پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

قانون چاقی

کتاب قانون چاقی نوشته جیسون فانگ است که با ترجمه حمید هاشمی منتشر شده است. این کتاب به شما ید می‌دهد چطور وزنتان را کاهش دهید و اگر مبتلا به دیابت هستید آن‌ را کنترل کنید.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ دکتر فانگ دست به افشای نتایج تحقیقات خود زد. همه می‌دانند (گرچه قبول آن سخت است) که رژیم غذاییِ کم‌کالری و کم‌چربی برای کنترل وزن بدن یا درمان چاقی بی‌فایده است. واقعیت این است که بهترین راه درمان و جلوگیری از بروز مشکلات چاقی، مقاومت دربرابر انسولین و تولیدِ بیش‌از حد انسولینْ گرفتن یک رژیمِ پرچربی و کم‌کربوهیدرات است. فرض اولیهٔ دکتر فانگ در این کتاب این است. نقطه‌قوت اصلیِ آن این است که براساس اطلاعاتِ غیرقابل‌انکارِ علمی نوشته شده و دلایل آن‌ها با دقت تمام در خود کتاب ارائه شده است. نویسندهٔ کتاب مطالب را به‌خوبی و با اطمینان با لحنی استادانه به مخاطب منتقل می‌کند، به‌ترتیبی که برای هرکسی به‌خوبی قابل‌فهم و قابل‌پذیرش باشد. فصل‌های کتاب یکی پس‌از دیگری الگوی زیستیِ چاقی را تعریف می‌کنند، به‌ترتیبی که در عین سادگی، کاملاً منطقی‌اند، و به همین دلیل، به‌خوبی قابل‌فهم. درعین‌حال بار علمی کتاب این‌قدر بالاست که هر متخصصِ شکاکی را قانع می‌کند، ولی کسانی که دانشِ زیست‌شناسیِ اندکی دارند با خواندن آن سردرگم نمی‌شوند.
دکتر فانگ در کتاب قانون چاقی بیان می‌کند این عقیده که چاقی محصول عدم تعادل کالری در بدن است، فکر اشتباهی است. او اشاره می‌کند که در نیم قرن گذشته مردم سعی کرده‌اند با کاهش میزان مصرف کالری، چاقی را برطرف کنند اما اغلب آن‌ها ناموفق بوده‌اند و دچار نارضایتی شده‌اند. او می‌گوید پزشکان، متخصصان تغذیه و مربیان هزارها کتاب درمورد رژیم‌های غذایی و مسئلهٔ کاهش وزن نوشته‌اند، اما در تعداد کمی از این کتاب‌ها علت‌های واقعی چاقی بررسی شده‌اند و دراین‌باره به‌درستی حرف زده شده است. در کتاب قانون چاقی به دو سوال اساسی پاسخ داده می‌شود که در کتاب‌های دیگر به این شکل به آن‌ها پرداخته نشده است: چه‌چیزی باعث افزایش وزن ما می‌شود؟ و چرا ما هر روز چاق‌تر می‌شویم؟ جفری یانگ در مقدمه‌ی این کتاب توضیح می‌دهد که «مشکل اصلی ما این است که برای درک چاقی چهارچوب نظری نداریم. نظریه‌هایی که داریم ساده‌اندیشانه و مضحک‌اند، چون در اغلبِ موارد فقط یکی از عللِ چاقی را در نظر می‌گیرند: وجود کالری بیش‌از حد در بدن باعث چاقی می‌شود؛ وجود کربوهیدرات بیش‌از حد در بدن باعث چاقی می‌شود؛ مصرف بیش‌از حد گوشت باعث چاقی می‌شود؛ وجود چربی بیش‌از حد در رژیم غذایی باعث چاقی می‌شود؛ کم‌تحرکی باعث چاقی می‌شود. اما بیماری‌های مزمن، همه، چندعاملی‌اند و این عوامل هیچ‌کدام به‌تنهایی تعیین‌کننده نیستند. هرکدام از آن‌ها نقشی دارد که میزان اهمیتشان با هم فرق می‌کند. مثلاً بیماری‌های قلبی چند عاملِ مختلف دارند، ازجمله سابقهٔ خانوادگی، جنسیت، سیگارکشیدن، دیابت، کلسترول بالا، فشارخون بالا و عدم فعالیت بدنی. همه این مسئله را قبول دارند. اما درزمینهٔ چاقی چنین اتفاق‌نظری وجود ندارد. مشکل دیگری که درزمینهٔ فهم این موضوع وجود دارد تمرکز بر تحقیقاتِ کوتاه‌مدت است. چاقی معمولاً چندده سال گربیان‌گیرِ بیماران است و شکل‌گیری‌اش بسیار طول می‌کشد. ولی در اغلبِ موارد تکیهٔ ما به اطلاعاتی است که از تحقیقاتی به دست آمده‌اند که چند هفته بیشتر طول نکشیده‌اند. اساساً بررسیِ هر مسئلهٔ زمان‌بَری، مثل زنگ‌زدن آهن، باید چند هفته یا چند ماه طول بکشد و بررسی چندساعته کافی نیست. چاقی هم بیماری‌ای بلندمدت است و تحقیقاتِ کوتاه‌مدت درمورد آن اطلاعات زیادی به ما نمی‌دهند. می‌دانم که نتیجهٔ تحقیقات همیشه قطعی نیستند، ولی این کتاب محصول بیش‌از بیست سال تلاش در راستای کاهش وزنِ بیمارانِ مبتلا به دیابت نوع دو بوده است و امیدوارم به درد بیماران و محققانِ دیگر هم بخورد تا بتوانند این بیماری را کنترل کنند».

مطالعه کتاب قانون چاقی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟
این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال سلامت جسمانی و کاهش وزن هستند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قانون چاقی
اولین توضیحی که برای ارثی‌بودنِ چاقی ارائه شد نظریهٔ ژن قوی بود که در دههٔ ۱۹۷۰ رواج یافت و می‌گفت همهٔ انسان‌ها، در جریان تکامل، مستعدِ افزایشِ وزن‌اند، چون بقای انسان در گروِ همین مسئله است.
این نظریه می‌گوید چون در زمان پارینه سنگی مواد غذایی کم بود و پیداکردن آن دشوار، گرسنگی یکی از قدرتمندترین و مهم‌ترین غرایزِ انسان شد. انسان به‌طور غریزی هروقت غذا پیدا می‌کرده تاجایی‌که می‌توانسته می‌خورده تا از بین نرود و همین کار باعث شده استعدادِ ارثیِ انسان برای افزایش وزن به نسل‌های بعدی راه پیدا کند. انسان‌ها با انبارکردن مواد غذایی (چربی) در بدن خود، در زمان کمبود یا نبود غذا، امکان بقای خود را فراهم می‌کردند. کسانی که بدنشان به‌طور طبیعی کالری را می‌سوزانْد و ذخیره نمی‌کرد براساس انتخاب طبیعی از بین رفتند. این ژن در دنیای مدرن که همه می‌توانند هرچه می‌خواهند بخورند باعث چاقی و گرفتاری شده است، ولی دلیل آن صرفاً عقبهٔ وراثتی و تاریخیِ ماست.
این فرضیه مثل هندوانه‌ای خراب است که از بیرون سالم و منطقی به نظر می‌رسد، ولی اگر آن را بشکافیم، می‌فهمیم چه باطنِ خرابی دارد. مدت‌هاست که دیگر کسی این نظریه را جدی نمی‌گیرد، ولی هنوز در مواردی در رسانه‌ها ذکر می‌شود و نقص‌های آن تا حدودی بررسی شده است. بزرگ‌ترین مشکل این نظریه این است که تعادل وزنْ خود یکی از مهم‌ترین عوامل تعیین‌کنندهٔ بقا در طبیعت است. انسان‌های اولیه برای بقا در طبیعت نباید لاغر می‌بودند، ولی چاق هم نباید می‌بودند، چون یک حیوان چاق نسبت‌به هم‌نوعانِ لاغرش چُستی و چابکیِ کمتری دارد. طعمهٔ چاقی که نتواند به‌سرعت فرار کند برای حیوانات شکارگر لقمهٔ خوش‌مزه‌تری بوده است تا حیواناتِ لاغر و تیزپا، و گرفتنشان هم راحت‌تر بود هم پرمنفعت‌تر. بر این اساس، وجود چربی در بدن ما لزوماً مزیتی برای بقا نبوده، بلکه شاید اسباب نابودی نیز می‌شده است. از آن گذشته، تابه‌حال در مستندهای راز بقای کانال‌های مهم حیات وحش، گورخری چاق یا آهویی چاق دیده‌اید؟ یا شیر و ببر چاق؟
اشتباه است اگر تصور کنیم پرخوری یک استعداد و ویژگیِ ارثیِ انسان است. هورمون‌ها در بدن ما احساس گرسنگی ایجاد می‌کنند و وقتی غذا می‌خوریم به ما می‌گویند شکممان پر شده و نباید بیش‌از آن بخوریم و پرخوری کنیم. تابه‌حال به رستوران‌هایی رفته‌اید که می‌نویسند هرچه می‌خواهید بخورید؟ هیچ‌کسی نمی‌تواند هرقدر دلش می‌خواهد غذا بخورد، چون پس‌از کمی شکمش «پر» می‌شود و اگر به غذاخوردن ادامه بدهد، مریض می‌شود و استفراغ می‌کند. پس استعداد ارثی انسان در راستای پرخوری نیست، بلکه برعکس، نظام گوارشِ انسان به‌ترتیبی است که دربرابر این مشکل از خودش حفاظت می‌کند.
فرض این نظریه بر این است که اگر مدتی مواد غذایی به انسان‌ها نرسد، مانع از چاقی می‌شود. ولی بسیاری از جوامع سنتی در تمام طول سال غذای فراوان داشتند. مثلاً قبیلهٔ توکلائو۳۲ که در مناطق دوردست جنوب اقیانوس آرام زندگی می‌کنند از نارگیل، میوهٔ درخت نان و ماهی استفاده می‌کنند که در تمام طول سال در دسترسشان قرار دارند. ولی هیچ‌وقت دچار بیماریِ چاقی نبودند و تا زمان صنعتی‌شدن و تبدیل غذاهای سنتی‌شان به غذاهای غربی، اصلاً نمی‌دانستند چاقی چیست. در امریکای شمالی نیز از زمان رکود بزرگ تا به امروز، قحطیِ گسترده رخ نداده، ولی بیماری چاقی از دههٔ ۱۹۷۰ به این‌سو اتفاق افتاده است. درمیان حیوانات وحشی، بروز چاقی بسیار نادر است، مگر در مواردی که بخشی از چرخهٔ زندگیِ طبیعی‌شان باشد، مانند زمانی‌که به خوابِ زمستانی می‌روند. حتی وجود غذاهای فراوان هم باعث چاقی نمی‌شود، بلکه باعث افزایش تعداد حیوانات می‌شود. مثلاً موش‌ها یا سوسک‌ها، وقتی غذا کم باشد، تعداد جمعیتشان کم می‌شود و وقتی غذا فراوان باشد، تعداد جمعیتشان بالا می‌رود. یعنی تعداد زیادی موش با اندازهٔ معمولی به وجود می‌آید، نه اینکه تعداد موش‌ها همان باقی بماند و جثه‌شان بزرگ بشود.






 
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات