برای همه ما ساختن فضایی قابلاعتماد در اطرافمان کاری چالشبرانگیز است. بیاعتمادی زیاد باعث بدبینی و اعتماد زودهنگام باعث زیان میشود. در کتاب اعتماد هوشمندانه، نوشته استفان کاوی، گریک لینک و ربکا مریل، راهی کارآمد برای ساختن روابط کاری و شخصی به شما آموخته میشود تا در این دنیای پرهیاهو بتوانید خطرها را به حداقل برسانید و فرصتهایتان را گسترش دهید.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ زیستن در دنیایی که هیچکس برای دیگری قابلاعتماد نیست، میتواند بسیار هراسآور باشد. اما از سوی دیگر حضور در سازمانی که آدمها نتواند نسبت به یکدیگر احساس اعتماد داشته باشند هم طبعاً نمیتواند منجر به شکلگیری ارتباطی سازنده شود. اما در کتاب اعتماد هوشمندانه (Smart Trust) قرار است با ذرهبینی دقیقتر به این مسئله پرداخته شود.
در محیط کار اگر اعتماد وجود نداشته باشد، افراد حاضر در سازمان نمیتوانند آنطور که انتظار میرود، تمام پتانسیلها و تواناییهای خودشان را بروز دهند. چرا که خلاقیت در محیطی جوانه میزند که در آن افراد میتوانند تفاوتهای یکدیگر را بپذیرند. اعتماد کردن و اعتماد داشتن گذشته از آن مانند اسکناسهایی نامرئی بین افراد تبادل میشود و لازمهی پیشروی در هر کسبوکاری است. افرادی که بتوانند چهرهای مورد اعتماد از خودشان به جامعه نشان دهند، بهمراتب امنیت و پیشرفت شغلی بالاتری را هم برای خود تضمین کردهاند.
استفان کاوی (Stephen M.R. Covey)، گریک لینک (Greg Link) و ربکا مریل (Rebecca R Merrill) اما در این کتاب ما را با نمونههای متعددی در سراسر جهان آشنا میکند که چگونه ایجاد بستری قابلاعتماد، باعث به وجود آمدن موفقیتهای متعدد و بهبود کیفیت زندگی افراد جامعه شده است. او در کتابش در ابتدا طرح موضوع میکند و با آوردن شواهد و دادههایی گوناگون به عواقب و پیامدهای رفتارهای ما در اعتماد میپردازد. میبینیم که چطور بدبینی میتواند بسیاری از فرصتها را از بین ببرد و از سوی دیگر خوشبینی بیش از اندازه باعث سوءاستفادههای مختلف میشود.
در راه اعتماد کردن هوشمندانه، او مخاطبان را به انجام دادن چند عمل دعوت میکند: در ابتدا شما باید به این باور برسید که اعتماد کردن به دیگران تا چه اندازه میتواند قدرتمند باشد. باورهای هر فرد زیربنای تمام چیزهایی که در زندگی دارد و براساس آن شناخته میشود را خواهد ساخت، حال تصور کنید زندگی در دنیایی مملو از شک یا سادهلوحی، میتواند چه رنگی بر دیوار زندگی شما بزند؟ عمل بعدی که پیامد منطقی عمل اول است، اعتماد کردن به خود است. شما تا چه اندازه میتوانید از خود شخصیتی قابلاعتماد برای خودتان و دیگران بروز دهید؟ شخصیت و شایستگی دو روی یک سکه هستند. قدم بعدی نیز این است که نیت خودتان را به دیگران اعلام کنید و پیشفرض داشته باشید که دیگران نیز مانند شما فکر میکنند.
اما مسئله تازه شروع شده است و پس از جلب کردن تمام توجهها بهسوی خودتان باید بتوانید از پس انجام انتظارات و قولهایی که دادهای بربیایید و بعد از گذر کردن از قسمتهای سخت این مسیر، همواره در آینده کسی باشید که فرهنگ اعتماد کردن را ترویج میدهد.
نویسندگان برای رسیدن به آنچه میخواهند توضیح دهند، کارهایی کلیدی انجام دادهاند. برای مثال میبینید که چطور کتاب به پرسشهای احتمالی شما بهصورت قدمبهقدم پاسخ خواهد داد و از سویی بهرهمندی از نتایج عملی و آزمون پس داده، باعث میشود تا اعتمادتان به مطالب کتاب افزایش پیدا کند. در کتاب به نقلقولهای فراوانی برخورد خواهید کرد که قطبنمای شما در رسیدن به افقی روشنتر خواهد بود.
انتشارات ابوعطا کتاب اعتماد هوشمندانه را با ترجمهی شاهین برادران به مخاطبان فارسیزبان عرضه داشته است.
کتاب اعتماد هوشمندانه برای چه کسانی مناسب است؟
برای تمام علاقهمندان به رشد و توسعه فردی و سازمانی و برای افرادی که با مشکل اعتماد دست و پنجه نرم میکنند، این کتاب مناسب است.
در بخشی از کتاب اعتماد هوشمندانه میخوانیم
برای بعضیها اعتقاد به قدرت اعتماد دشوار است. این افراد با پیشفرضی که در ذهن خود دارند به هر موقعیتی با عینک بدبینی نگاه میکنند. شاید در گذشته تجربه ناخوشایندی داشتهاند. مثلاً یکی از همکارانشان به آنها خیانت کرده، همسرانشان از آنها جدا شدهاند و یا کسانی را دیدهاندکه با دزدی و دروغ و تقلب موفق به فرار شدهاند.
شاید فکر میکنند اگر به کسی اعتماد کنند کنترل امورات خود را از دست میدهند. علتها هرچه که باشند بسیاری از ما واقعاً به کارآمد بودن آن اعتقاد نداریم و آن را شعاری زیبا و ایدهآل میپنداریم. ریشهی این افکار ترس است. ترس از مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، ترس از صدمه دیدن و ترس از به موفقیت نرسیدن. برای بقیهی مردم باور به قدرت اعتماد آسان است.
شاید به این دلیل که در خانواده یا جامعهای پر از اعتماد بزرگ شدهاند. شاید الگوها و معلمان مثبتنگری داشتهاند. شاید در دوستیها و ازدواجشان موفق بودهاند و شاید هم در شرکتی کار میکنند که همه از منافع اعتماد بهرهمند هستند. موقعیت ما هرچه که باشد باور داشتن به قدرت اعتماد بقیهی رفتارهای ما را هدایت میکند.
اگر از اعتماد فقط بهعنوان یک تکنیک استفاده کنیم تا از شرایط به نفع خودمان بهره ببریم یا فقط وقتی به دیگران اعتماد کنیم که مطمئن شویم خطری وجود ندارد کافی نیست. هنگامی از اعتماد خود پاداش میگیریم که آن را بهعنوان یک باور اصلی بپذیریم و آن را حاکم بر تصمیمات و انتخابهای خودمان کنیم. بدون توجه به هر تجربهای که در گذشته داشتهاید، شما قادر هستید انتخاب کنید و نتایجی را که در زندگی بهدست میآورید، تغییر دهید.