ترس از ارتفاع، ترس از عنکبوت‌ها و حتی ترس از کوسه‌ها، هیچ‌کدام قابل‌مقایسه با ترس از سخنرانی، آن هم در موقعیتی جدی نیست. کتاب بدون ترس سخنرانی کنید، نوشته‌ مایک اکر قرار است به ما یاد بدهد که چه‌طور در لحظاتی که باید برای دیگران سخنرانی کنیم، بر سطح اضطرابمان مسلط شویم و از همه مهم‌تر این‌که بدون هیچ‌گونه ترسی سخنرانی کنیم.

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ چیزهایی زیادی در این دنیا وجود دارند که ما را تا سر حد مرگ بترسانند، اما برای خیلی از افراد سخنرانی در مقابل جمعیتی انبوه، بزرگ‌ترین ترس دنیاست. میلیون‌ها نفر در دنیا حتی با تصور این‌که قرار است جلوی صف انبوهی از آدم‌های غریبه و آشنا بایستند و شروع کنند به حرف زدن، لرز به اندامشان می‌افتد و شروع می‌کنند به عرق کردن. بااین‌حال کتاب بدون ترس سخنرانی کنید (Speak With No Fear) نوشته‌ی مایک اکر (Mike Acker) به ما یادآوری می‌کند که در دنیای امروز که موفقیت ما در گروی بهره بردن از تمام موقعیت‌هایی است که بر سر راه ما قرار می‌گیرند، ما باید بتوانیم بر ترس‌ها و شک و شبهاتی که در مورد خودمان داریم، غلبه کنیم تا به موفقیت برسیم. این بدین معناست که اگر تلاش کنیم تا آگاهانه‌تر با ترس خود از سخنرانی مقابل جمعیت مواجه شویم، قادر خواهیم بود تا بر آن غلبه کنیم و از یک سخنران حوصله سر بر و مضطرب، به سخنرانی جذاب و پرانرژی تبدیل شویم.
کتاب بدون ترس سخنرانی کنید دربردارنده‌ی آموزه‌های مایک آکر از زندگی شخصی، تجربیات او و نکات مفید و مؤثری برای ایجاد تغییر و خودسازی در روابط میان‌فردی ما از طریق بهبود وضعیت گفتاری است. این کتاب که با زبانی شوخ و همه‌فهم به نگارش درآمده است، در تلاش است تا با آموزش هفت راهبرد بنیادین به ما کمک کند تا سخنران با اعتمادبه‌نفس درونی خودمان را پیدا کنیم. روش‌هایی که او برای تبدیل شدن ما به یک سخنران حرفه‌ای و توانا پیشنهاد می‌کند، روش‌هایی است از قبیل: زندگی در لحظه، تصور کردن بدترین حالت ممکن، هدایت کردن ترس‌ها و اضطراب‌های درونی خود و... . اما برای این‌که تمام راهبردهای یادشده از سمت مایک اکر به نتیجه‌ی درستی برسند باید ابتدا اولین قدم را درست و محکم برداشت و آن هم کشف زخم‌های روحی ما از زمان گذشته تا حال است که باعث خدشه‌دار شدن اعتمادبه‌نفس اجتماعی ما می‌شوند.
ناامنی‌های روانی ما، ترس‌ها و اضطراب‌های نهادینه‌شده در وجود ما و شک ما به توانایی‌هایمان باعث می‌شوند تا اعتمادبه‌نفس ما به شکل قابل‌توجهی خدشه‌دار شود. شک، نیروی شوم قدرتمندی است که باعث می‌شود حتی حقیقت نیز به شکل وهم و دروغ بازنمایی شود، به همین علت نیز شک به عزت‌نفس ما صدمه وارد می‌کند و باعث می‌شود تا ما دچار کابوس‌ها و ترس‌های گفتاری بیش‌تر و بیش‌تری شویم؛ بنابراین اگر شک و تردید خود را کنار بگذاریم، و توانایی‌های خودمان را واقعاً باور کنیم و با تغییر دادن دیدگاهمان، بر روی قدرت تکلم خود سرمایه‌گذاری کنیم، قادر خواهیم بود تا با اختصاص دادن زمانی برای انجام تمرین‌های کتاب بدون ترس سخنرانی کنید، بدون هیچ‌گونه ترسی مقابل هر جمعیتی انبوه بایستیم و سخنرانی کنیم.
کتاب بدون ترس سخنرانی کنید: چگونه از یک سخنران عصبی، مضطرب و نگران به یک سخنران پرهیجان، پرانرژی و دوست‌داشتنی تبدیل شویم، نوشته‌ مایک آکر بر اساس ترجمه‌ی محسن شعبانی تهیه شده است. وظیفه‌ انتشار این کتاب برعهده‌ انتشارات یوشیتا بوده است.

کتاب بدون ترس سخنرانی کنید برای چه کسانی مناسب است؟
مایک اکر در کتاب بدون ترس سخنرانی کنید، به ما کمک می‌کند تا با به‌دست‌آوردن نیروی اعتمادبه‌نفسمان، بتوانیم با روحیه‌ای عالی مقابل یک جمعیت بزرگ بایستیم و برای آنان سخنرانی کنیم. او در این کتاب به ما یاد می‌دهد که چه چیزهایی ممکن است باعث شود تا به توانایی‌های خودمان شک کنیم و سپس با ارائه‌ی راهکارهایی به ما کمک می‌کند تا نقاط ضعف و ترس‌های خود را کنار بگذاریم و با بیرون آمدن از منطقه‌ی امن خود، راهی مسیر موفقیت و کامیابی شویم.

در بخشی از کتاب بدون ترس سخنرانی کنید می‌خوانیم
توصیۀ من به شما این است که تا حد امکان درمورد تیپ‌های مختلف شخصیتی مطالعه کنید. اگر شما خود واقعی‌تان باشید، از نتایج آزمون‌های شخصیت‌شناسی، غافلگیر نخواهید شد. آن‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که شما بتوانید به‌طور صادقانه، ویژگی‌های شخصیتی خودتان را ارزیابی کنید. دیدگاهتان نسبت به تفسیر آزمون‌های شخصیت‌شناسی، طوری باشد که انگار دارید نظر کسی را می‌خوانید که به او اعتماد دارید.
برای درک بهتر این موضوع، توجه شما را به این مثال کوتاه جلب می‌کنم؛ من همیشه فکر می‌کردم که بی‌حوصلگی، بزرگ‌ترین نقطه‌ ضعف من است؛ بنابراین، در یک آزمون «استعداد‌یابی» شرکت کردم و متوجه شدم که «پرجنب‌وجوشی» یکی از مهم‌ترین نقاط قوت من است. این یعنی من آمادگی انجام هر کاری را دارم. اگرچه با پی بردن به این بُعد از شخصیتم، خیلی هم تعجب نکردم، اما این واقعیت، نگرش من نسبت به خودم را تغییر داد؛ اگرچه ممکن است گاهی ‌اوقات بی‌حوصله باشم، اما پی بردن به نقطۀ قوتم، من را بر آن داشت تا بیشتر از آن بهره ببرم. کشف این نقطه ‌قوت (پرجنب‌وجوشی) باعث شد تا به‌جای شرمساری از نقطه ‌ضعفم (بی‌حوصلگی) روی نقطه‌ قوتم مانور دهم.
وقتی می‌توانید خودتان باشید که به درک خوبی از خودتان برسید؛ بنابراین، قبل از یافتن خود واقعی‌تان، نقاط ‌قوت، علایق، سلایق و استعدادهایتان را کشف کنید.