printlogo


در مسیر عشق
در مسیر عشق
کد خبر: 21260
داستانی درباره‌ عشق و مسیر پرپیچ‌وخم آن. آلن دوباتن فیلسوف سرشناس بریتانیایی در کتاب در مسیر عشق، تجربه‌ متفاوت خود از احساس ناب دلدادگی را با اندیشه‌های عمیق و تأثیرگذار فلسفی و روان‌شناختی ترکیب می‌کند. این کتاب یک معجون خواندنی از روایت داستانی و جستارنامه است؛ تجربه‌ای که در آخر، خوانندگان را با ابعاد و زوایای تازه و کم‌تر‌پرداخته‌شده‌ای درباره عشق و احساس تعلق رو‌به‌رو می‌کند.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ شاید رنج جدایی و شکست عاطفی با هیچ درد دیگری در زندگی قابل‌ مقایسه نباشد؛ احساسی که گرچه برای همه ناخوش‌آیند است اما بسیاری از ما حداقل یک‌بار در زندگی آن را تجربه می‌کنیم. البته کم‌تر کسی مثل آلن دوباتن (Alain de Botton) نویسنده و اندیشمند سرشناس بریتانیایی می‌تواند از این تجربه‌ی تلخ روایتی متفاوت و تأمل‌برانگیز خلق کند. در کتاب در مسیر عشق (On Love) با داستانی پرکشش و البته کمی غیرمنتظره درباره‌ دل‌دادگی رو‌به‌رو خواهید شد.
کتاب در مسیر عشق، با قصه‌ عشقی شیرین آغاز می‌شود؛ عشقی که یک‌روز به سادگی در یک سفر مشترک مابین راوی ماجرا و دختری با نام کلوئی شکل می‌گیرد. اما همان‌طور که تجربه ثابت کرده، هیچ‌ ماجرای عاشقانه‌ای به همان آسانی و لطافت نگاه اول پیش نمی‌رود. داستان کتاب در مسیر عشق نیز در ادامه و با جدی‌تر شدن رابطه‌ی راوی با کلوئی، فرازوفرود و پیچش‌های بسیاری به خود می‌بیند اما نویسنده از هر فرصتی مابین این حوادث بهره می‌برد تا نکته‌ی مهم و فراموش‌شده‌ای درباره‌ عشق و سختی‌های آن به مخاطب یاد‌آوری کند.
کتاب در مسیر عشق با زبانی داستانی و ماجرایی روایت می‌شود و از همین بابت علاقه‌مندان به ادبیات را نیز به به‌راحتی با خود پیش می‌برد و مجذوب قلم صمیمی نویسنده می‌کند. اما این کتاب را نباید یک اثر داستانی ساده و صرف پنداشت. داستان در مسیر عشق، فرصت تجربه‌ی یک رابطه‌ی عاطفی را با تمام تلخی و شیرینی‌های آن در اختیار مخاطب قرار می‌دهد و از هر نکته‌ی روایی ماجرا درسی برای زندگی واقعی نشانمان می‌دهد. ا
کتاب در مسیر عشق اولین‌بار در سال 1993 منتشر شده و از همان سال تا به حالا یکی از آثار پایه‌ثابت قفسه‌ داستان‌های فلسفی و روان‌شناسی در کتاب‌فروشی‌های دنیاست.

نکوداشت‌های کتاب در مسیر عشق
•    موفقیت این اثر را می‌توان مدیون چینش زیبای جملات، طنز آمیخته به خشم، و احترام مطلق آن به هوش مخاطب دانست. هوشمند و پرکنایه. (بررسی نیو ریپابلیک)
•    آلن دوباتن ترکیبی از ناممکن‌هاست. او به وودی آلن جوانی می‌ماند که امتیاز تحصیلات کلاسیک را نیز دارد. به نظر می‌رسد او برای نوشتن به دنیا آمده. (بررسی بوستن گلوب)
•    ساختارشکنی پرپیچ‌وخم درباره‌ی عشق. (بررسی د ویک)
•    بعید است دوباتن در زندگی خود جمله‌ای نوشته باشد که مخاطب را کسل و نامید کند. (بررسی نیواستیتمنت)
•    داستانی که هم فکر شما را به کندوکاو وا می‌دارد و هم احساساتتان را بیدار می‌کند. (بررسی Kirkus)

کتاب در مسیر عشق برای چه کسانی مناسب است؟
علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانه با چاشنی خودشناسی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم
به لطف بینشی که کلویی راجع‌به شخصیتم به من داده بود، فرصتی برای بالغ شدن پیدا کرده بودم. به صمیمیت یک عاشق نیاز است تا به جنبه‌هایی از شخصیت اشاره کند که دیگران با آن اذیت نشوند. گاهی اوقات کلویی رک و بی‌پرده با من صحبت می‌کرد و می‌گفت که من حالت دفاعی و پرخاشگری دارم و خرده‌گیر هستم یا شخصیت رنگارنگی دارم و زود هیجانی می‌شوم. مثل سس آب‌شده تند و زننده‌ام. من با بخش‌هایی از خودم روبه‌رو می‌شدم که درون‌نگری معمولی به نفع هماهنگی درونی از باور آن‌ها اجتناب می‌کرد و دیگران برای برجسته کردن و نشان دادن و گفتن این ویژگی‌ها بی‌اعتنا بودند و برای آشکار شدن این ویژگی‌ها نیاز به صداقت اتاق خواب بود.
به‌نظر می‌رسد خوشبختی به دو نوع افراط محدود می‌شود؛ خفگی و تنهایی.
کلویی همیشه خطر بزرگ‌تری را احساس می‌کرد. او که تحت‌فشار رفتارهای قضاوت‌کننده و کنترل‌گر والدنیش بود، در دوران مدرسه آرزو داشت اوقاتی را کاملاً برای خودش سپری کند. یک سال قبل از دانشگاه با پولی که پس‌انداز سال‌ها کار در تعطیلات و روزهای شنبه بود به آریزونا پرواز کرد. او یک کلبه در کنار شهر کوچکی که تقریباً تصادفی روی نقشه انتخاب کرده بود، اجاره کرد. در آن‌جا قفسه‌ای کامل از کتاب‌هایی بود که همیشه آرزوی خواندن آن‌ها را داشت. او دوست داشت در حالی که طلوع و غروب خورشید را تماشا می‌کند، در مسیر خود قدم بزند، اما فقط چند هفته بعد احساس تنهایی کرد. تنهایی‌ای که در تمام طول زندگی‌اش آرزویش را داشت، اکنون تأثیرات هولناک و ترسناک روی او گذاشته بود. زمانی که در مغازه‌ها صدای خودش را می‌شنید، شوکه می‌شد. کتاب‌هایش دیگر دور از دسترس و جذاب نبودند. برای این‌که احساس وجود کند، در آینه به خود خیره می‌شد. حس پارانوئیدی و فضایی بودن به او دست داده بود. تقریباً بعد از گذشت یک ماه به‌طور ناگهانی تصمیم گرفت به‌عنوان پیش‌خدمت در رستوران فینیکس کار کند و دیگر نمی‌توانست احساس غیرواقعی بودن را که در خود حس می‌کرد، تحمل کند.









 
لینک مطلب: http://ramzgoshanews.ir/News/item/21260