«پوسیدگی مغز»؛ آکسفورد برای سال ۲۰۲۴ انتخاب کرد!
الهام آمرکاشی: «درحالی هر سال دیکشنریهای مطرح دنیا مانند آکسفورد، کالینز، کمبریج و وبستر یک واژه را به عنوان «واژه سال» انتخاب میکنند -انتخابی که عمدتاً براساس شرایط هر سال انجام میشود- که دیکشنری انگلیسی آکسفورد، واژه «پوسیدگی مغزی» را به عنوان کلمه برتر سال ۲۰۲۴ معرفی کرده است. این انتخاب پس از رأیگیری عمومی انجام شده که در آن بیش از ۳۷ هزارنفر نظر خود را بیان کردند».
یادداشت- رمزگشانیوز؛ «درحالی هر سال دیکشنریهای مطرح دنیا مانند آکسفورد، کالینز، کمبریج و وبستر یک واژه را به عنوان «واژه سال» انتخاب میکنند -انتخابی که عمدتاً براساس شرایط هر سال انجام میشود- که دیکشنری انگلیسی آکسفورد، واژه «پوسیدگی مغزی» را به عنوان کلمه برتر سال ۲۰۲۴ معرفی کرده است. این انتخاب پس از رأیگیری عمومی انجام شده که در آن بیش از ۳۷ هزارنفر نظر خود را بیان کردند».
کاسپرگرتول، رئیس بخش زبانهای دانشگاه آکسفورد میگوید: «پوسیدگی مغز به یکی از خطرات زندگی مجازی و اینکه ما چگونه از وقت آزادمان استفاده میکنیم، اشاره دارد. همچنین به نظر بسیار جالب است که نسلهای زد و آلفا از اصطلاح پوسیدگی مغز استفاده میکنند. این نسلها مسئول تولید و استفاده بخش اعظم محتوای دیجیتالی را بر عهده دارند که این اصطلاح نیز به آن ارجاع دارد».
اندرو پرزیبلیسکی، روانشناس و استاد دانشگاه آکسفورد نیز میگوید: «محبوبیت این واژه، نشانهای از دوران ما است و نگرانیها در مورد استفاده از فضای مجازی را نشان میدهد. هیچ شواهدی مبنی بر اینکه فرسایش مغز واقعاً وجود دارد، وجود ندارد. در عوض، این واژه نارضایتی ما از دنیای آنلاین را توصیف میکند و واژهای است که میتوانیم برای جمعبندی نگرانیهای خود در مورد شبکههای اجتماعی از آن استفاده کنیم».
وَ با توجه به این مهم که واژه «پوسیدگی مغزی» به مصرف بیش از حد محتوا در شبکههای اجتماعی اشاره دارد؛ آنچه به شدت هشداردهنده است: جولان فضای مجازی در ذهن و مغز کودکان و نوجوانان جامعۀ کنونی است که عادت مجازیگردی بیش از گذشته را با خود حمل میکنند و ناگفته پیداست که فرجام مسیر، چه ارمغانی را در پی دارد.
محمد لسانی، استاد سواد رسانه با تأکید بر غرق شدن کاربران در شبکههای اجتماعی، معتقد است: «پوسیدگی مغز از میان پنج واژه انتخاب شده و به تأثیرات فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تأکید دارد. سالهای قبل کلماتی، چون «وبلاگ»، «ایموجی» و «فیک نیوز» انتخاب شده بود که به زیست دیجیتال و زندگی مجازی افراد مرتبط بود، حال با انتخاب واژه پوسیدگی مغز در سال جدید، برای بار دیگر به اثرات فضای مجازی روی فکر و ذهن مخاطبان اشاره و تأکید میشود که محتواهای بیکیفیت و بیارزش در این فضا، تبدیل به خوراک فکری افراد شده است».
او در پاسخ به این سؤال که برای مقابله با پوسیدگی مغزهایمان چه کاری باید انجام دهیم، میگوید: «نکته اول، رعایت زمان استفاده از ابزار دیجیتال است، باید مدت زمان استفاده از گوشی، تبلت، رایانه و به خصوص رسانههای اجتماعی را به حداقل برسانیم. گفته میشود که روزانه کمتر از سه ساعت و در هفته کمتر از ۲۱ ساعت از این ابزار دیجیتال استفاده شود. نکته دوم، مربوط به محتوایی است که میبینیم و باید خودمان آن را مدیریت کنیم، باید به سمت محتوایی برویم که بدان نیاز داریم، یعنی صفحات و کانالهایی را دنبال کنیم که اطلاعات مورد نیاز ما را تأمین میکند، نه اینکه هر آنچه را در یک شبکه اجتماعی وجود دارد، بررسی و چالشهای ذهنی جدیدی برای خود ایجاد کنیم».
وَ«پوسیدگی مغز» که به عنوان وخیم شدن فرضی وضعیت ذهنی یا فکری یک فرد، به ویژه در نتیجه مصرف بیش از حد مطالب (در حال حاضر به ویژه محتوای آنلاین) تعریف میشود؛ معنای صریحِ جامعۀ حاضر در لوای استفادۀ بیش از حد فضای مجازی است که کنترل و تعدیل شرایط فعلی، همچنان در پلکان ابتدایی به نقش خانواده و نهادهای آموزشی در رابطه با آموزش صحیح در استفاده از شبکههای اجتماعی تکیه دارد.
به گفتۀ مجتبی همتیفر، دانشآموخته دکترای علوم تربیتی «اصلیترین عنصر فضای مجازی موضوع محتوا است و مدیریت محتوا هم به مدیریت زیرساخت برمیگردد و مدیریت زیرساختهای فضای مجازی چندان در اختیار ما نیست، بنابراین کودکان و نوجوانان و جوانان که از اقشار حساس جامعه هستند، از لحاظ محیطی بیشترین تأثیر را میپذیرند. در اینجا فضای مجازی یکی از مخاطرات اصلی است که سنین یادشده را تهدید میکند، بهویژه اکنون که ما به شکل اضطرار ضریب زیادی به آموزش مجازی دادهایم و بچهها به این فضا دسترسی پیدا کردهاند، اما این فضا کنترلشده نیست، البته بخشی از این کنترل را باید خانوادهها انجام دهند».
محمدحسین عامری مهاباد، پژوهشگر و کارشناس رسانه نیز معتقد است: «رسانهها بیش از آنچه تصور کنید بر افکار و نحوه تصمیمگیری ما در امور مختلف تأثیرگذارند». وی با بیان این مهم که کودکان در برابر اثرهای منفی رسانههای جمعی آسیبپذیرترند، مطرح میکند: «حضور در فضای مجازی و استفاده از ابزارها و امکانات متنوع آن برای خانواده و فرزندان امری اجتنابناپذیر است، پس چه خوب است قبل از آنکه فرزندانمان را تنها و بدون آمادگی در این فضا رها کنیم، فرصتها و تهدیدات فضای مجازی را بشناسیم». این پژوهشگر بر این امر تأکید دارد که «آموزشِ سواد رسانه به کودکان به رشد مهارتهای شهروندی آنان کمک میکند؛ چرا که یاد میگیرند با دیگران محترمانه گفتوگو کنند و والدین از طریق آموزش سواد رسانهای به کودکان خود میتوانند مطمئن شوند که درباره اعتقاداتشان آگاهانه تصمیمگیری میکنند و میدانند چطور موضوعات مختلف را بیان کنند».
وَ آنچه در کنار موارد مذکور به اهمیت موضوع تأکید دارد، ضرورتِ راهیابیِ کارشناسان و مسئولان ذیربط در امرِ آموزش و فرهنگسازیِ نحوه استفاده از فضای موجود به ویژه در سنین نوجوانی است که شرط بقای ذهن سالم در عصر حاضر، فراگیری کاربرد درست از فضای مجازی به صورت روتین و ممتد است که ورودِ بههنگام مسئولان فرهنگی در این زمینه را خواستار است.
باید منتظر بود و دید برای برونرفت از شرایط حاضر، گام ابتدایی در این مسیر به عهده کدام دستگاه و نهادِ مطرح خواهد بود و میتوان به آیندۀ فضای مجازی به دور از ناهنجاریهای متعدد و تکثیرِ هریک به توالی، امیدوار بود یا خیر!
کاسپرگرتول، رئیس بخش زبانهای دانشگاه آکسفورد میگوید: «پوسیدگی مغز به یکی از خطرات زندگی مجازی و اینکه ما چگونه از وقت آزادمان استفاده میکنیم، اشاره دارد. همچنین به نظر بسیار جالب است که نسلهای زد و آلفا از اصطلاح پوسیدگی مغز استفاده میکنند. این نسلها مسئول تولید و استفاده بخش اعظم محتوای دیجیتالی را بر عهده دارند که این اصطلاح نیز به آن ارجاع دارد».
اندرو پرزیبلیسکی، روانشناس و استاد دانشگاه آکسفورد نیز میگوید: «محبوبیت این واژه، نشانهای از دوران ما است و نگرانیها در مورد استفاده از فضای مجازی را نشان میدهد. هیچ شواهدی مبنی بر اینکه فرسایش مغز واقعاً وجود دارد، وجود ندارد. در عوض، این واژه نارضایتی ما از دنیای آنلاین را توصیف میکند و واژهای است که میتوانیم برای جمعبندی نگرانیهای خود در مورد شبکههای اجتماعی از آن استفاده کنیم».
وَ با توجه به این مهم که واژه «پوسیدگی مغزی» به مصرف بیش از حد محتوا در شبکههای اجتماعی اشاره دارد؛ آنچه به شدت هشداردهنده است: جولان فضای مجازی در ذهن و مغز کودکان و نوجوانان جامعۀ کنونی است که عادت مجازیگردی بیش از گذشته را با خود حمل میکنند و ناگفته پیداست که فرجام مسیر، چه ارمغانی را در پی دارد.
محمد لسانی، استاد سواد رسانه با تأکید بر غرق شدن کاربران در شبکههای اجتماعی، معتقد است: «پوسیدگی مغز از میان پنج واژه انتخاب شده و به تأثیرات فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تأکید دارد. سالهای قبل کلماتی، چون «وبلاگ»، «ایموجی» و «فیک نیوز» انتخاب شده بود که به زیست دیجیتال و زندگی مجازی افراد مرتبط بود، حال با انتخاب واژه پوسیدگی مغز در سال جدید، برای بار دیگر به اثرات فضای مجازی روی فکر و ذهن مخاطبان اشاره و تأکید میشود که محتواهای بیکیفیت و بیارزش در این فضا، تبدیل به خوراک فکری افراد شده است».
او در پاسخ به این سؤال که برای مقابله با پوسیدگی مغزهایمان چه کاری باید انجام دهیم، میگوید: «نکته اول، رعایت زمان استفاده از ابزار دیجیتال است، باید مدت زمان استفاده از گوشی، تبلت، رایانه و به خصوص رسانههای اجتماعی را به حداقل برسانیم. گفته میشود که روزانه کمتر از سه ساعت و در هفته کمتر از ۲۱ ساعت از این ابزار دیجیتال استفاده شود. نکته دوم، مربوط به محتوایی است که میبینیم و باید خودمان آن را مدیریت کنیم، باید به سمت محتوایی برویم که بدان نیاز داریم، یعنی صفحات و کانالهایی را دنبال کنیم که اطلاعات مورد نیاز ما را تأمین میکند، نه اینکه هر آنچه را در یک شبکه اجتماعی وجود دارد، بررسی و چالشهای ذهنی جدیدی برای خود ایجاد کنیم».
وَ«پوسیدگی مغز» که به عنوان وخیم شدن فرضی وضعیت ذهنی یا فکری یک فرد، به ویژه در نتیجه مصرف بیش از حد مطالب (در حال حاضر به ویژه محتوای آنلاین) تعریف میشود؛ معنای صریحِ جامعۀ حاضر در لوای استفادۀ بیش از حد فضای مجازی است که کنترل و تعدیل شرایط فعلی، همچنان در پلکان ابتدایی به نقش خانواده و نهادهای آموزشی در رابطه با آموزش صحیح در استفاده از شبکههای اجتماعی تکیه دارد.
به گفتۀ مجتبی همتیفر، دانشآموخته دکترای علوم تربیتی «اصلیترین عنصر فضای مجازی موضوع محتوا است و مدیریت محتوا هم به مدیریت زیرساخت برمیگردد و مدیریت زیرساختهای فضای مجازی چندان در اختیار ما نیست، بنابراین کودکان و نوجوانان و جوانان که از اقشار حساس جامعه هستند، از لحاظ محیطی بیشترین تأثیر را میپذیرند. در اینجا فضای مجازی یکی از مخاطرات اصلی است که سنین یادشده را تهدید میکند، بهویژه اکنون که ما به شکل اضطرار ضریب زیادی به آموزش مجازی دادهایم و بچهها به این فضا دسترسی پیدا کردهاند، اما این فضا کنترلشده نیست، البته بخشی از این کنترل را باید خانوادهها انجام دهند».
محمدحسین عامری مهاباد، پژوهشگر و کارشناس رسانه نیز معتقد است: «رسانهها بیش از آنچه تصور کنید بر افکار و نحوه تصمیمگیری ما در امور مختلف تأثیرگذارند». وی با بیان این مهم که کودکان در برابر اثرهای منفی رسانههای جمعی آسیبپذیرترند، مطرح میکند: «حضور در فضای مجازی و استفاده از ابزارها و امکانات متنوع آن برای خانواده و فرزندان امری اجتنابناپذیر است، پس چه خوب است قبل از آنکه فرزندانمان را تنها و بدون آمادگی در این فضا رها کنیم، فرصتها و تهدیدات فضای مجازی را بشناسیم». این پژوهشگر بر این امر تأکید دارد که «آموزشِ سواد رسانه به کودکان به رشد مهارتهای شهروندی آنان کمک میکند؛ چرا که یاد میگیرند با دیگران محترمانه گفتوگو کنند و والدین از طریق آموزش سواد رسانهای به کودکان خود میتوانند مطمئن شوند که درباره اعتقاداتشان آگاهانه تصمیمگیری میکنند و میدانند چطور موضوعات مختلف را بیان کنند».
وَ آنچه در کنار موارد مذکور به اهمیت موضوع تأکید دارد، ضرورتِ راهیابیِ کارشناسان و مسئولان ذیربط در امرِ آموزش و فرهنگسازیِ نحوه استفاده از فضای موجود به ویژه در سنین نوجوانی است که شرط بقای ذهن سالم در عصر حاضر، فراگیری کاربرد درست از فضای مجازی به صورت روتین و ممتد است که ورودِ بههنگام مسئولان فرهنگی در این زمینه را خواستار است.
باید منتظر بود و دید برای برونرفت از شرایط حاضر، گام ابتدایی در این مسیر به عهده کدام دستگاه و نهادِ مطرح خواهد بود و میتوان به آیندۀ فضای مجازی به دور از ناهنجاریهای متعدد و تکثیرِ هریک به توالی، امیدوار بود یا خیر!
Elhamamerkashi@ymail.com
لینک کوتاه
اخبار مرتبط
نظرات شما
0 نظر