پنجمین گام برجامی و دورنمای نه چندان دور ِخاورمیانه
سیدمحمد موسی کاظمی- دولت جمهوری اسلامی ایران در بیانیه دیروز اعلام داشته در صورت اقدام موثر اعضای برجام در چارچوب تعهدات مندرج در توافق هستهای، گام پنجم و نهایی برگشتپذیر خواهد بود. با این حال و با فرض برگشت دولتهای عضو توافق هستهای به روال پیشین این پرسش مطرح است که آیا اوضاع منطقه و بینالملل به وضعیت پیش از خروج آمریکا از برجام بازمیگردد؟
بخش قابل توجهی از توان و ظرفیت اسرائیل پس از برجام به اثبات غیرصلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران اختصاص یافت و نخست وزیر افراطی صهیونیستها کوشید با خیمهشببازیهایی ملالآور و ادعاهایی مضحک از تریبونهایی چون مجمع عمومی سازمان ملل، ایران و توافق هستهای را زمینهساز بروز ناامنی در منطقه و جهان قلمداد کند. علاوه بر اینکه صهیونیستها در عرصههای منطقهای چون تحولات سوریه کوشیدند تا تهران را به چالش کشیده و فعالیتهای دفاعی موشکی ایران را به عنوان یکی از وجوه تهدیدزایی کشورمان معرفی کنند.
در سوی دیگر، سعودیها وارد فاز تنازعی سیاسی و دیپلماتیک با تهران شدند به طوری که بسیاری از ناظران مناسبات ریاض با تهران را به ویژه از دوره پادشاهی سلمان بن عبدالعزیز در راستای پیشبرد جنگی نیابتی تفسیر میکنند.
اما آنچه تفاوتی چشمگیر را بین سعودیها و صهیونیستها در تنازع با جمهوری اسلامی ایران ایجاد میکرد تلاش ریاض برای تبدیل شدن به قدرتی هستهای در خاورمیانه بود؛ در حالی که صهیونیستها دههها پیش با راهانداختن زرادخانههای هستهای توانسته بودند وارد جمع دارندگان تسلیحات اتمی شوند.
روی خوش دولت دونالد ترامپ به سعودیها که آشکارا به خاطر قراردادهای چندصدمیلیارد دلاری فروش سلاح بود، سران ریاض را امیدوارساخت تا بتوانند با خرید فناوریهای جدید هستهای خود را در جایگاه قدرتی اتمی در منطقه ببینند. در همین پیوند بود که شماری از رسانههای غربی از تلاش سعودیها برای دورزدن پروتکلهای هستهای آمریکا جهت دریافت فناوریهای جدید اتمی خبر داده و عطش سران ریاض برای هستهای شدن را نمودار ساختند.
اواسط شهریورماه امسال بود که بسیاری از رسانههای جهان با انعکاس سخنان «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه که به ممنوعیتهای اعمالی از سوی دارندگان تسلیحاتهستهای علیه این کشور انتقاد کرده بود، این سخنان را نشانه تمایل و حتی حرکت آنکارا به سمت دستیابی به جنگافزارهای اتمی خواندند.
جمهوری اسلامی ایران چه پیش از برجام، چه پس از انعقاد توافق هستهای و چه اکنون که طی پنج مرحله و بر اساس اسلوبهای مندرج در سند توافق با ۱+۵، از تعهدات خود کاسته، هیچگاه از تمایل به دستیابی به تسلیحات کشتارجمعی اعم از اتمی و غیراتمی سخنی به میان نیاورده و تنها به دنبال احقاق حقوق خود در زمینه فعالیتهای مشروع و صلحآمیز هستهای بوده است؛ چه اینکه فتوای رهبر انقلاب اسلامی نشان دهنده نوع نگاه و خطوط قرمزعبورناپذیر جمهوری اسلامی در زمینه دستیابی به جنگافزارهای هستهای است و بحثی را در این زمینه باقی نمیگذارد.
با این حال آنچه رهبران منطقه طی سالهای اخیر در مواضع خود به آن اشاره داشتهاند در کنار مولفههایی چون تجهیز رژیم تهاجمپیشه صهیونیستی به انواع سلاحهای کشتار جمعی و رویگردانی تلآویو از پیمانهای بینالمللی منع گسترش اتمی، احتمال بالا و همچنین وسوسه غیرقابلانکاری برای هستهای شدن را پیش روی بسیاری از بازیگران خاورمیانهای قرار میدهد.
احتمال هستهای شدن خاورمیانه پس از روی کار آمدن ترامپ و سیاستهای وی در راستای گسترش میلیتاریسم در منطقه و همچنین تنشهای واشنگتن با تهران که به نگرانیها از بروز جنگ دامن میزند، از نگاه جمعی از تحلیلگران احتمال ایجاد رقابتی برگشتناپذیر میان کشورهای منطقه به سمت هستهای شدن را به شکل چشمگیری بالا میبرد.
در این میان، بیتعهدی کشورهای اروپایی عضو برجام در عمل به تعهدات مبتنی بر توافق هستهای به عنوان اصلیترین عامل فرساینده این توافق پس از خروج آمریکا، موجب شد تا جمهوری اسلامی ایران ناگزیر اما برمبنای بندهای برجام از سطح تعهدات خود به صورت پلکانی بکاهد.
در آخرین مرحله، بعد از ظهر دیروز دولت جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که آخرین مورد کلیدی از محدودیت های عملیاتی خود در برجام، یعنی «محدودیت در تعداد سانتریفیوژها» را کنار می گذارد. بدین ترتیب برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران دیگر با هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی (شامل ظرفیت غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده، و تحقیق و توسعه) مواجه نیست. البته این به معنای پایان همکاری با آژانس بین المللی انرژی هستهای نیست و بیانیه تصریح میدارد در صورت رفع تحریمها و منتفع شدن ایران از منافع برجام، جمهوری اسلامی ایران آماده بازگشت به تعهدات برجامی خود میباشد.
در برابر این اقدامِ جمهوری اسلامی، کشورهای اروپایی خصوصا سه دولت عضو برجام یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان ۲ گزینه اصلی را پیش رو میبینند. برخی از احتمال حرکت این سه کشور به سمت راهاندازی مکانیسم ماشه یا به عبارتی بازگشت تحریمها و اقدامات تنبیهی در چارچوب قطعنامههای شورای امنیت سخن به میان میآورند که این وضعیت اوج بیمسئولیتی و غیرقابلاعتماد بودن اروپاییها را به تصویر کشیده و نشان میدهد که این دولتها به رغم مواضع اعلانی و تاکید بر استقلالعمل خود، تا چه حد در برابر واشنگتن ضعف و کرنشپذیری دارند. در این صورت، وجهه و منزلت اروپا در سطح بینالمللی و در پیشگاه حقوق و هنجارهای جهانی در سیاهچاله ناشی از فروپاشی برجام بلعیده خواهد شد.
پیامد دیگر این روند، نسبتی از ثمربخشی تلاش ۱+۴ برای رجوع ایران به تعهدات برجامی است. در این وضعیت نیز این پرسش بسیار جدی خواهد بود که به رغم این بازگشت آیا شرایط به وضعیت پیش از برجام بازخواهد گشت؟
توافق هسته ای به اعتراف بسیاری از مقامات کشورها و سازمانهای جهانی و صاحبنظران بینالمللی، در این سالها همچون حلقهای محکم در زنجیره عوامل بازدارنده از ایجاد بحرانهای منطقهای عمل کرده است. این در حالی است که فروریختن آجرهای این بنای دیپلماتیک پیامی از ناامنی و فروپاشی بسیاری از معادلات سیاسی، نظامی و امنیتی به به سطح خاورمیانه و جهان صادر کرده و میتواند دورنمایی نزدیک از یک خاورمیانه هستهای و در حال انفجار را در مجاورت اروپای بی دفاع به تصویر درآورد.