ایران آماده فصل جدیدی در روابط با اروپا است

وزیر خارجه کشورمان در یادداشتی با اشاره به اینکه ایران آماده فصل جدیدی در روابط با اروپا است، گفت: با وجود تنشها، تاریخ روابط ایران و اروپا، پشتوانهای غنی دارد.
سیاست خارجی- رمزگشانیوز؛ وزارت امور خارجه نوشت: سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی در نشریه لوپوئن فرانسه اعلام کرد: ایران آماده فصل جدیدی در روابط با اروپا است.
مشروح این یادداشت به شرح ذیل است:
دو کشور انگلیس و فرانسه که حدود یک قرن پیش مرزهای نوین آسیای غربی را ترسیم میکردند، اکنون در وضعیتی گرفتار شدهاند که از تحولات دیپلماتیک منطقه کنار گذاشته شدهاند، به طوریکه دیپلماتهای اروپایی در مهمترین گفتگوهای در جریان منطقه - از جمله مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و ایالات متحده- صرفا در نقش ناظرانی منفعل ظاهر شدهاند. واقعیت این است که انفعال کنونی اروپا نتیجه راهبردی است که آنان انتخاب کرده اند؛ راهبردی که به همه و از جمله خود آنان آسیب رسانده است.
هنگامیکه در سال 2018 دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به صورت یکجانبه از برجام بیرون آمد، (در دوره اول ریاست جمهوری خود) اروپا باید تصمیمی قاطعانه میگرفت. در همان زمان، برونو لومر، وزیر دارایی وقت فرانسه، در واکنش به خروج یکجانبه ترامپ از برجام، اعلام کرد که اروپا «رعیت» واشنگتن نخواهد بود. اما در عمل، سه کشور اروپایی یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان نتوانستند این را ثابت کنند؛ به طوری که مزایایی اقتصادی که بنا بود ایران از برجام به دست آورد، هیچگاه عملیاتی نشد، چرا که شرکتهای اروپایی تصمیم گرفتند به جای عمل به تعهدات دولت های خود، به تحریم های آمریکا پایبند بمانند.
امروز، نتیجه همان الگوی بیتصمیمی راهبردی به درون خانه اروپاییها هم رسیده است؛ جایی که واشنگتن برای توقف جنگ اوکراین با بیاعتنایی به پایتختهای اروپایی، به صورت مستقیم با مسکو وارد گفتگو شده است. همین بیتصمیمی راهبردی، در سیاست اخیر سه کشور اروپایی در قبال سازوکار موسوم به «ماشه» در برجام بیش از هرجای دیگر نمایان شده است. این سازوکار که به عنوان آخرین ابزار حل اختلاف در این توافق طراحی شده، اکنون توسط اروپاییها به عنوان یک اهرم فشار سیاسی استفاده میشود. عدم تعهد سه کشور اروپایی در قبال این موضوع مهم، خطر وقوع یک بحران اشاعه ای جهانی را افزایش می دهد؛ خطری که به شدت خود اروپاییها را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
ایران موضع خود در برابر احتمال استفاده اروپاییها از مکانیسم ماشه را به صورت شفاف اعلام کرده است. ما به صورت رسمیبه تمامی امضا کنندگان برجام هشدار دادهایم که سوءاستفاده از سازوکار ماشه عواقبی همراه خواهد داشت؛ از جمله اینکه نه تنها به نقش اروپا در این توافق پایان میدهد، بلکه این اقدام به صورت بالقوه به افزایش تنشهایی غیرقابل ترمیم نیز منجر خواهد شد.
سه کشور اروپایی باید از خود بپرسند که چرا به چنین بن بستی گرفتار شدهاند. در دوران دولت قبلی آمریکا، سه کشور اروپایی به عنوان واسطه کلیدی گفتگوهای غیر مستقیم بین تهران و واشنگتن در این گفتگوها نقش داشتند و ایران هم به طور سازندهای با آنان همکاری کرد. اما زمانی که اراده سیاسی در واشنگتن برای رسیدن به یک توافق از بین رفت، اروپاییها نیز به تدریج تلاشهای خود در این زمینه را قطع کردند. آنها به جای تطبیق خود با شرایط جدید، موضع تقابلی گرفتند و از بهانههایی مانند حقوق بشر و روابط مشروع ایران با روسیه استفاده کرده و از تحرکات دیپلماتیک برای احیای توافق هستهای دست کشیدند.
این رویکرد نه تنها به روابط دولت ها صدمه زده، بلکه پیامدهایی نیز در حوزه همکاریهای بشردوستانه به همراه داشته است. برای نمونه، ممنوعیت پرواز خطوط هوایی ایران در سال گذشته توسط اتحادیه اروپا- با استناد به ادعای صادرات موشک به روسیه که متعاقبا توسط مقامات ارشد اوکراین رد شد- به شدت دسترسی ایران به داروهای حیاتی از جمله داروهای لازم برای درمان سرطان را محدود کرده است.
لذا مشاهده میکنیم که رفتار کنونی اروپاییها با سالهای پیش تضاد فاحشی دارد. در سال ۲۰۰۳، پس از زلزله ویران کننده بم، فرانسه به سرعت یک بیمارستان صحرایی در آنجا برپا کرد. اما هنگامیکه بندر شهید رجایی در همین ماه در بندرعباس آتش گرفت- و خطر اختلال در چرخه اقتصادی آسیای مرکزی و قفقاز را به همراه داشت- تنها روسیه بود که فورا کمک های خود را به ایران ارسال کرد. حتی پیام تسلیت اتحادیه اروپا نیز یک هفته پس از خاموشی بحران واصل گردید!
این روابط شکننده، درست در زمانی است که جهان شاهد فجایع غزه و اوکراین است؛ دو فاجعه ای که به روشنی استانداردهای دوگانه غرب در قابل این دو رودیداد تاسف بار را برملا میکند. ایرانیها مانند دیگران این نحوه برخورد گزینشی را میبینند و از خود میپرسند: این چه تناقضی است؟
با این وجود و به رغم تنش ها، تاریخ روابط ایران و اروپا، پشتوانهای غنی دارد. مناسبات فرهنگی، علمی و اقتصادی ایران و اروپا شامل همکاری در حوزههای انرژی، فناوری، خودروسازی و محیط زیست نتیجه بخش بوده است. در حوزه دیپلماتیک نیز تعامل اروپاییها با ایران در خصوص مسایلی از افغانستان تا مدیترانه شرقی منجر به همکاریهای معنیدار شده است.
اینجانب با توجه به چنین سابقهای در چندین نوبت دعوت کردهام تا گفتگوی معنیدار با اروپا از سرگرفته شود. در پاییز گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، پیشنهاد تعامل و همکاری نه تنها در خصوص پرونده هستهای، بلکه در خصوص تمامی موضوعات مورد نگرانی طرفین همچون اوکراین را ارایه دادهام .این حرکات مثبت با سکوت و انفعال اروپا روبرو شد، اما با این وجود، من هنوز هم به دیپلماسی متعهد هستم.
به دنبال رایزنیهای اخیر در روسیه و چین، اینجانب آمادگی خود برای سفر به پاریس، برلین و لندن با هدف شروع فصلی جدید در روابط را اعلام کردهام. این ابتکار به شکل گیری گفتگوهایی مقدماتی در سطح معاونان وزرای امور خارجه منجر شده است. این گفتگوها اگر چه شکننده، اما امیدوارکننده است.
زمان در حال اتمام است. نحوه واکنش ما در این مقطع حساس، آینده روابط ایران و اروپا را - بسیار فراتر از آنچه خیلیها انتظار دارند- تعیین میکند. ایران آماده ورود به فصل جدیدی در روابط است. امیدواریم شرکای اروپایی ما هم چنین آمادگی را داشته باشند.
مشروح این یادداشت به شرح ذیل است:
دو کشور انگلیس و فرانسه که حدود یک قرن پیش مرزهای نوین آسیای غربی را ترسیم میکردند، اکنون در وضعیتی گرفتار شدهاند که از تحولات دیپلماتیک منطقه کنار گذاشته شدهاند، به طوریکه دیپلماتهای اروپایی در مهمترین گفتگوهای در جریان منطقه - از جمله مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و ایالات متحده- صرفا در نقش ناظرانی منفعل ظاهر شدهاند. واقعیت این است که انفعال کنونی اروپا نتیجه راهبردی است که آنان انتخاب کرده اند؛ راهبردی که به همه و از جمله خود آنان آسیب رسانده است.
هنگامیکه در سال 2018 دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به صورت یکجانبه از برجام بیرون آمد، (در دوره اول ریاست جمهوری خود) اروپا باید تصمیمی قاطعانه میگرفت. در همان زمان، برونو لومر، وزیر دارایی وقت فرانسه، در واکنش به خروج یکجانبه ترامپ از برجام، اعلام کرد که اروپا «رعیت» واشنگتن نخواهد بود. اما در عمل، سه کشور اروپایی یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان نتوانستند این را ثابت کنند؛ به طوری که مزایایی اقتصادی که بنا بود ایران از برجام به دست آورد، هیچگاه عملیاتی نشد، چرا که شرکتهای اروپایی تصمیم گرفتند به جای عمل به تعهدات دولت های خود، به تحریم های آمریکا پایبند بمانند.
امروز، نتیجه همان الگوی بیتصمیمی راهبردی به درون خانه اروپاییها هم رسیده است؛ جایی که واشنگتن برای توقف جنگ اوکراین با بیاعتنایی به پایتختهای اروپایی، به صورت مستقیم با مسکو وارد گفتگو شده است. همین بیتصمیمی راهبردی، در سیاست اخیر سه کشور اروپایی در قبال سازوکار موسوم به «ماشه» در برجام بیش از هرجای دیگر نمایان شده است. این سازوکار که به عنوان آخرین ابزار حل اختلاف در این توافق طراحی شده، اکنون توسط اروپاییها به عنوان یک اهرم فشار سیاسی استفاده میشود. عدم تعهد سه کشور اروپایی در قبال این موضوع مهم، خطر وقوع یک بحران اشاعه ای جهانی را افزایش می دهد؛ خطری که به شدت خود اروپاییها را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
ایران موضع خود در برابر احتمال استفاده اروپاییها از مکانیسم ماشه را به صورت شفاف اعلام کرده است. ما به صورت رسمیبه تمامی امضا کنندگان برجام هشدار دادهایم که سوءاستفاده از سازوکار ماشه عواقبی همراه خواهد داشت؛ از جمله اینکه نه تنها به نقش اروپا در این توافق پایان میدهد، بلکه این اقدام به صورت بالقوه به افزایش تنشهایی غیرقابل ترمیم نیز منجر خواهد شد.
سه کشور اروپایی باید از خود بپرسند که چرا به چنین بن بستی گرفتار شدهاند. در دوران دولت قبلی آمریکا، سه کشور اروپایی به عنوان واسطه کلیدی گفتگوهای غیر مستقیم بین تهران و واشنگتن در این گفتگوها نقش داشتند و ایران هم به طور سازندهای با آنان همکاری کرد. اما زمانی که اراده سیاسی در واشنگتن برای رسیدن به یک توافق از بین رفت، اروپاییها نیز به تدریج تلاشهای خود در این زمینه را قطع کردند. آنها به جای تطبیق خود با شرایط جدید، موضع تقابلی گرفتند و از بهانههایی مانند حقوق بشر و روابط مشروع ایران با روسیه استفاده کرده و از تحرکات دیپلماتیک برای احیای توافق هستهای دست کشیدند.
این رویکرد نه تنها به روابط دولت ها صدمه زده، بلکه پیامدهایی نیز در حوزه همکاریهای بشردوستانه به همراه داشته است. برای نمونه، ممنوعیت پرواز خطوط هوایی ایران در سال گذشته توسط اتحادیه اروپا- با استناد به ادعای صادرات موشک به روسیه که متعاقبا توسط مقامات ارشد اوکراین رد شد- به شدت دسترسی ایران به داروهای حیاتی از جمله داروهای لازم برای درمان سرطان را محدود کرده است.
لذا مشاهده میکنیم که رفتار کنونی اروپاییها با سالهای پیش تضاد فاحشی دارد. در سال ۲۰۰۳، پس از زلزله ویران کننده بم، فرانسه به سرعت یک بیمارستان صحرایی در آنجا برپا کرد. اما هنگامیکه بندر شهید رجایی در همین ماه در بندرعباس آتش گرفت- و خطر اختلال در چرخه اقتصادی آسیای مرکزی و قفقاز را به همراه داشت- تنها روسیه بود که فورا کمک های خود را به ایران ارسال کرد. حتی پیام تسلیت اتحادیه اروپا نیز یک هفته پس از خاموشی بحران واصل گردید!
این روابط شکننده، درست در زمانی است که جهان شاهد فجایع غزه و اوکراین است؛ دو فاجعه ای که به روشنی استانداردهای دوگانه غرب در قابل این دو رودیداد تاسف بار را برملا میکند. ایرانیها مانند دیگران این نحوه برخورد گزینشی را میبینند و از خود میپرسند: این چه تناقضی است؟
با این وجود و به رغم تنش ها، تاریخ روابط ایران و اروپا، پشتوانهای غنی دارد. مناسبات فرهنگی، علمی و اقتصادی ایران و اروپا شامل همکاری در حوزههای انرژی، فناوری، خودروسازی و محیط زیست نتیجه بخش بوده است. در حوزه دیپلماتیک نیز تعامل اروپاییها با ایران در خصوص مسایلی از افغانستان تا مدیترانه شرقی منجر به همکاریهای معنیدار شده است.
اینجانب با توجه به چنین سابقهای در چندین نوبت دعوت کردهام تا گفتگوی معنیدار با اروپا از سرگرفته شود. در پاییز گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، پیشنهاد تعامل و همکاری نه تنها در خصوص پرونده هستهای، بلکه در خصوص تمامی موضوعات مورد نگرانی طرفین همچون اوکراین را ارایه دادهام .این حرکات مثبت با سکوت و انفعال اروپا روبرو شد، اما با این وجود، من هنوز هم به دیپلماسی متعهد هستم.
به دنبال رایزنیهای اخیر در روسیه و چین، اینجانب آمادگی خود برای سفر به پاریس، برلین و لندن با هدف شروع فصلی جدید در روابط را اعلام کردهام. این ابتکار به شکل گیری گفتگوهایی مقدماتی در سطح معاونان وزرای امور خارجه منجر شده است. این گفتگوها اگر چه شکننده، اما امیدوارکننده است.
زمان در حال اتمام است. نحوه واکنش ما در این مقطع حساس، آینده روابط ایران و اروپا را - بسیار فراتر از آنچه خیلیها انتظار دارند- تعیین میکند. ایران آماده ورود به فصل جدیدی در روابط است. امیدواریم شرکای اروپایی ما هم چنین آمادگی را داشته باشند.
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر