پنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

جُستاری‌ در آئینِ شاهنامه خوانیِ عشایرِ لُر

شاهنامه خوانی نوعی خُنیاگری به شمار می‌آید که همواره در میانِ عشایر لُر زبان در طول قرن‌ها مایه‌ی سرگرمی بوده است.

یادداشت- رمزگشانیوز؛ در این مطلب به قلم حمیدرضا آقایی می‌خوانید: از آن جایی‌که بیشترِ داستانهای شاهنامه مربوط به زمانی است که ایرانیان تشکیلاتِ زندگیِ سُنتی داشته و از راه کشاورزی- دامداری امرار معاش می‌کردند و از آن‌جایی که ایلات و عشایر هم تا چند دهه‌ی پیش به همین شیوه‌ی زندگی می‌کردند، گفتارِ و اشعارِ شاهنامه برای آنها مأنوس بوده و گیرندگیِ فراوانی داشت.

 اپیزود اول
شاهنامه خوانی نوعی خُنیاگری به شمار می‌آید که همواره در میانِ عشایر لُر زبان در طول قرن‌ها مایه‌ی سرگرمی بوده است. شاهنامه خوانی در بین ایلات لُر بوسیله بعضی افراد با سواد انجام می‌گرفت. اما شاهنامه خوانانِ ایلیاتی بر خلاف خنیاگرانِ سنتی و نقالانِ شهری از راه شاهنامه خوانی امرار معاش نمی‌کردند. هرچند بعضی از سران ایلات و طوایف همواره شاهنامه خوانان را در دستگاه خود نگه می داشتند که به هنگام بزم و رزم به شاهنامه خوانی بپردازند. با این حال، هر فردِ باسواد و یا بی سواد که اشعار شاهنامه را حفظ داشتند، اشعارِ شاهنامه را با صدای گیرا می‌خواندند. شاهنامه خوانان افرادِ تیز هوشی بودند که اشعار شاهنامه را با توجه به شرایطِ زمان و مکان انتخاب می‌کردند.
از آن جایی‌که بیشترِ داستانهای شاهنامه مربوط به زمانی است که ایرانیان تشکیلاتِ زندگیِ سُنتی داشته و از راه کشاورزی- دامداری امرار معاش می‌کردند و از آن‌جایی که ایلات و عشایر هم تا چند دهه‌ی پیش به همین شیوه‌ی زندگی می‌کردند، گفتارِ و اشعارِ شاهنامه برای آنها مأنوس بوده و گیرندگیِ فراوانی داشت.
جامعه‌‌ی عشایریِ لُر زبان همانند جامعه‌‌یِ باستانیِ زمان اشکانیان به ارزشهایی چون شجاعت، نیروی جسمی، سوارکاری و تیراندازی، گردن فرازی‌، بی باکی، گذشت، مهمان‌نوازی، جوانمردی و تعصبِ قومی ارج می‌نهند، بنابر‌این، بسیاری از گفتار و اشعار شاهنامه گویی در وصف رادمردان عشایر و بیان ارزشها و فرهنگ جامعه‌ی عشایری می‌باشد.
یکی دیگر از وجوه مشترکِ بین ارزشهای جامعه‌‌ی باستان و جامعه‌‌ی عشایری، اهمیتِ اسب در زندگیِ هر دو جامعه بود. چنان‌که هرگاه گفت و گو از رستم، قهرمانِ ملی ایران در میان بود، سخن از رخش نیز به میان کشیده می‌شد. رستم برگُرده‌ی رخش در میدان‌های نبرد ظاهر می‌شد و بیابان‌های بی آب و علف و کوهها و دشت‌ها را در می‌نَوَردید و در کنار چشمه سارها به استراحت می‌پردازد. تا چندی پیش که بیشترِ مناطقِ عشایری جاده نداشت، اسب مناسب ترین وسیله‌ی حمل و نقل به شمار می‌آمد.
اسب نه تنها وسیله‌ی خوبِ حمل و نقل بلکه یار و یاور مبارزان، در میدانهای نبرد و مایه‌ی اعتبار اجتماعی بود. 
اسب از چنان ارزشی برخوردار بود که گاهی در ترانه‌های مربوط به رادمردانِ ایلیاتی ستوده می‌شد.               

اپیزود دوم
شاهنامه خوانی در لرستان کارکردهای متفاوتی داشته از جمله؛
شاهنامه خوانی وسیله‌ی سرگرمی؛
چنانچه می‌دانیم تا پیش از ورودِ رادیو، تلویزیون، ضبط صوت و نیز گسترشِ سواد آموزی و امکان دستیابی به کتاب و روزنامه و سینما، تنها سرگرمی توده‌های مردم، دیدار اقوام و دوستان و نیز گفت‌و‌گو در باره‌ی زندگیِ روزمره و حوادث گذشته و حالِشان بود.
افزون بر این، آنها شبهای طولانیِ زمستان را با قصه گویی و یا خواندن کتابهایی چون فلک‌ناز، حیدر بیک، شاهنامه خوانی و... به پایان می‌رساند. بنابر این شاهنامه خوانی نوعی خُنیاگری و سرگرمی به شمار می‌آمد.

شاهنامه خوانی و همبستگی ملّی؛
نفوذ شاهنامه و داستانِ رستم و سهراب ‌و رخش از لرستان تا قلبِ مرزهای غربی، جنوبی، شمالی و شرقیِ ایران زمین ، گسترش یافته و در سراسر طوایف و اقوامِ استانهای کشور به عنوان یکی از ارزش‌های ملی و ادبی به شمار می‌آید. ، چنانکه  بسیاری از اسامی مردان و زنان‌ برگرفته از قهرمانان شاهنامه، همچون؛ رستم، اسفندیار، سیاوش، سودابه، فرانک، کیکاوس و... است.

شاهنامه و برانگیختن احساساتِ رزمی؛
شاهنامه خوانی بویژه شرح میدان‌های نبرد و مردانگی و دلیریِ پهلوانان، همواره مایه‌ی برانگیختن و تقویت احساساتِ جنگی و گردنفرازیِ ایلیات بوده است. چنان‌که ایلات و عشایر به هنگامِ درگیریها از اشعار شاهنامه به منظور تقویت روحیهِ جنگی استفاده می‌کردند.

شاهنامه خوانی در  تقویتِ روحیه‌ی جوانمردی و پهلوانی؛
شاهنامه خوانی روحیهِ جوانمردی، پهلوانی و بی باکی را بر می‌انگیزد.
ایلات و عشایر از خواندن و یا شنیدن اشعار شاهنامه احساس غرور می‌کردند. گفته شده‌، رضا شاه دستور داده بود نسخه‌های شاهنامه را از میان لرها جمع‌آوری کنند، زیرا به او خبر داده بودند که لرها پس از شنیدن اشعار شاهنامه و آشامیدن «دوغ» اسلحه بر می‌دارند و تا پای مرگ با ارتش می‌جنگند. همچنین میرزا (مسعود) ظل السلطان فرزند ناصرالدین شاه دستور داده بود گَلوی دو تن از خنیاگرانِ سُنتی را ببُرند، زیرا آنها متهم بودند که با نواختن موسیقی و آواز خوانی باعثِ برانگیختن روحیه جنگی و استقامتِ شدیدِ لُرها در برابر سپاهیان قاجار شده بودند.

اپیزود سوم
گزارشی از همایش شاهنامه خوانی در دورود
اردیبهشت سال ۱۳۸۵ طی بازدید از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، با استاد جاوید نام سید احمد وکیلیان مدیر مسئول و سردبیر فصلنامه وزین و ارزشمند فرهنگ مردم آشنا شدم، از وی و پژوهشگران حوزه‌ی فرهنگ و ادب و مردم شناسی دعوت بعمل آوردم تا در آئین شاهنامه خوانیِ تنها انجمن شاهنامه خوانی رسمی و ثبت شده‌ی کشور شرکت نمایند. 
ایشان نیز با خرسندی و خوشرویی دعوت انجمن را پذیرفتند و قول حضور در این مراسم را دادند.
یک گزارش مربوط به حضور مدیر، هیئت تحریریه و گروه پژوهشگران فرهنگ و ادب 
نقل از فصلنامه فرهنگ مردم، شماره ۲۱ و ۲۲، بهار و تابستان ۱۳۸۶، 
در پی هماهنگی‌های لازم، برای حضور در گردهمایی( همایش) زاگرس نشینان و شاهنامه در دورود، از اساتید؛ دکتر علی بلوکباشی( مردم شناسی) - دکتر جلال خالقی، مطلق( شاهنامه پژوه)- دکتر امید سالار( مردم‌شناس) - دکتر ابوالفضل خطیبی( شاهنامه پژوه) - دکتر محمد جعفر قنواتی(مردم شناسی) - دکتر نتیس (ایران شناس معروف یونانی) و جمعی از پژوهشگران جامعه شناسی و شاهنامه پژوه دیگر، دعوت بعمل آمد.
روز چهارشنبه ۲۹ فروردین ۸۶ ساعت ۶ صبح عازم شهر دورود شدیم. متأسفانه دکتر خالقی مطلق، دکتر امید سالار و دکتر نتیس هریک به دلایلی حاضر نشدند. 
حدود ظهر به شهر دورود رسیدیم که با استقبال گرم دوستان فرهیخته ام روبرو شدیم. بعد از خوش‌آمد گویی و صرف ناهار کمی استراحت کرده و رفع خستگی کردیم و برای ساعت ۴ عصر آماده‌ی شرکت در مراسم با شکوه شاهنامه خوانی شدیم.
سالن همایش پر از مشتاقانِ شنونده‌ی شاهنامه خوانی بود، شاید بیش از هزار نفر و برابر همین جمعیت هم‌پشت درهای بسته سالن.
پس از خیر مقدم توسط مجری، همایش با پیام استاد ایرج افشار( پژوهشگر، نویسنده و از بنیانگذاران فرهنگ مردم شناسی ایران) که موفق به حضور در این نشست نشده بود، آغاز شد.
در ادامه، دکتر بلوک باشی هم در خصوص اهمیت شاهنامه و نقالی قهوه‌خانه‌ای نکات بسیار جالبی را بیان نمودند و دکتر خطیبی نیز از شاهنامه و اصالت داستانهای آن مطالبی مطرح نمودند.و دیگر سخنرانان و نقالان و نوازندگان موسیقی محلی و شاهنامه خوانی مراسم را ادامه داده و حاضرین را به نشاط آوردند.
در بخش پایانیِ گردهمایی، نقال برجسته‌‌ی شاهنامه آسید مصطفی سعیدی با اجرای پرده‌هایی از شاهنامه هیجان خاصی را بوجود آوردند. 
شرح کامل آیین شاهنامه خوانی و عشایر طی مقاله‌ای به کوشش، 
حمیدرضا آقایی پژوهشگر فرهنگ مردم در همان شماره ۲۱ فصلنامه آمده است. 
دومین گردهمایی شاهنامه خوانی دورود نیز با حضور دکتر محمد جعفر یاحقی(رئیس بنیاد فردوسی شناسی ایران و شاهنامه پژوه)- دکتر جلال‌الدین کزازی( شاهنامه پژوه و ادیب)- دکتر دولت آبادی،( مدرس ادبیات نمایشی)- و بانو گُرد آفرید نقال شاهنامه و شاهنامه پژوه در سال تیرماه ۸۶ با عنوان زاگرس‌نشینان و شاهنامه با همت انجمن شاهنامه خوانی، دانشگاه پیام نور، شهرداری و اداره ارشاد و جمعی از ادب پژوهانِ دورود برگزار شد.
بخش‌هایی از گزارش فصلنامه شماره ۲۱ و ۲۲ فرهنگ مردم به قلم سردبیر ( صفحه ۱۵۶)


حمیدرضا آقایی؛ معلم بازنشسته لرتبار کرجی








 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات