پنج شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

یادداشتی به قلم الهام آمرکاشی

 آموخته‌اند وانمود کنند، می‌دانند!

با توجه به پیش‌رو بودن دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی در شماری از استان‌های کشور و موضع‌گیری‌های مشخص و یا نامشخصِ عده‌ای افراد در کسوتِ اهالیِ رسانه، فعال اجتماعی و یا منتقدانِ مادرزاد در این فن، حریف؛ بر پاره‌ای از مطالب موجود، عمق فاجعه در بروز و ظهورِ بی‌سوادیِ سفید که بیش‌ازپیش در جامعۀ رسانه‌ای فعلی در حال گسترش است، قابل مشاهده است.

به گزارش رمزگشانیوز؛ با توجه به پیش‌رو بودن دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی در شماری از استان‌های کشور و موضع‌گیری‌های مشخص و یا نامشخصِ عده‌ای افراد در کسوتِ اهالیِ رسانه، فعال اجتماعی و یا منتقدانِ مادرزاد در این فن، حریف؛ بر پاره‌ای از مطالب موجود، عمق فاجعه در بروز و ظهورِ بی‌سوادیِ سفید که بیش‌ازپیش در جامعۀ رسانه‌ای فعلی در حال گسترش است، قابل مشاهده است.

اظهارنظرهای سخیف توأم با ادبیاتِ ابتر که حکایت از عدم سواد رسانه‌ای دارد، در بازۀ فعلی تاحدی خطرناک و هشداردهنده است که می‌توان از آن به زنگ خطر پاندمی بی‌سوادی در عصرحاضر یاد کرد.

با دقت‌نظر بر مقولۀ "اثر شوفر" در علم مدیریت که صراحتاً در زمانی متجلی می‌شود که؛ متخصص واقعی و مجری غیرمتخصص جابجا می‌شود و توهم دانایی در افراد همه‌چیز‌دان بیشتر می‌شود و توجه به این نکته که این امر، نشأت‌گرفته از تصور ناقص افراد نسبت به تمامیت یک مطلب و سپس مقایسه‌ دانش شخصی با همان تصور است؛ تلنگری تام بر اصحاب رسانه در مدیریت مطالب است که براین مهم توجه داشته باشند در صورت نبودِ مجرای مشخص و اطلاعات کافی در اظهارنظرات و موضع‌گیری‌های شخصی- گروهی، انحطاط قابل گسترده‌ای را به طرز نامحسوس و مویرگی به شبکه اجتماعی فعلی در حوزه‌های متفاوت، تزریق خواهند کرد.

با تمرکز براین موضوع که گروهی از فعالان روانشناسی، در کنار توهم دانایی به بی‌سوادی سفید نیز اشاره دارند و باتوجه به اولویت‌دار بودنِ این موضوع و عدم راهکارهای مشخص در این میان، چندی از صاحبان کرسی در بازه کنونی، مطالبی در این‌باره مطرح و به معضل این آسیب پرداخته‌اند که مرور آن در برهه فعلی از ضروریاتِ جامعه مدنی و رسانه‌ای محسوب می‌شود:

کریم مجتهدی که از آن جمله فیلسوفانی است که به واسطه کتاب‌ها و تسلط ویژه‌اش روی هگل و کانت خدمات زیادی به فلسفه در ایران کرده است، از ضعف توجه به علوم انسانی می‌گوید و به باور او، ما در علوم انسانی عقب‌تر از کشورهای دیگر هستیم و دلیل این امر را در جدی نگرفتن مسائل فرهنگی، ادبی، علوم انسانی و... در ایران می‌داند و تأکید می‌کند که شما می‌توانید هر چه دلتان می‌خواهد در جامعه‌شناسی و... بگویید اما باید در طب تخصص داشته باشید چون نمی‌توانید بی‌گدار به آب بزنید. به نظر می‌رسد عامه مردم خیال می‌کنند در ادبیات؛ تخصص، معنی ندارد و این اشتباه است. حتی ما شاید امروزه از لحاظ علوم فنی و مهندسی خیلی جایمان عقب‌تر از کشورهای غربی نباشد، جایی که ما عقب افتادیم علوم انسانی است که فکر می‌کنیم اهمیتی ندارد. این علوم در کشور ما هنوز برای مردم معنای خودش را پیدا نکرده است. از این رو، به باور او به همین دلیل (علوم انسانی در جامعه ما، جایگاه خود را پیدا نکرده است) دچار توهم دانایی می‌شویم و در نتیجه راحت‌تر می‌نویسیم و نقد می‌کنیم.

سیدیحیی یثربی- استاد تمام در رشته فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه علامه طباطبایی در یکی از مطالبش که در پایگاه اطلاع‌رسانی خود در شبکه‌های مجازی منتشر شده، به تبعات توهم دانایی در زندگی فردی و اجتماعی پرداخته است و آن را مانع هرگونه آموزش و نیز مانع پیشرفت برای جامعه قلمداد کرده است. ازمنظر وی، توهم دانایی، انسان را از کسب دانش و افزودن بر آگاهی خویش باز می‌‎دارد. کسانی که دچار این توهم هستند، خود را از هرگونه آموزش و راهنمایی بی‌نیاز می‌دانند. آنان در برابر رشد فکری خویش ایستادگی کرده و زندگی را در جهل و جمود به پایان می‌‎رسانند. چنین کسانی، اگر از قدرت سیاسی یا موقعیت مذهبی هم برخوردار باشند، نه‌تنها خود در جهل و جمود می‌‎مانند، بلکه راه پیشرفت را نیز بر همه افراد جامعه می‌‎بندند؛ مدام آنان را از تفکر و نوآوری می‌‎ترسانند، اندیشیدن را گناه می‌‎شمارند و دانایان را مسخره می‌‎کنند.

سیدمحمود انوشه- دکترای روانشناسی نیز می‌گوید: توهم دانایی، جامعه ایران را تحت تأثیر قرار داده به صورتی که این روزها همه فکر می‌کنند عقل کل هستند و انسان جرأت نمی‌کند با کسی صحبت کند.
با دقت براین موضوع که هریک از افراد مطرح در جامعه از مطمح فکری و احاطه علوم فردی به آسیبِ توهم دانایی اشاره کرده‌اند، این مهم می‌تواند بیان‌کننده این مطلب باشد که مجری غیرمتخصص در تمام پیشه‌ها و صناعات، تاحدی آسیب‌زاست که می‌تواند به بروز معضلی منجر شود که شاهد اپیدمیِ افرادی درجامعه باشیم که "آموخته‌اند وانمود کنند، می‌دانند"!

در جامعه حاضر و با تکثر دانش و فضاهای متعدد حقیقی- مجازی و با اشاره به کلام استیون هاوکینگ که می‌گوید: بزرگترین دشمن دانش، جهل نیست؛ بلکه توهم دانستن است و باتوجه به تعمیق این پدیده در افراد جامعه و نبودِ فرهنگ‌سازی مناسب در این مسیر، باید منتظر بود و مشاهده کرد اجتماع فعلی تا چه حد در منصب دانش قرار می‌گیرد و آحاد جامعه برای ارتقاء کیفی و واقعیِ سطح دانش و آگاهی روزانه، از چه منابع و آموزش‌هایی بهره‌مند می‌شوند که صدالبته ورودِ مسئولان فرهنگی در این زمینه با برنامه‌های اصولی و کارگشا در چارتِ اهدافی مشخص، می‌تواند تا حد زیادی در رفع و رجوع کاستی در آموزه‌های فردی- اجتماعی مؤثر واقع شود. 

روزها و ماه‌های آتی و با بارگذاریِ مطالب متوالی در این مسیر، مشخص می‌شود اهالی رسانه با چه مفروضاتِ متقن و سندداری درحالِ رژۀ معلوماتی هستند.
 
elhamamerkashi@ymail.com
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات