پنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

رهایی از افکار منفی

کتاب «رهایی از افکار منفی»، نوشته‌ دیوید کلارک، به همت نشر اسبار به چاپ رسیده است. آیا ذهن شما درگیر افکار منفی مزاحم و تکراری است؟

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ شاید نگران این هستید که نتوانید از پس انجام دادن کاری بربیایید و همه‌چیز به هم بریزد یا نگرانی‌تان این باشد که مبادا رئیستان از دست شما عصبانی شود یا هواپیمایی که در آن حضور دارید، سقوط کند. ممکن است شبی بدخواب شوید و به دنبال آن نگران این شوید که نکند امشب خوابتان نبرد و سپس روز بعد نتوانید کار کنید. شاید افکار منفی تکراری شما بر اشتباهات گذشته، پشیمانی یا انتخاب‌های نادرست گذشته متمرکز باشد. به نظر می‌رسد هرچقدر شرایط امروز شما خوب باشد، باز هم آن افکار را دنبال می‌کنید. شما در گذشته لنگر انداخته‌اید و درگیر نشخوارهای فکری آشفته‌ساز شده‌اید و همین مسئله شما را از لذت ‌بردن از لحظه‌ حال محروم ساخته است. دیگر نیازی به نگرانی نیست؛ زیرا این کتاب به شما کمک می‌کند تا افکار آزاردهنده را رها کنید و روی حل مشکلات در زمان کنونی و در دنیای واقعی متمرکز شوید.
دیوید کلارک، یکی از برجسته‌ترین روان‌شناسان در درمان شناختی_رفتاری است که تحقیقات بسیاری درخصوص اضطراب و افسردگی در سطح جهانی انجام داده است. او همچنین درمانگری پراستعداد و خوش‌ذوق است که می‌تواند به شیوه‌ای جامع و بسیار کاربردی، اطلاعات زیادی را در اختیار عموم قرار دهد.
این کتاب دقیقاً همان چیزی است که همه‌ی ما به آن نیاز داریم تا افکارمان را مورد بررسی قرار دهیم. دکتر کلارک طیف وسیعی از فنون درمان‌شناختی_رفتاری را ادغام کرده است تا بهترین ابزارها را برای مقابله با آن افکار منفی مزاحم و آشفته‌ساز و تکراری در اختیار ما قرار دهد.
همه‌ ما با آشفتگی‌های فکری آشنایی داریم و اغلب احساس می‌کنیم که کنترلی بر آن‌ها نداریم. ممکن است فکر کنیم که لازم است آن‌ها را کاملاً از بین ببریم یا ممکن است فکر کنیم که باید به آن‌ها پاسخ بدهیم و درگیرشان شویم تا فوراً ناپدید شوند. ما نمی‌توانیم این افکار را بی‌پاسخ و ناتمام رها کنیم، اما هرچه بیشتر سعی می‌کنیم تا خود را از شر رنج و فشار آن‌ها خلاص کنیم، آن افکار بیشتر برمی‌گردند. یادتان باشد که هرچه بیشتر سعی کنید افکارتان را سرکوب کنید، آن‌ها قوی‌تر و با شدت بیشتر پدیدار می‌شوند. خوشبختانه، روش دیگری برای مقابله با افکار منفی وجود دارد که دکتر کلارک ما را در آن مسیر راهنمایی می‌کند.
ماهیت افکار منفی تکراری این است که ما اغلب فکر می‌کنیم نمی‌توانیم بلاتکلیف بمانیم یا پذیرشی توام با تردید داشته باشیم، لذا باید به قطعیت و اطمینان برسیم و تقریباً باید کنترل همه‌چیز را در دست بگیریم. ما معمولاً روی تهدیدها تمرکز می‌کنیم و توانایی خود را برای حل مشکلات واقعی دست‌کم می‌گیریم. کتاب خودیاری حاضر در پشت این افکار و مفروضات مزاحم، با مرور علم و دانشی که ما را گام‌به‌گام برای تغییر این افکار آشفته‌ساز، که به نگرانی و نشخوار فکری ما دامن می‌زنند، راهنمایی می‌کند. دکتر کلارک به ما کمک می‌کند تا بفهمیم که قطعیت و اطمینان یک توهم است. این که توان کنترل چیزی را نداریم به این معنی نیست که جهان در حال فروپاشی است. اینکه تهدید بیشتر از امنیت است، درواقع تعبیر و بیش‌برآورد تهدید در ذهن ماست، نه حقیقتی در دنیای واقعی. ما درواقع می‌توانیم مشکلات واقعی را حل کنیم، اما نمی‌توانیم مشکلاتی را که وجود ندارند حل کنیم.
چنانچه هریک از این موارد برای شما صدق می‌کنند و تنش و اضطراب، خواب یا عملکرد روزانه‌ شما را مختل نموده‌اند، این کتاب گزینه‌ مناسبی برای شماست. دکتر کلارک به‌عنوان یک روان‌شناس مشهور جهانی دهه‌هاست که روی اضطراب کار می‌کند و دانش، خرد و توصیه‌های ارزشمند خود را در این کتابِ کار کاربردی و قابل ‌اجرا مطرح کرده است. در نظر بگیرید که یک مربی خصوصی با سطح جهانی دارید که می‌خواهد به شما کمک کند تا با استفاده از بهترین ابزارها، به‌آرامی مدیریت بهتری بر ذهن خود داشته باشید، به جای اینکه معلمی داشته باشید که برای انجام دادن درست کارها بر سرتان فریاد بزند.

قسمتی از کتاب رهایی از افکار منفی
تصمیم‌گیری مستلزم این است که ما از انتخاب‌ها یا گزینه‌های دیگر چشم‌پوشی کنیم. وقتی بعداً متوجه می‌شویم که انتخاب دیگری به نتیجه‌ی مطلوب‌تری منجر شده است، احساس تأسف و پشیمانی می‌کنیم. به عبارت دیگر، پشیمانی بدین معناست که فکر می‌کنیم ‌باید کار متفاوتی انجام می‌دادیم. وقتی وضعیت فعلی‌مان نامطلوب باشد، به احتمال زیاد احساس پشیمانی خواهیم داشت و خود مسئولیت شکست در گرفتن تصمیمی با پیامدهای بهتر را بر عهده می‌گیریم. برای مثال، مینا تصمیم گرفت تا دانشگاه را بعد از سال دوم ترک کند تا از تحصیل شوهرش در دانشگاه حقوق حمایت نماید. او اکنون از این تصمیم خود پشیمان است و معتقد است که ادامه‌ تحصیل در دانشگاه به جای انجام دادن کار نیمه‌وقت و کم‌درآمدش می‌توانست شغلی راضی‌کننده به همراه داشته باشد.
پشیمانی همیشه چیز بدی نیست. اگر پشیمانی ما را به انجام دادن یک عمل یا اقدام متفاوت ترغیب کند و از گرفتارشدن در خودسرزنشی مفرط جلوگیری کند، می‌تواند مفید باشد، اما وقتی تصمیم یا اقدام قبلی ما منجر به نتیجه‌ای بسیار نامطلوب شود، خودسرزنشگری بر ما غلبه می‌کند. هنگامی‌که چنین اتفاقی بیفتد، در چرخه‌های تکرارشونده‌ی افکار پشیمان‌کننده و تأسف‌آمیز گیر می‌کنیم. هنگامی‌که پشیمانی بیش از اندازه شود، فرد مکرراً خود را به‌خاطر انجام ندادن آنچه می‌توانست نتیجه‌ی بهتری داشته باشد سرزنش می‌کند. ما می‌توانیم این را تفکر «باید می‌دانستم، می‌توانستم فکر کنم» بنامیم. این موضوع با این تفکر توصیف می‌شود: من باید تصمیم متفاوتی می‌گرفتم که منجر به عمل متفاوت و نتیجه بهتری می‌شد. وقتی فکر حاکی از پشیمانی (ندامت) تکرار می‌شود، بسیار شبیه نشخوار فکری می‌باشد. هر دو نوع تفکر بسیار منفی هستند، با تجربه‌های گذشته سروکار دارند و خودسرزنشگری قابل ملاحظه‌ای را دربرمی‌گیرند. اگر به‌طور کلی با افسردگی مزمن، احساس گناه، اضطراب یا احساسات منفی دست‌وپنجه نرم می‌کنید، در نظر بگیرید که آیا نشخوار فکری و تفکر حاکی از پشیمانی عوامل مهمی در پریشانی‌تان می‌باشند یا خیر.







 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات