پنج شنبه ۱ آذر ۱۴۰۳

گوشه ی همیشه سرد جنگ (نگاهی به نمایشنامه پیراهن، لنگ، سرتاسری)

نمایشنامه پیراهن، لنگ، سرتاسری اثری ست تامل برانگیز، زنانه، سرشار از لحظات ناب انسانی که به خوبی مرگ و زندگی را در جنگ کنار هم قرار داده است.

فرانک فروتن 

به گزارش رمزگشا نیوز؛ زنان همواره آن بخش پنهان اما پررنگ در هشت سال دفاع مقدس بوده اند. چه در جبهه و چه در پشت آن. اما اغلب وقتی صحبت از جانبازان و شهدای جنگ به میان می آید تصویر غالب از زنان به عنوان همسر، مادر یا فرزند شهید و جانباز است. در این میان آثاری که سعی می کنند تصویری کامل و تاثیرگذار از حضور و نقش زنان در سال های دفاع مقدس ارائه دهند محدود و انگشت شمار هستند. نمایشنامه "پیراهن، لنگ، سرتاسری" به قلم محسن سراجی که برداشتی ست آزاد از رمان "دا" نوشته سید زهرا حسینی نمونه ای موفق از نمایشنامه هایی ست که به بخشی از جنگ و نقش زنان پرداخته است که در ادبیات نمایشی کمتر بدان پرداخته شده است. این نمایشنامه توسط انتشارات هنردفاع چاپ و راهی بازار گشته است.
ماجرا در جنت آباد خرمشهر و غسالخانه ای زنانه در روزهای جنگ می گذرد. زنانی که در میان آن همه بوی خون و مرگ، زنانه سعی می کنند زندگی را زنده نگاه دارند و نمی گذارند حتی پیکر شهدایشان از خاکشان جدا شود. زنانی بزرگ اما بی ادعا.
نکته جالب این است که این زنان با تمام لطافت، مادرانگی و حتی گاهی حسادت ذاتی زنانه شان در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و در لحظاتی آنقدر دلشان برای زندگی تنگ می شود که فراموش می کنند در میانه ی جنگ هستند. آذر از شهری دیگر بخاطر همسر سربازش به خرمشهر آمده. باردار است و در میان این همه مرگ در بطن خود زندگی را حمل می کند گویی زندگی چون باری سنگین در میانه ی جنگ بر دوش این زن است. آذر دلهره دارد که کودکش در میان مرده شورخانه دنیا بیاید.
مریم که در غیاب امانی نقش رئیس غسالخانه را دارد زنی محکم و قدرتمند است او چون فرمانده ای مقتدر تلاش می کند تا نیروهایش را برای ادامه دفاع حفظ کند و با امید رسیدن آب، بازگشت امانی (تنها مرد نمایشنامه که در طول نمایش غایب است) و تمام شدن جنگ به این مبارزه ادامه می دهد.
شیرین شخصیت دیگر نمایش که در جستجوی خواهر گمشده ش به غسالخانه آمده است در آنجا پای بند می شود. او که دختری 19 ساله است گویی یک شبه در غسالخانه بزرگ می شود و جنگ از او زنی بالغ و قدرتمند می سازد. قاسم تنها شخصیت به ظاهر مرد نمایشنامه است. نوجوانی پرمدعا که تماما شور است برای جنگیدن و حال او را به نگهبانی غسالخانه گذاشته اند و به شدت ناراضی ست. قاسم که حتی از زوزه سگ هایی که بوی خون آنها را به جنت آباد کشانده است می ترسد ادعا می کند که تنها مرد آنجا اوست و زنان باید به حرف او گوش کنند.
محسن سراجی که پیش از این در نمایشنامه ( The other's menمردهای مردم) که توسط انتشارات اچ اند اس لندن به زبان انگلیسی و فارسی منتشر شد به روابط پیچیده انسان معاصر به خصوص تنهایی و انزوایش پرداخته بود در نمایشنامه پیراهن، لنگ، سرتاسری نگاهی انسانی به جنگ و آدم های گرفتار آمده در آن دارد.
او بسیار ظریف روابط انسانی و همدلی زنانی را به تصویر می کشد که سراسر تضاد با یکدیگر هستند، اما برای حفظ زندگی و زنده نگه داشتن زندگی در شهری که پُر از جنگ و نابودی شده است همدل و همراه هستند. دعوا می کنند، فریاد می زنند، قهر می کنند اما رها نمی کنند. عاشقانه و مادرانه می مانند در خاک شان. در این نمایشنامه با قهرمانانی بی ادعا سروکار داریم که خود هم قهرمانی شان را باور ندارند و چیزی که آنان را در این کارزار نگاه داشت وظیفه نیست بلکه عشقی ست مادرانه، نوعی از ایثار که گویی تنها از جنس مهربان زن ساخته است. حتی قاسم در پایان تسلیم این قدرت زنانگی می شود و اعتراف می کند که او نیز دختر است و تنها برای آنکه بتواند به جبهه برود لباس مردانه به تن کرده است، اما در نهایت زخم ش را یک زن (شهلا خواهر شیرین)  آن هم زیر نور منور عراقی ها می بندد.
این نگاه لطیف و پُر از زندگی به جنگ در جای جای اثر جاری ست. تولد نوزاد آذر در پایان نمایش در غسالخانه نوید زندگی تازه ای ست در میان آن‌همه مرگ و خون. گویی آذر بار سنگین زندگی را بر زمین می گذارد تا این جنگ را آرام و عاشقانه پایان دهد.محسن سراجی که در تمامی نمایشنامه هایش نظیر "چندی پس از مرگ نویسنده"، "دیدار با پروفسور داتی" و... سعی کرده است نگاهی انسانی و ظریف به زندگی و روابط آدم ها داشته باشد در این نمایشنامه علاوه بر این نگاه تلاش می کند ازدریچه ای نو به نقش زنان در جنگ نگاه کند چه به لحاظ انتخاب محل وقوع داستان  غسالخانه) و چه از نظرنگاه آدم ها به جنگ و دغدغه هایشان در این باره.
در مجموع نمایشنامه پیراهن، لنگ، سرتاسری اثری ست تامل برانگیز، زنانه، سرشار از لحظات ناب انسانی که به خوبی مرگ و زندگی را در جنگ کنار هم قرار داده است و تراژدی ای مدرن خلق کرده است. شاید  انیس منصور شاعر عرب درست می گوید:
زنان کُشته شده از اندوه
فراوان‌تر از مردان کُشته شده در جنگند

انتهای پیام/
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر
ارسال نظرات