دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

فضای مجازی و رئوسی که در حال نادیده‌انگاری است!

در حالی در عصر پرتلاطم فضای مجازی به سر می‌بریم که در بازه زمانی حاضر، با کودکانی با دورنمای ذهنی فراتر از سن و سال خود مواجه هستیم که جهان‌بینیِ متفاوتی با هم‌سن و سالان خود در نسل‌های گذشته دارند و نوع نگاه و تفاوت اندیشه‌ای که در این نسل وجود دارد، گاهی اوقات مخرب و تا اندازه‌ای قابل تفکر برای تغییر است.

یادداشت- رمزگشانیوز؛ در این مطلب به قلم الهام آمرکاشی می‌خوانید: در حالی در عصر پرتلاطم فضای مجازی به سر می‌بریم که در بازه زمانی حاضر، با کودکانی با دورنمای ذهنی فراتر از سن و سال خود مواجه هستیم که جهان‌بینیِ متفاوتی با هم‌سن و سالان خود در نسل‌های گذشته دارند و نوع نگاه و تفاوت اندیشه‌ای که در این نسل وجود دارد، گاهی اوقات مخرب و تا اندازه‌ای قابل تفکر برای تغییر است.
کودکانی که با توجه به اپیدمیِ گسترۀ موجود، در کنار قریب به اکثریتِ بزرگسالان، به عارضه فابینگ دچارند که آتیه آنان در صورت استمرار در این زمینه، به فرجام سوء منتهی خواهد شد.

فابینگ که در اصطلاح، عملی‌است که باعث می‌شود افراد در محیط‌های اجتماعی یا خانوادگی به جای توجه به دیگران، به تلفن خود نگاه کنند یا به عبارت ساده‌تر: بی‌اعتنایی به دیگران با نگاه‌کردن به تلفن همراه معنا می‌شود؛ این روزها به عینه به نسل کودک و نوجوان کشور نیز نفوذ کرده و به اعتقاد علیرضا شریفی یزدی- روانشناس اجتماعی، مطالعات بیان‌گر این موضوع است که افرادِ درگیر با «فابینگ» یا به افسردگی دچار می‌شوند و یا اگر از پیش مبتلا به افسردگی بوده‌اند، افسردگی آن‌ها شدت یافته و عمیق می‌شود و از سوی دیگر معمولا افراد مبتلاً به «فابینگ» اضطراب بالایی را نیز تجربه می‌کنند.
اگرچه هشدار جدی در این مسیر بر این مقوله تکیه دارد که ۷۵ درصد جمعیت کشورمان در معرض این عارضه بالقوه هستند که به تأکید شریفی یزدی؛ «ما در مقوله تلفن همراه و به طور کلی شبکه‌های اجتماعی دچار «تأخر فرهنگی» یا «واپس ماندگی فرهنگی» هستیم. به این معنا که در کشور ما همواره بین زمان استفاده از یک ابزار تکنولوژی و فرهنگ استفاده از آن یک فاصله‌ای می‌افتد چراکه به اشتباه در ابتدا این تکنولوژی‌ها را وارد کرده و بدون آموزش نحوه استفاده این تکنولوژی‌ها آن‌ها را به شکل گسترده در اختیار مردم قرار می‌دهیم و از این رو «واپس ماندگی فرهنگی» بسیار در جامعه ما مشهود است. ازسوی دیگر دستگاه‌های رسمی تعلیم و تربیت ما در جهت آموزش سواد رسانه‌ای به مردم اقدام در خور توجهی انجام نداده‌اند و این نقص بزرگ سیستم تعلیم و تربیت ما است».

بند مذکور تا حدی قابل توجه است که به اعتقاد کثیری از افراد صاحب‌نظر در این زمینه، فضای مجازی در کنار جذابیت خاص خود، به طور تام و قطع به یقین، برای شمار گسترده‌ای از کودکان، مناسب نبوده و در اشاعه کم‌سوادی نیز به آن‌ها کمک خواهد کرد.
کم‌سوادی از آن بُعد قابل بحث است که در تعداد قابل توجهی از شبکه‌های اجتماعی، اشتراک‌گذاری مطالب به صورت علمی و صحیح صورت نمی‌گیرد و بارگذاری تعداد بالایی از مطالب در جهت تخریب ذهنی کودکان و رهیابیِ ذهنیِ آنان در مسیر سیال نادرست از جهت‌دهی اصولی و قابل تعریف در جامعه کنونی است که صراحتاً می‌توان گفت: با تبدیل و دگرگونیِ عناصر موجود در خانواده‌ها و کسر و اضافۀ نوآوری‌ها و تحولات در عصر حاضر، اطلاع‌رسانی درخصوص برخی موارد، بیش از پیش و با سرعت بالایی در حال انجام و انتقال است و رأی و نظراتِ عدیده‌ای از سوی مردم عامی تا افراد زبده در هر مجرای اجتماعی-فرهنگی در صفحات مجازی بارگذاری می‌شود که در وهلۀ ابتدایی عدم استفادۀ صحیح از فضای مجازی را به رخ می‌کشد و شاهد خودنمایی و رقصِ کم‌سوادی در شبکه‌های اجتماعی هستیم. کم‌سوادیِ گسترده‌ای که محدودیت تفکر بارز را برای اقشار سنین پایین جامعه به وجود می‌آورد که بدون تفحص و آموزش و صرفاً از روی نمای ظاهری شبکات، جذب پیج‌های فاقد برچسب‌گذاری علمی هستند و جدای از موضوعِ عدم آگاهی‌بخشی که در شماری از صفحات مجازی موجود است، بارگذاریِ مطالب بدون آموزۀ متقن و کاملاً مردود صورت می‌گیرد؛ درحالی که اشخاص در سنین بالاتر با تمرکز کافی به متن و حواشی جامعه و با تسلط کافی به واسطۀ مرور کتاب‌های مطالعه شده، بسیار کمتر در دام اخبار فِیک قرار می‌گیرند و تامِ توجه معطوف به شوآف یک شبکه یا گردانندۀ صفحه موردنظر نمی‌شود و ذهن به درستی به رد یا قبول مطلبی -حتی با وایرال بالا- متمرکز می‌گردد.
مبحث «کم‌سوادی» تا حدی قابل تعمق است که در کنار دو گزینۀ «آسیب‌پذیری» و «تغییر جهان‌بینی»، سه ضلع مثلثی را شکل می‌دهند که در مقطع کنونی، در حال نادیده‌انگاری‌های مکرر از سوی مربیان آموزشی و والدین است.

در این زمینه، محمدحسین عامری مهاباد -پژوهشگر و کارشناس رسانه- معتقد است: «رسانه‌ها بیش از آنچه تصور کنید بر افکار و نحوه تصمیم‌گیری ما در امور مختلف تأثیرگذارند». وی با بیان این مهم که کودکان در برابر اثرهای منفی رسانه‌های جمعی آسیب‌پذیرترند، مطرح می‌کند: «حضور در فضای مجازی و استفاده از ابزارها و امکانات متنوع آن برای خانواده و فرزندان امری اجتناب‌ناپذیر است، پس چه خوب است قبل از آنکه فرزندانمان را تنها و بدون آمادگی در این فضا رها کنیم، فرصت‌ها و تهدیدات فضای مجازی را بشناسیم». این پژوهشگر بر این امر تأکید دارد که «آموزشِ سواد رسانه‌ به کودکان به رشد مهارت‌های شهروندی آنان کمک می‌کند؛ چرا که یاد می‌گیرند با دیگران محترمانه گفت‌وگو کنند و والدین از طریق آموزش سواد رسانه‌ای به کودکان خود می‌توانند مطمئن شوند که درباره اعتقاداتشان آگاهانه تصمیم‌گیری می‌کنند و می‌دانند چطور موضوعات مختلف را بیان کنند».

همچنین در این میان، محمد محمدی -مدیرکل دفتر آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش- با بیان اینکه رسانه و فضای مجازی به‌دنبال تغییر جهان‌بینی افراد است، معتقد است: «با راهی غیر از فرهنگ بومی نمی‌توان به جنگ غرب یا هر فرهنگ وارداتی دیگر رفت». وی با بیان اینکه فضای مجازی و سواد رسانه‌ای لازم و ملزوم هم و غیر قابل تفکیک از یکدیگر هستند و وضعیت فضای مجازی و سواد رسانه‌ای اینگونه است که قدرت فکر و تمرکز را از انسان گرفته است؛ می‌گوید: وقتی صحبت از سواد رسانه‌ای می‌کنیم، ۳ نکته مهم است: «لایه اول، رژیم مصرفی است. چون جلوه فضای مجازی را خیلی زیبا کرده‌اند و حتی آن کسی که سیر است نیز نمی‌تواند از این فضا دست بکشد و عمده مخاطبان در این لایه هستند. لایه دوم، خواندن سطرهایی است که نوشته نشده، شنیدن صداهایی است که پخش نشده و دیدن صحنه‌هایی است که به نمایش گذاشته نشده است. لایه سوم نیز نقد پیام است. بیشتر دانش‌آموزان و جوانان را در لایه اول و کمترین را در لایه سوم داریم». به گفتۀ وی «واقعیت‌های میدانی امروز نشان داده که دانش‌آموزان فرق بین حریم خصوصی و عمومی را نمی‌دانند و وابستگی عمومی به شبکه‌های اجتماعی، غالب شدن گفتمان فضای مجازی و لایک‎کردن‌های بدون فکر، نشان می‌دهد که نوجوان و کودک را بی‌پناه در این عرصه قرار داده‌ایم».

موارد مذکور از فابینگ تا سه ضلع تأمل‌برانگیزِ مطرح در فضای مجازی، در حالی از جمله مؤلفه‌های قابل بررسی و رصد مستمر از سوی مربیان و مسئولان فرهنگی در این زمینه است که فرهنگ‌سازی و تمرکز برای استفاده صحیح از شبکه‌های متعدد اجتماعی، همچنان مغفول است و به نظر می‌رسد وقت آن رسیده تا گام ابتدایی برای اجرای این مهم در کشور از سوی نهادهای متولی برداشته شود و باید منتظر بود و دید می‌توان به جامعه‌ای با آینده‌ای به دور از خطرات فضای مجازی امیدوار بود یا خیر!
 
Elhamamerkashi@ymail.com







 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات