شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

آخر بازی (در انتظار گودو)

کتاب آخر بازی (در انتظار گودو) نوشتهٔ ساموئل بکت و مایکل وارتون و ترجمهٔ بهروز حاجی محمدی است. گروه انتشاراتی ققنوس ۲ نمایشنامه را همراه با یک تحلیل تطبیقی روانهٔ بازار کرده است.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب آخر بازی (در انتظار گودو) مقاله‌ای با عنوان «در انتظار گودو و آخر بازی: تئاتر به‌مثابهٔ متن» نوشتهٔ مایکل وارتون را همراه با متن دو نمایشنامهٔ «در انتظار گودو» و «آخر بازی» نوشتهٔ ساموئل بکت در بر گرفته است. مایکل وارتون، استاد ادبیات فرانسه در دانشگاه یونیورسیتی کالج (لندن) است. او در مقالهٔ خود به‌طور عمده بر کنایه‌هایی فلسفی - خداشناختی تأکید دارد و معتقد است این کنایات ارکان اصلی این دو نمایشنامه است. کنایاتی به فلسفهٔ ماقبل سقراط و اشاراتی به انجیل و تورات، از جمله نکاتی است که مایکل وارتون در تحلیل تطبیقی خود به آن‌ها پرداخته است.
نمایشنامهٔ «در انتظار گودو» که در دسته‌بندی آثار ابزورد (Absurd) جای گرفته، داستان دو مرد فقیر است («ولادیمیر» و «استراگون») که در انتظار فرد دیگری به نام «گودو» نشسته‌اند؛ هرچند که نمی‌دانند او کیست و چرا قرار است بیاید و آن‌ها از او چه می‌خواهند. این نمایشنامه که به یکی از مشهورترین آثار ادبی جهان بدل شده است، اولین بار ۵ ژانویهٔ ۱۹۵۳ در تئاتر بابیلون در پاریس به روی صحنه رفت و پس از آن نیز بارها اجرا شد. گفته شده است که این اثر، اثری عجیب از ساموئل بکت درباره‌ٔ پوچی زندگی است. 
نمایشنامهٔ «آخر بازی»، اثر کمیک - تراژیک تک‌پرده‌ای دربارهٔ مردی مسن و نابینا و فلج، والدین سالخورده‌اش و نوکرشان در خانه‌ای متروک در زمینی بایر است. ساموئل بکت برای این نمایشنامهٔ خود فضای بی‌زمانی را انتخاب کرد تا پوچ‌گرایانه‌بودن اثر بیشتر به چشم بیاید. این نمایشنامه در سال ۱۹۵۷ بر روی صحنه رفت و با استقبال منتقدان مواجه شد. بکت که شطرنج‌بازی حرفه‌ای بود، شخصیت‌های خود را با الهام از مهره‌های شطرنج شکل داد. یکی از شخصیت‌های نمایشنامه بر صندلی راحتی چرخان نشسته، دیگری قادر به نشستن نیست و دو شخصیت دیگر در سطل زباله زندگی می‌کنند.

خواندن کتاب آخر بازی (در انتظار گودو) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۲۰ ایرلند و قالب نمایشنامه و تحلیل تطبیقی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ساموئل بکت
ساموئل بارکْلی بِکت در سال ۱۹۰۶ به دنیا آمد. او نمایشنامه‌نویس، رمان‌نویس و شاعر ایرلندی و برندهٔ جایزهٔ نوبل است. او را به‌عنوان نخستین ابزوردنویسی می‌‌شناسند که شهرت جهانی کسب کرد. بکت در سال ۱۹۶۹ به‌دلیل نوشته‌هایش در قالب رمان و نمایشنامه که درمورد فقر معنوی انسان امروزی است، جایزهٔ نوبل ادبیات را دریافت کرد. او بدون آنکه قصد روایت داستان یا طرح دسیسه‌ای را داشته باشد، به وضعیت بغرنج و پوچ بشر در جهان پرداخته و به‌خوبی موقعیت انسان تنهای عصرش را که انسانِ گذشته از فجایع جنگ است، هم در کلام و هم در فضای آثارش بازنمایی کرده است. آثار او بی‌پروا، به‌شکل بنیادی کمینه‌گرا و بنابر بعضی تفسیرها، دررابطه‌با وضعیت انسان‌ها عمیقاً بدبینانه‌اند. این حس بدبینی اغلب با قریحهٔ طنزپردازی قوی و غالباً نیش‌دار او تلطیف می‌شود. آثار اخیر او، بن‌مایه‌های موردنظرشان را به‌شکلی رمزگونه و کاهش‌یافته مطرح و ارائه می‌کنند. یکی از ویژگی‌های خاص، منحصربه‌فرد و البته مهم آثار این نویسندهٔ ایرلندی زبان آثار او است. زبان آثار بکت همواره حاوی طنز تلخی است که می‌کوشد رابطه و گفتارها را از معنا خالی کند. دنیای آثار او یک دنیای فراواقعی‌ است که انسان در آن در نوعی خلأ گیر افتاده و ازاین‌رو تلاش‌های احمقانه‌ای برای برقراری رابطه می‌کند. برخی از آثار مشهور ساموئل بکت عبارتند از:
نمایشنامه‌ها: در انتظار گودو (۱۹۵۲)، دست آخر (یا آخر بازی) (۱۹۵۷)، آخرین نوار کراپ (۱۹۵۸)، بازی (۱۹۶۳)، من نه (۱۹۷۲)، فاجعه (۱۹۸۲)، چی کجا (۱۹۸۳)، چرکنویس برای یک نمایشنامه ۱&۲ (۱۹۶۵)، روزهای خوش (۱۹۶۰)، همهٔ افتادگان (۱۹۵۷)
رمان‌ها: مِرفی (۱۹۳۸)، وات (۱۹۴۵، انتشار ۱۹۵۳)، مالوی (۱۹۵۱)، مالون می‌میرد (۱۹۵۱)، نام‌ناپذیر (۱۹۵۳)، گم‌گشتگان
مصاحبه‌ها: «آخرین دیدار با ساموئل بکت» اثر احمد کامیابی مسک و «گفت‌وگوهایی با ساموئل بکت»، اثر اوژن یونسکو و ژان لویی بارو
شعرها: «هوروسکوپ» (۱۹۳۰) و «آنچه واژه هست»
ساموئل بکت در سال ۱۹۸۹ درگذشت.

بخشی از کتاب آخر بازی (در انتظار گودو)
«در این جا از انجیل به عنوان یک مثال استفاده شده است؛ اما همین مطلب را می‌توان درباره بسیاری از آثار فلسفی و ادبی نیز که مکرراً به آن‌ها اشاره می‌شود، بیان داشت. آدورنو به نحوی متقاعدکننده در این مورد بحث می‌کند که اثر بکت به طرزی خلاق دعوتی به مبارزه است، زیرا می‌توان آن را همچون طنزی فلسفی در نظر گرفت که با هدف تضعیف اعتبار آثار دینی، به آن‌ها اشاره می‌کند. او قاطعانه درباره «عدم اعتبار آنچه بکت از انجامش طفره می‌رفت» صحبت می‌کند. (۲۷) این نظری درست، و البته کمی مأیوس‌کننده است. در انتظار گودو و آخر بازی، آثار قوی (و کاملا خنده‌آور) تئاترند. به علاوه، آثاری ادبی به شمار می‌آیند که خواندن و تماشای آن‌ها لازم است؛ آثاری که تمامی آگاهی خوانندگان را به ایفای نقش فرامی‌خواند. دیدگاه بکت مکرراً با صفت بدبینانه وصف شده است. علاوه بر این گفته می‌شود که آثار وی به دلیل اشارات مستمر بینامتنی، آثاری ممتازند: نمونه‌ای از این دست هنگامی است که استراگون می‌گوید: «مردم میمونای نادون و ملعونی‌ان.» (در انتظار گودو، ۱۳). بحث من آن است که مضمون این اشاره، هر چند که تقلیدی طنزآمیز است، در نهایت خوشبینانه و دارای کیفیتی اجتماعی است. نیازی نیست که هیچ یک از ما به یکایک کنایه‌ها توجه کرده و آن‌ها را پی بگیریم؛ اما باید این را تشخیص دهیم که متنِ هر نمایش به مسائل بیرون از خود اشاره دارد. زمینه مطالعاتی مطلوب ما هرچه که باشد، خواه انجیل و ادبیات و فلسفه، و خواه ترانه‌های عامیانه، به برخی از اشارات پی خواهیم برد و خواهیم پذیرفت که هیچ چیزی، «تقریباً تموم» نمی‌شود (آخر بازی، ۱۲). محکم‌ترین دفاع ما در برابر پوچ‌گرایی و زوال هستی زمانی شکل می‌گیرد که با احساس رضایت از بازآفرینی مشترک متن، نظرات و تصوراتی متفاوت را به طور مستمر تغییر می‌دهیم و به هم مرتبط می‌سازیم؛ یعنی درست همان زمان که متن را به‌طور قاطع به دلیل آن که قطعه‌ای ترکیبی یا چهل تکه‌ای از نقل‌قول‌های استادانه است، غیرقابل اعتماد می‌نامیم».








 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات