در جهانی که فشارهای بیرونی برای موفق شدن و هدفگذاریهای بزرگ ما را به فرسودگی میکشاند، نیاز به راهی تازه داریم. کتاب تجربههای کوچک رهایی بخش ما را به سفری چهارمرحلهای برای بازاندیشی در کار و زندگی دعوت میکند.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ آن لور لکانف با ترکیب دانش عصبشناسی و تجربههای کارآفرینانه نشان میدهد که موفقیت نه در هدفگذاریهای بزرگ، بلکه در کنجکاوی، انعطافپذیری و تجربههای کوچک نهفته است؛ تجربههایی که زندگی را از هر جهت پربار میسازند و به آن معنا میبخشند.
درباره کتاب تجربههای کوچک رهایی بخش
بخش نخست کتاب تجربههای کوچک رهایی بخش (Tiny Experiments: How to Live Freely in a Goal-Obsessed World) تحت عنوان پیمان آغاز میشود. آن لور لکانف (Anne-Laure Le Cunff) در این بخش از کتاب خود به ناکارآمدی هدفگذاریهای خطی و سنتی اشاره کرده و توضیح میدهد که چگونه این شکل از هدفگذاری ما را از فرصتهای غیرمنتظره دور میکند. او با الهام از زندگی کسانی چون امیلیا ارهارت نشان میدهد که مسیرهای موفقیت لزوماً از پیش تعیینشده نیستند؛ بلکه با کنجکاوی و تجربههای پیوسته شکل میگیرند.
همراه با جریان زندگی و تجربههای کوچک رهایی بخش
اینجا پیمان بهعنوان یک تعهد کوچک و عملی معرفی میشود؛ راهی برای تبدیل شک و تردید به تجربههای واقعی و قابل پیگیری. مسیری که سعادت را نه در رسیدن به مقصدی بزرگ و از پیش تعیینشده، بلکه در حرکت مداوم و تجربههای کوچک روزمره جستجو میکند. پیمان در نگاه آن لور لکانف نوعی توافق شخصی با خود است؛ فرصتی برای آزمودن، یاد گرفتن و پیش رفتن بدون ترس از شکست یا گرفتار شدن در دام کمالگرایی. کتاب تجربههای کوچک رهایی بخش با این رویکرد آغاز میشود تا نشان دهد چگونه گامهای کوچک میتوانند دریچهای به تغییرات بزرگ و معنابخش در زندگی باشند.
آن لور لکانف در بخش دوم کتاب تجربههای کوچک رهایی بخش، ما را به تمرین بهرهوری ذهنآگاهانه دعوت میکند. او تأکید میکند که باید به جای مدیریت صرف زمان، بر کیفیت لحظهها و منابع درونی تمرکز کنیم. سپس با شرح تفاوت میان زمان «کرونوس» و «کایروس» و آیینهای کوچک برای بازگرداندن توجه به لحظهی حال نشان میدهد که بهرهوری واقعی زمانی حاصل میشود که بتوانیم انرژی، هیجانات و توان شناختی خود را مدیریت کنیم، نه صرفاً ساعتهای روز را. زمان «کرونوس» همان زمان خطی و کمی است که بر کارایی و سرعت تأکید دارد؛ در حالی که زمان «کایروس»، به کیفیت لحظه و فرصت مناسب برای اقدام اشاره میکند.
پذیرش ناتمام بودن؛ کلید بهرهوری پایدار
بله با تجربههای کوچک رهایی بخش، میتوانیم توجه خود را به لحظهی حال برگردانیم و پنجرههای جادویی غرقگی و خلاقیت را فعال کنیم. فقط کافی است که با رهنمودهای آن لور لکانف همراه شویم. او دیدگاه سنتی دربارهی اهمالکاری را به چالش میکشد و آن را نه یک شکست اخلاقی، بلکه نشانهای از عدم همسویی میان عقل، احساس و عمل میداند. سپس با معرفی ابزار «بررسی سه مرحلهای»، به ما یاد میدهد که ریشه اهمالکاری را شناسایی کنیم و آن را به فرصتی برای بازنگری در مسیر تبدیل نماییم.
در ادامه کتاب تجربههای کوچک رهایی بخش، مفهوم «نقص آگاهانه» مطرح میشود؛ رویکردی که به جای گرفتار شدن در دام کمالگرایی، بر انتخاب مسیر میانه و اقداماتی تمرکز دارد که در بلندمدت به برتری پایدار منجر میشود. آن لور لکانف در این بخش از کتاب خود متذکر میشود که بهرهوری ذهنآگاهانه یعنی پذیرش ناتمام بودن، استفاده از لحظههای کیفی و حرکت در مسیری که با کنجکاوی و ارزشهای شخصی همسو باشد.
نشر میلکان ترجمهای خواندنی و روان از کتاب تجربههای کوچک رهاییبخش با قلم بهاره ربیعی منتشر کرده است؛ یکی از بهترین نسخههای فارسی این اثر که میتوانید در کتابخانه خود داشته باشید.
نکوداشتهای کتاب تجربههای کوچک رهایی بخش
• از آن دست کتابهایی که طرز فکر شما را بارها و بارها به سمت بهتر شدن دگرگون میکند. بیشک یکی از بهترین کتابهایی است که درباره بهرهوری خواندهام. راهحلی بهشدت کاربردی و عمیقاً لذتبخش و با دقت پژوهشی که با استفاده از آن، کار را به بازی تبدیل کنید. (رایدر کارول، نویسندهی کتاب برنامهریزی به روش بولت ژورنال)
• مطالعه این کتاب برای هر کسی که با عدم قطعیت دستوپنجه نرم میکند (اکثر افراد!)، ضروری است. این کتاب هوشمندانه و کاربردی ابزارهای نوینی را ارائه میدهد که چگونه از عدم قطعیت بیاموزیم و حتی با آن همکاری کنیم. (لیز فاسلین و مالی وست دافی، نویسندگان کتاب راهنمای مدیریت احساسات در محیطهای کاری)
کتاب تجربههای کوچک رهایی بخش برای شما مناسب است اگر
• به کتابهای حوزه موفقیت و خودسازی علاقهمند هستید.
• میخواهید نگرش خود را درمورد زندگی و مفاهیمی همچون هدفگذاری، موفقیت و بهرهوری بازتعریف کنید.
• برای رهایی از شر اهمالکاری، راهحلهای تازه را جستجو میکنید.
• به دنبال راهی برای رهایی از فشار کمالگرایی و اهداف خطی هستید.
در بخشی از کتاب میخوانیم
ما خودمان را استاد چندوظیفگی میدانیم؛ اما بررسیها نشان میدهد که وقتی تلاش میکنیم در یک زمان، روی چند مسئله تمرکز کنیم، عملکرد ما کاهش چشمگیری مییابد. دلیلش این است که مغز انسان تنگنای توجهی دارد که بر درک و عمل تأثیر میگذارد. بهطور خلاصه بگوییم، تلاشهای ما برای انجام کار بیشتر، در واقع سرعت ما را کند میکند.
حافظهی کاری همچنین میزان دستاوردهای شما در طول پنجرههای جادوییتان را محدود میکند. میتوانید حافظهی کاری را فضای کاری ذهنیای در نظر بگیرید که شما در آن، اطلاعات را پردازش و دستکاری میکنید. استفاده از حافظهی کاری شبیه به تردستی با چند توپ است. همزمان که دادههای مختلفی را در ذهن نگه میدارید، تصمیمگیری و حل مسئله میکنید و درحال گفتوگو هستید. تعداد توپهایی که میتوانید همزمان در هوا نگه دارید، محدود است. دکتر بیل سربین، استاد بازنشستهی روانشناسی و مدیر مرکز ارتقای آموزش و یادگیری در دانشگاه لاکراس ویسکانسین، بیان میکند: «انسانها از ظرفیتهای شناختی چشمگیری برخوردارند؛ اما جایی که بهشدت در آن محدودیت داریم، حافظهی کاری است.»
چگونه میتوانید این تنگناهای شناختی را مدیریت کنید؟ کلید کار، استفاده از تمرکز ترتیبی است؛ یعنی هربار یک کار را انجام دهید و این را بپذیرید که نمیتوانید به تمام جنبههای ضروری زندگی، تلاش یکسانی را اختصاص دهید، باید هر لحظه تصمیم بگیرید که اولویت شما چیست (خانواده، کار یا خودتان) و سپس توجه تماموکمال را به آن اولویت اختصاص دهید. همیشه اولویتها با یکدیگر در رقابتاند. بهجای تلاش برای حفظ تعادل ساختگی، مثل نگهداشتن همهی توپها در هوا بهطور همزمان، میتوانید از تمرکز ترتیبی استفاده کنید تا در هر لحظه، یک اولویت را برگزینید و تمام انرژیتان را برای آن صرف کنید.