شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

قدرت پشیمانی

کتاب قدرت پشیمانی نوشتهٔ دنیل اچ. پینک و ترجمهٔ امیر صفری مقدم و نرگس نقوی است و نشر نوین آن را منتشر کرده است. کتاب حاضر راجع به یک احساس صحبت می‌کند؛ احساسی که هم فوق‌العاده متداول است و هم به‌شدت اشتباه برداشت شده است: پشیمانی. با خواندن این کتاب متوجه می‌شویم چگونه نگاه به گذشته باعث پیشرفتمان می‌شود.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ پشیمانی از نگاه اغلب ما احساسی غم‌انگیز است درمورد اینکه اگر در گذشته تصمیم‌های اشتباه نمی‌گرفتیم، حال و روز بهتر و آینده‌ای روشن‌تر داشتیم. فرهنگ رایج به اشکال مختلف فریاد می‌زند: «به گذشته فکر نکن و آینده را بساز، زودتر از تلخی‌ها بگذر و سریع‌تر شیرینی‌ها را بیاب».
باوجوداین به عقیدۀ دنیل پینک، پشیمانی خطرناک، غیرعادی یا انحراف از مسیر ثابت خوشبختی نیست؛ پشیمانی سالم، فراگیر و بخشی جدایی‌ناپذیر از انسان بودن است.
در هنر کینتسوگی، ژاپنی‌ها قطعات شکستۀ سفال و کوزه را با ترکیبی از طلا به هم می‌چسبانند و تعمیر می‌کنند. ترک‌های آکنده از طلا باعث زیبایی سفال شده و آن را به شیء زیباتری تبدیل می‌کنند. پشیمانی هم، مانند همین ترک‌ها، ارزشمند است و می‌تواند باعث ارتقاء وضعیت ما شود.
هدف کتاب قدرت پشیمانی این است که پشیمانی را به‌ عنوان احساسی ضروری به ما بازگرداند و نشان دهد که چگونه می‌توانیم از قدرت آن برای تصمیم‌گیری هوشمندانه‌تر، عملکرد بهتر در محل کار و مدرسه و آوردن معنایی بیشتر به زندگی خود استفاده کنیم.

خواندن کتاب قدرت پشیمانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به کسانی که فکر می‌کنند مدام پشیمانی را تجربه می‌کنند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قدرت پشیمانی
«برخی از باورها مانند یک آهنگ پس زمینهٔ ملایم، بی‌سروصدا عمل می‌کنند. برخی دیگر از باورها آشکارا بر نحوهٔ زندگی ما تأثیر می‌گذارند. معدودی از نظام‌های فکری، با صدایی حتی بلندتر از یک آیین اعتقادی، قیل‌وقال به راه انداخته‌اند که پشیمانی حماقت است، عمر ما را هدر داده و سعادت ما را مختل می‌کند. بخش‌های مختلفی از فرهنگ رایج به اشکال مختلفی فریاد می‌زنند که به گذشته فکر نکن و آینده را بساز، زودتر از تلخی‌ها بگذر و سریع‌تر شیرینی‌ها را بیاب، یک زندگی خوب تمرکزش بر آینده است و برای یک حال مثبت با دوام ارزش بسیاری قائل است. پشیمانی برای هر دوی این‌ها (نگاهِ رو به آینده و حال مثبت) آفت است؛ هم به گذشته نگاه می‌کند و هم ناخوشایند است؛ مثل سمی در جریان خونِ شادی می‌ماند.
پس جای تعجب نیست که آهنگ پیاف یک استاندارد در سراسر جهان و سنگ محکی برای سایر نوازندگان است. هنرمندانی که آهنگ‌هایی با عنوان «بدون پشیمانی» ضبط کرده‌اند، از اسطورهٔ جاز، الا فیتزجرالد، گرفته تا ستارهٔ پاپ بریتانیایی، رابی ویلیامز؛ گروه کاجون؛ استیو رایلی؛ تام راش، خوانندهٔ بلوز آمریکایی؛ امیلو هریس، عضو تالار مشاهیر موسیقی کانتری؛ تا رپر معروف، امینم، را شامل می‌شود. برندهای خودروهای لوکس، شکلات‌ها و شرکت‌های بیمه همگی با استفاده از جملهٔ "Je ne regrette rien" (من برای هیچ‌چیز پشیمان نیستم) پیاف در تبلیغات تلویزیونی خود، از این فلسفه دفاع کرده‌اند. 
و چه اعتقادی راسخ‌تر از آن است که آن را روی بدن خود خالکوبی کنید؟ مانند برونو سانتوس، او این آموزه را با حروف کوچک سیاه بین آرنج و مچ دست راست خود خالکوبی کرد.
اگر هزاران عضو بدن آغشته به جوهر، شما را متقاعد نمی‌کند، به سخنان دو غول فرهنگ آمریکایی گوش دهید که با وجود تفاوت جنسیت، مذهب و دیدگاه سیاسی در مورد این اصلِ اعتقادی با هم تفاهم دارند. دکتر نورمن وینسنت پیل یک کشیش مسیحی و پیشگام مثبت‌اندیش و مؤثری در شکل‌گیری مسیحیت در قرن بیستم بود. او که مربی بسیاری از افراد -از ریچارد نیکسون گرفته تا دونالد ترامپ- بوده است، چنین معتقد است: «جایی برای پشیمانی نگذارید.» قاضی یهودی، روث بادر گینزبورگ، دومین زنی که به دادگاه عالی ایالات متحده راه یافت و در اواخر عمرش برای لیبرال‌های آمریکایی مقام الهه را داشت،‌ چنین توصیه کرد: «زمانی برای پشیمانی تلف نکنید.»
یا اگر از شیفتگان مشاهیر هستید، به‌دقت گوش دهید. آنجلینا جولی می‌گوید: «من به پشیمانی اعتقادی ندارم.» باب دیلن می‌گوید: «من به پشیمانی اعتقادی ندارم.» جان تراولتا می‌گوید: «من به پشیمانی اعتقادی ندارم.» همچنین لاورن کاکس، ستارهٔ تراجنسیتی، و حتی تونی رابینز، رهبر انگیزشی که با پای برهنه روی زغال راه می‌رود، و اسلش، گیتاریست گروه موسیقی گانز اِن روزز، هم همین عقیده را دارند و شرط می‌بندم که تقریباً نیمی از کتاب‌ها در بخش اهدایی کتاب‌فروشی محلهٔ شما همین عقیده را تکرار می‌کنند. کتابخانهٔ کنگره ایالات متحده بیش از پنجاه کتاب با عنوان بدون پشیمانی در مجموعهٔ خود دارد.
فلسفهٔ ضدپشیمانی که در ترانه‌ها گنجانده شده و روی پوست نقش بسته است و حکیمان آن را پذیرفته‌اند، آن‌قدر بدیهی به نظر می‌آید که کمتر در مورد دلایل درستی آن بحث شده است و فقط بیان می‌شود. چرا دنبال درد باشیم در حالی که می‌توانیم از آن اجتناب کنیم؟ چرا وقتی می‌توانیم در پرتوهای مثبت‌اندیشی حمام آفتاب بگیریم، ابرهای بارانی را فرابخوانیم؟ چرا از کاری غمگین باشیم که دیروز انجام داده‌ایم، در حالی که می‌توانیم دربارهٔ احتمالات نامحدود فردا رؤیاپردازی کنیم؟
این جهان‌بینی، بیشتر از حقیقت و منطق، بر مبنای احساسات است. اگرچه درست و قانع‌کننده به نظر می‌رسد، یک عیب نه چندان کوچک دارد: کاملاً اشتباه است.
آنچه افراد ضدپشیمانی ترویج می‌کنند طرحی برای یک زندگی خوب نیست. آن‌ها مزخرف می‌گویند. (بابت این کلمه معذرت می‌خواهم، اما آن را به‌دقت انتخاب کرده‌ام.)
پشیمانی خطرناک، غیرعادی یا انحراف از مسیر ثابت خوشبختی نیست. پشیمانی سالم، فراگیر و بخشی جدایی‌ناپذیر از انسان بودن است. پشیمانی ارزشمند است، شفاف‌سازی و راهنمایی می‌کند. درست است، نباید روحیهٔ ما را خراب کند، اما می‌تواند باعث ارتقاء وضعیت ما بشود.
این یک توهم بیهودهٔ خودساخته برای ایجاد احساس دلگرمی در دنیایی سرد و بی‌احساس نیست. این یافتهٔ دانشمندان طی بیش از نیم قرن تحقیق است.»





 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات