‌کنیم هم همچنان روزهای خوب و روزهای سخت مختلفی پیش رویمان خواهد بود که از آن‌ها نیز گذر خواهیم کرد. تمام این بازنگری و دورنگری‌ها این نکته را می‌رسانند که باور به این جمله که «از پسش برمی‌آیم» در گذر از شرایط سخت و دشوار بسیار مهم است و این جمله از جملات اثرگذاری است که خودگویی آن بسیار موثر خواهد بود.
در فصل پنجم با توجه به این نکته که وقایع بسیاری در زندگی رخ می‌دهد که از کنترل افراد خارج است جمله‌ی «من اتفاق‌ها را می‌پذیرم» به عنوان جمله‌ی اثرگذار بیان شده است.
جمله‌ی مطرح‌شده در فصل ششم «من حاصل افکارم نیستم، بلکه نتیجه‌ی اعمالم هستم» است. در این فصل از کتاب خودت را به فنا نده بیشاپ با بیان این نکته که در موقعیت‌های مختلف زندگی ما افکاری داریم که در واقعیت آن افکار وجود ندارند و اعمال ما با آن متفاوت است این نکته را مطرح می‌کند که انسان هرقدر تلاش کند نمی‌تواند جلوی افکار منفی را به طور کامل بگیرد و اگر قرار به رفتار کردن بر اساس آن افکار منفی باشد بسیاری از اعمال انسان هرگز انجام نمی‌شود. به عقیده‌ی بیشاپ «شکاف بین این که زندگی واقعا چگونه است و طرز فکرمان درباره‌ی اینکه زندگی چگونه است، اغلب سیاه‌چاله‌ایست که ما در آن بی‌حاصل دست و پا می‌زنیم.». به همین دلیل لازم است این جمله را که فرد حاصل افکارش نیست و حاصل اعمالش است را خودگویی کنیم و در مواجهه با افکار منفی همچنان از انجام کارهایمان دست نکشیم.
در فصل هفتم نویسنده این نکته را مطرح می‌کند که موفقیت‌های زیادی از پس سختی‌ها و ریسک‌ها و ناامیدی‌ها شکل گرفته‌اند. به همین خاطر لازم است جمله‌ی «من مصمم هستم» را خودگویی کنیم و به مسیر خود ادامه دهیم.
در فصل هشتم کتاب خودت را به فنا نده جمله‌ی اثرگذار «من منتظر اتفاق خاصی نیستم و هر اتفاقی را می‌پذیرم» است. در این فصل بیشاپ این نکته را بیان می‌کند که هرچند برنامه‌ریزی داشتن مطلوب است ولی در صورت وقوع پیشامدهایی که با برنامه‌ریزی ما سازگاری نیستند لازم است کارهایی که برنامه‌ریزیشان کردیم و با شرایط پیش‌آمده سازگار نیست را رها کنیم و به جای زیرورو کردن پیش‌بینی‌ها و برنامه‌ریزی‌هایمان به انجام کار‌هایی که در شرایط جدید لازم است بپردازیم.
نویسنده پس از اینکه در فصل‌های قبل به بیان برخی جملات اثرگذار در شرایط مختلف پرداخته است، در فصل آخر مشخص می‌کند که «قدم بعدی چیست؟». از نظر بیشاپ پس از خواندن کتاب‌های مختلف مانند کتاب‌های خودیاری لازم است در کنار همه‌ی این تغییرات درونی به دنیای بیرون قدم بگذاری و وارد عمل شوی. زیرا اگر دائما منتظر تغییر شرایط درونیمان باشیم ممکن است هرگز زمان مناسبی که افسرده و غمگین و آشفته نباشیم نرسد و این قطعا حسرت بزرگی برای ما ایجاد می‌کند. 

خرید و دانلود این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟
اگر از مطالعه‌ کتاب‌های حوزه‌ خودیاری لذت می‌برید و اگر به دنبال ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خود با کمک تغییر تفکرات خود هستید،‌ خواندن کتاب خودت را به فنا نده را به شما پیشنهاد می‌کنیم.
 
درباره‌ گری جات بیشاپ
گری جان بیشاپ نویسنده‌ اسکاتلندی است که در سال ۱۹۹۷ به ایالات متحده‌ی آمریکا مهاجرت کرده است. بیشاپ در زمینه‌ی توسعه‌ی فرد به ویژه در هستی‌شناسی و پدیده‌شناسی به تحقیق و مطالعات زیادی پرداخته است. این نویسنده که از متخصصین حوزه‌ی خودیاری و توسعه‌ی فردی است تا به امروز با آثار خود ده‌ها هزار نفر را تحت تاثیر قرار داده است. بیشاپ پس از چندین سال مطالعه و تحقیق در حوزه‌ی خودیاری و توسعه‌ی فردی برند شخصی خود با نام «فلسفه‌ محلی» را پایه‌گذاری کرد. رویکرد «فلسفه‌ محلی» او نشان‌دهنده موج جدیدی از توانمندسازی شخصی و تسلط بر زندگی است که نتایج معجزه‌آسایی را در کیفیت زندگی مردم و عملکرد زندگی آن‌ها به همراه داشته است. گری جان بیشاپ هم‌اکنون به همراه همسر و سه پسرش در ایالت فلوریدا زندگی می‌کند. 

بهترین ترجمه فارسی
کتاب خودت را به فنا نده از گری جان بیشاپ توسط مترجمین متعددی به فارسی برگردانده شده است. از جمله این مترجمین می‌توان به حسین گازر، فرشته‌ ابراهیمی‌خواه، فروزنده دولتیاری، میلاد شیروانی و آرزو علیزاده اشاره کرد. در این بین ترجمه‌ حسین گازر مترجم نامی و متبحر را می‌توان بهترین ترجمه‌ این کتاب دانست.

بخشی از متن کتاب خودت را به فنا نده
یکی از زیباترین اتفاق‌ها دربارهٔ نگاه سختگیرانه به زندگی و اهدافت این است که مجبورت می‌کند مسیر رسیدن به آنها را مدام ارزیابی کنی.
آیا روزانه سی دقیقه ورزش‌کردن، واقعاً به همان اندازهٔ قدرتمندتر کردن و افزایش توانایی ذهنت، غیرممکن است؟ مطمئناً، تو کمی عرق‌ریز و خسته می‌شوی، اما می‌توانی با شنیدنِ موسیقی موردِعلاقه‌ات، سپری‌شدن زمان را حس نکنی؛ و اگرچه شروعش در ابتدا کمی سخت و گاهی دردناک است، اما سرانجام به آن عادت می‌کنی و قطعاً قوی‌تر خواهی شد.
فکر می‌کنی اگر ایدهٔ خودت را در جلسه‌ای که شرکت کرده‌ای مطرح کنی، بدترین اتفاق ممکن چه خواهد بود؟ آیا اخراجت می‌کنند؟ پس چه؟ حتی اگر با تکالیف خطیرتری روبه‌رو شوی، وظایفی خیلی مهم‌تر و حساس‌تر، مانند سال‌ها مالیات معوقه، احتکار، گفتن حقیقت به کسی که مدت‌ها به او دروغ گفته بودی، باید بدانی که راهِ تغییر از همین کورسوهای اشتیاق شروع می‌شود.
این را بدان که ما عادت کرده‌ایم اتفاق‌ها و امور زندگی را در ذهنمان بزرگ‌تر از چیزی که هستند بسازیم. گفتنِ حقیقت، به‌اندازهٔ سفرِ رفت‌وبرگشت به صحرای آفریقا، مشقت‌بار جلوه می‌کند. اگر مشکل تو هم همین است، می‌توانی با تقسیم‌کردن وظیفه‌ات به بخش‌های کوچک‌ترِ اشتیاقی، مثل «برخاستن»، «بیرون‌آمدن از تختخواب» و «بررسی‌کردن ایمیل‌ها» و غیره تلاشت را بکنی.
البته ممکن است تو با مسائلی خیلی بزرگ‌تر از این مثال‌ها درگیر باشی، اما اگر کارت را درست انجام دهی، این الگو برای تمام مشکلات به‌صورتِ عالی و خارق‌العاده جواب می‌دهد.










 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات