ساده‌زیستی پاسخی است به پیچیدگی، آشفتگی و مصرف‌گرایی افراطی زندگی امروز. کتاب زندگی را آسان بگیریم یک دعوت است؛ یک راهنمای دوست‌داشتنی برای زندگی آرام‌تر، آسوده‌تر و هماهنگ‌تر!

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ موسسه مدرسه زندگی به سرپرستی آلن دوباتن، با لحن ساده و دلنشین خود، ما را به تأمل در زندگی‌مان وادار می‌کند. آیا روابط، برنامه‌های روزانه و حتی آرزوهای ما از جنس خواسته‌های واقعی‌اند یا صرفاً بازتابی هستند از فشارهای اجتماعی و ترس از جا ماندن؟

درباره‌ کتاب زندگی را آسان بگیریم
در گذشته، تکلف، تجمل و پیچیدگی نشانه‌ غنا بود؛ اما امروزه، چه بسیار افراد ثروتمند که به سبک زندگی مینیمال روی آورده‌اند و هرآنچه رنگ تکلف به خود بگیرد را دور انداخته‌اند. گروه نویسندگان موسسه مدرسه زندگی (The School of Life) در کتاب روانشناسی زندگی را آسان بگیریم (A Simpler Life)، با نگاهی روان‌شناختی و فلسفی نشان می‌دهند که سادگی نه به معنای کم بودن، بلکه به معنای انتخاب آگاهانه است؛ انتخاب آنچه واقعاً با روح و ذهن ما هم‌راستا است.

آرامش در خلوتی پرمعنا که با دست‌های خود ساخته‌ایم
در ریتم زندگی تند شهری و روابط در هم پیچیده، نمی‌توانیم رنگی از آرامش را ببینیم. زندگی روستایی و ساده را تصور کنید که در آن افراد به چرخش کند شبانه‌روز دلخوشند و دل به روابط اندک اما سالم خود بسته‌اند. اشتباه نکنید. کتاب زندگی را آسان بگیریم، نامه‌ای در ستایش فقر نیست. بلکه آن سبک از زندگی را می‌ستاید که در آن انسان‌ها به انتخاب‌های اندک اما معنادار خود دلخوشند و با ذهنی پالایش‌شده و آسوده، شیره‌ی حیات را سر می‌کشند.
سادگی از نظر آلن دوباتن، بنیان‌گذار موسسه مدرسه زندگی، نوعی شجاعت است: شجاعت برای نه گفتن به اضافه‌ها، برای پذیرش نقص‌ها و برای زندگی کردن با آنچه که کافی است. زندگی را آسان بگیریم، نه فقط یک کتاب خودیاری، بلکه نوعی منش زندگی است؛ راهی برای بازگشت به خود، برای زیستن با عمق بیشتر و برای یافتن معنا در دل سکون. این کتاب به ما نشان می‌دهد که گاهی، کمتر اندوختن به معنای بیشتر زیستن و بهتر زیستن است. این کتاب خودسازی توسط نشر هنوز و با ترجمه‌ فائزه نوری روانه‌ بازار شده است.

نکوداشت‌های کتاب زندگی را آسان بگیریم
•    با مطالعه‌ کتاب زندگی را آسان بگیریم، درمی‌یابیم که سادگی کلید خوشبختی است. مطمئن باشید در هر مهمانی شام، درباره‌اش صحبت خواهید کرد. (داوینا مک کال، مجری تلویزیون بریتانیایی)
•    با توجه به سال‌های دشواری که پشت سر گذاشته‌ایم، مطمئنم همه‌ ما باید به فکر سرمایه‌گذاری روی این کتاب باشیم. (کیت بورسی، شخصیت تلویزیونی بریتانیایی)
•    کتاب زندگی را آسان بگیریم، تأملی است کامل در باب زندگی ساده‌تر. من واقعا عاشق این کتاب از مجموعه‌ موسسه مدرسه زندگی شدم. بیانیه‌ای بی‌نقص برای سامان دادن به آشفتگی‌هایی که در زندگی بسیاری از ما وجود دارد. شدیداً توصیه می‌کنم. (کاربر آمازون)

کتاب زندگی را آسان بگیریم برای شما مناسب است اگر
•    به کتاب‌های روان‌شناسی حوزه‌ خودسازی و توسعه‌ فردی علاقه‌مند هستید.
•    می‌خواهید از شلوغی‌های زندگی خود بکاهید و با روی آوردن به مینیمالیسم، آرامش را به زندگی خود برگردانید.
•    چندین کتاب روانشناسی در حوزه‌ خودسازی از موسسه مدرسه زندگی و آلن دوباتن خوانده‌اید و حالا می‌خواهید یک کتاب دلنشین و آموزنده را در دست بگیرید.

در بخشی از کتاب زندگی را آسان بگیریم می‌خوانیم
در آن زمان، روم باستان هنوز جمهوری قدرتمندی نشده بود و کشورهای همسایه بارها به آن حمله کرده بودند. در سال 458 پیش از میلاد نیز یکی از قبایل همسایه با حملۀ وحشیانه‌ای به روم، دولت روم را در خطر سقوط قرار داد. دولتمردان روم ناامیدانه سفیری را برای ملاقات با کینکیناتوس روانه کردند تا از او درخواست کند به روم برگردد و سپاه بزرگ روم را فرماندهی کند تا تهدید خنثی شود. وقتی سفیر به مزرعه رسید، کینکیناتوس نیمه‌برهنه داشت زمین را شخم می‌زد. سخنان سفیر را شنید و چند دقیقه به پیشنهاد او فکر کرد. او که هم زندگی آرام در مزرعه را در ذهن داشت و هم به نیاز فوری کشورش واقف بود، از همسرش راکیلیا خواست توگایش را از کلبه بیاورد. او پذیرفت که برای مدتی فرماندهی سپاه را به دست بگیرد و موفق شد حمله‌ را دفع کند. پس از این پیروزی، می‌توانست فرمانده سپاه بماند و ثروت بی‌حدومرزی به دست آورد، اما این انتخاب او نبود. او خانواده و زندگی روستایی‌اش را بیشتر دوست داشت و تصمیم گرفت کشاورز بماند. بنابراین از مقامش استعفا کرد و به خانه و مزرعۀ کوچکش برگشت. او از زندگی مجلل در رأس قدرت گذشت و به اختیار خودش ساده‌زیستی را برگزید.
کینکیناتوس مرد خردمندی بود و به خوبی می‌دانست شادی حقیقی‌اش در چه نهفته است. انگیزۀ او برای انتخاب این سبک زندگی همین بود. زندگی در کاخ‌ مرمرین و کسب قدرت و ثروت‌ قطعاً وسوسه‌برانگیز بود اما سرخوشی و رضایت او با چیزهای دیگری تأمین می‌شد: این‌که صبح زود بیدار شود و به گاوهای نرش آب بدهد، آرام‌آرام به بار نشستن زحماتش را در مزرعه تماشا کند و بعد از یک روز کاری سخت اما مفید زیر نور خورشید، با همسر و بچه‌هایش گپ بزند. این‌ها او را راضی و خوشحال می‌کرد. میراث ماندگار کینکیناتوس این بود: او سختی‌ها را به جان خرید تا دریابد چه چیزهایی را بیشتر از ثروت دوست دارد.