آیا هوش ریاضی تمام آن چیزی است که برای موفقیت به آن نیاز داریم؟ پس چرا بسیاری از افراد با ضریب هوشی بالا مدام در مسیر زندگی شخصی و شغلی شکست می‌خورند؟ کتاب نیمه‌ گمشده‌ زندگی امروز به قلم استیون جی استاین و هوارد ای. بوک، پاسخی روشن به این پرسش ارائه می‌دهد.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ در این کتاب پرفروش بین‌المللی، مرزها و رمزهای هوش هیجانی همچون نقشه‌ای پنهان معرفی می‌شود؛ نقشه‌ای که بدون شناخت آن، حتی باهوش‌ترین افراد نیز ممکن است در پیچ‌و‌خم‌های زندگی کم بیاورند.

درباره‌ کتاب نیمه‌ گمشده‌ زندگی امروز
استیون جی استاین (Steven Stein) و هوارد ای. بوک (Howard E. Book)، در کتاب روانشناسی نیمه‌ گمشده‌ زندگی امروز (The EQ Edge: Emotional Intelligence and Your Success)، هوش هیجانی را به‌عنوان نیرویی بنیادین معرفی کرده‌اند و توضیح می‌دهند که در دنیای پیچیده و پرفشار امروز، مهارت‌هایی مانند خودآگاهی، مدیریت هیجان‌ها، هم‌دلی و توانایی برقراری ارتباط مؤثر همان عناصری هستند که کیفیت تصمیم‌ها، روابط و عملکرد ما را شکل می‌دهند. به باور این دو نویسنده‌ مطرح در حوزه‌ خودسازی و موفقیت، بسیاری از شکست‌های فردی و شغلی، نه از کمبود هوش، بلکه از ناتوانی در فهم و هدایت احساسات سرچشمه می‌گیرد.

تقویت هوش هیجانی؛ کلید پنهان موفقیت در زندگی
با خواندن کتاب نیمه‌ گمشده‌ی زندگی امروز، درمی‌یابیم که هوش هیجانی یا EQ برخلاف IQ مهارتی پویا و قابل پرورش است؛ یعنی می‌تواند در هر مرحله از زندگی تقویت شود و مسیر فرد را از سردرگمی و واکنش‌های تکانشی به سمت انتخاب‌های سنجیده و روابط سالم هدایت کند. استیون جی استاین و هوارد ای. بوک از همین نقطه آغاز می‌کنند و نشان می‌دهند که چگونه هوش هیجانی می‌تواند به ستون اصلی موفقیت در زندگی شخصی و کاری تبدیل شود. آن‌ها توضیح می‌دهند که EQ تنها مجموعه‌ای از مهارت‌های نرم نیست، بلکه چارچوبی است که به ما کمک می‌کند احساسات خود را بشناسیم، آن‌ها را مدیریت کنیم و در تعامل با دیگران رفتاری مؤثر و سازنده داشته باشیم.
جی استاین و ای. بوک در کتاب نیمه‌ی گمشده‌ی زندگی امروز، تأکید می‌کنند که هوش هیجانی یک مهارت لوکس نیست؛ بلکه زیربنای موفقیت پایدار است؛ مهارتی که کیفیت روابط، تصمیم‌ها و مسیر حرفه‌ای را شکل می‌دهد و می‌تواند تفاوت میان زندگی کردن و خوب زندگی کردن باشد. این کتاب روانشناسی مفید را با ترجمه‌ روان علیتا تهمتن و پرنیان افشارفر بخوانید که توسط نشر دیوار چاپ و منتشر شده است.

نکوداشت‌های کتاب نیمه‌ گمشده‌ زندگی امروز
•    بالاخره یک کتاب روانشناسی نوآورانه که ثابت می‌کند هوش هیجانی موفقیت را در دنیای تجارت و زندگی خانوادگی به ارمغان می‌آورد. کتاب نیمه‌ گمشده‌ زندگی امروز یک راهنمای عملی، مبتنی بر تحقیق و متناسب با دنیای واقعی را درمورد چگونگی افزایش شانس موفقیت در کار، تفریح و روابط شخصی به شما ارائه می‌دهد. (جک کنفیلد، خالق کتاب سوپ جوجه برای روح)
•    اکثر متخصصان درمورد اهمیت حیاتی هوش هیجانی توافق نظر دارند، اما اغلب زمانی‌که بحث‌های انتزاعی به میان می‌آیند تفاوت نظر‌ها آشکار شده و مباحثه درمورد اینکه هوش هیجانی چیست، چگونه بهتر ارزیابی می‌شود و غیره شروع می‌شود. این کتاب از مفاهیم انتزاعی عبور کرده و نه‌تنها هوش هیجانی را روشن می‌کند بلکه بسیار فراتر از آن می‌رود و به خواننده یک راهنمای عملی ارائه می‌دهد. پس از خواندن این کتاب نه‌تنها از هوش هیجانی بیشتر آگاه خواهید شد، بلکه می‌آموزید که چگونه هوش هیجانی خود را برای بهتر شدن در کار و تقریباً در تمام جنبه‌های دیگر زندگی مدیریت کنید. (دکتر دان بیکر، روان‌شناس بالینی کانیون رانچ و نویسنده‌ آن‌چه مردم شاد می‌دانند)

کتاب نیمه‌ گمشده‌ زندگی امروز برای شما مناسب است اگر
•    به کتاب‌های روانشناسی حوزه‌ موفقیت و خودسازی علاقه‌مند هستید.
•    احساس می‌کنید با وجود هوش بالا، هنوز در مسیر زندگی شخصی یا شغلی، به نتیجه‌ دلخواه نرسیده‌اید.
•    می‌خواهید درک عمیق‌تری از هوش هیجانی به دست آورید و آن را در زندگی روزمره به کار ببرید.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم
پر کردن نمودار به بابی کمک کرد تا به جای تسلیم شدن به غم و اندوه به هنر اِی‌بی‌سی‌دی‌ای تسلط پیدا کند، همان‌طور که با گفت‌وگوی درونی جدیدش این تسلط را ثابت کرد: «خدای من! ناراحتم و اصلاً تعجبی نداره، ببین چی به خودم گفتم! این چه رفتاری بود که با خودم داشتم! کی می‌گه که برندا باید کاری رو انجام بده چه برسه به این‌که لحظه‌ای که برمی‌گرده باید سریع به من تلفن بزنه؟ خب، او تلفن نکرد؟ هیچ اشکالی نداره چون کلی توضیح منطقی برای این کار وجود داره. چیزی که منطقی نیست اینه که من خیال‌پردازی می‌کنم او به خاطر مرد دیگه‌ای من رو ترک کرده. این مزخرفه هیچ مدرکی برای این موضوع وجود نداره. برندا همیشه با من روراست بوده. بعد من چه‌طور ازش تشکر می‌کنم؟ به مسائل حاشیه‌ای و بی‌اهمیت فکر می‌کنم و تو اتاقم می‌شینم. می‌خوام یه کاری بکنم. در واقع، الآن باهاش تماس می‌گیرم و به‌ش خوشامد می‌گم».
همان‌طور که می‌بینید، توانایی بابی در شناسایی و غلبه بر باورهای غیرمنطقی خود او را قادر می‌سازد تا از احساسات آتشین به احساسات آرام حرکت کند، دلایل دیگر و قابل‌قبول‌تری را برای کارهای برندا کشف کند، احساس طرد شدن خود را بپذیرد و بر آن غلبه کند، و به شیوه‌ای منطقی و مثبت رفتار کند. و حتی اگر، با وجود تلاش‌های او، اوضاع به بدترین شکل پیش برود یعنی اگر برندا واقعاً بخواهد بابی را ترک کند و منتظر است که به او حقیقت را بگوید باز هم بابی آمادگی بیش‌تری برای مقابله با واقعیتی صادقانه را خواهد داشت.
(در ضمن وقتی بابی به برندا زنگ زد، متوجه شد که برندا خسته از رانندگی طولانی به خانه آمده و تمام مدت خواب بوده است. بابی برای برندا پیغامی گذاشت که وقتی بلند شد با او تماس بگیرد. دو ساعت بعد، زنگ در به صدا درآمد، برندا بابی را در آغوش گرفت و در گوشش زمزمه کرد که چه‌قدر دلتنگش شده.)