کتاب «شجاعت خلاق بودن» با زیر عنوانِ چگونه به خود، رؤیاها، تصورات و مسیر خلاقانهی شغلیتان باور داشته باشید، نوشته دورین ویرچو، به همت انتشارات جویا به چاپ رسیده است.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ ویرچو میگوید: من به عنوان کسی که از سال ۱۹۹۳ شغلش سخنرانی و نویسندگی بوده است، براساس تجربهی شخصی و حرفهای خود فهمیدهام که خلاق بودن شجاعت میخواهد. در آن زمان از اشتباهاتی که مرتکب میشدم، درسهای زیادی گرفتم. خلاقیت واقعی همان اتصال به الهامات غیبی و اظهار درک لایتناهی الهی است. خلاقیت به این وابسته است که صبورانه به انتظار الهام بمانید تا روی شانههایتان بنشیند. از آنجایی که به مدت بیست سال کلاسهای بصیرت و آگاهی را تدریس کردهام، خودم نیز یاد گرفتهام که چطور به مردم بیاموزم بر ترسها و موانعی که بر سر راه قدرت پذیرششان هست، غلبه کنند. دورین ویرچو اضافه میکند: بنابراین این کتاب را برای شما نوشتم به امید آنکه روزی که کار خلاقانهام را شروع کردم، کسی از مطالب آن چیزهایی به من بیاموزد. نوشتن این کتاب به من جرأت داد، چرا که مشروحی از نوشتارهای شخصی و شیوههای خلاقانهام است. در این صفحات میخواهم انتقادپذیر باشم و به شما بیاموزم چگونه خلاقیت دائم و خودآموخته را تمرین کنید. من همهچیز را درباره چگونگی داشتن شغلی شاد و موفق در هنر خلاقیت، به شما آموزش خواهم داد. خلاق بودن شجاعت میخواهد و من دستتان را در تمامی فصلهای پیشرو میگیرم تا به شما کمک کنم که آن شجاعت را به دست آورید. من بر همهی ترسهایی که بر سر راه خلاق بودن وجود داشته، غلبه کردهام. گذشته از آن، خود را خلاق معرفی کردن به این معناست که: -با درونیترین احساسات و واقعیت محض روبهرو شوید، چرا که آنها الهاماتی هستند برای خلاقیت شما. -آسیبپذیرترین احساساتتان را علنی کنید. -اطلاعات واقعی خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. هر چند باعث خجالت و بد نشان دادن شما باشد. -تحمل انتقاد و تمسخر را از طرف کسانی که با کار شما موافق نیستند داشته باشید. -مواجهه با این احتمال که کارتان فروش نرود یا فروشش از لحاظ بازرگانی دوام نداشته باشد. -وقتی روی پروژهی خلاقانهتان کار میکنید، خود را از دیگران جدا کنید. افراد خلاق همیشه تحسین میشوند. آنها حقیقی، شجاع و اصلاحکنندهی راه خود هستند، چون وقتی دیگران به نقاشی، کتاب، عکس یا شکل دیگری از هنر آنها نگاه میکنند، میدانند که تنها نیستند و دیگران هم مثل آنها فکر میکنند. اگر به سمت کار خلاقانهای کشیده شدید یا احساس کردید به سوی سرگرمی خلاقانهای هدایت شدهاید، آن موقع متوجه میشوید که خلاقیت صدایی است که نمیتوان به آن بیتوجه بود و حتی اگر از وجود خطرهایی که در بالا ذکر شد آگاه شوید، باز هم با احساسات پیشبرندهای مواجه میشوید که شما را به سمت خلق کردن سوق میدهد. وقتی نوشتن این کتاب را شروع کردم، میدانستم که مفهوم اصلی بحث بر سر فرآیند خلاقیت است. میدانستم که باید دربارهی تمام اشکال خلاقیت باشد نه فقط نویسندگی. برای نوشتن این کتاب از روش بسیار خلاقانهای استفاده کردهام که مختصری را در اینجا آوردهام. من در مورد بسیاری از مسیرهای خلاقیت مطالعه و تحقیق کردهام و این کتاب گفتوگوی من و شما دربارهی این مبحث است.
قسمتی ازکتاب شجاعت خلاق بودن
خیلی از آهنگها، کتابها، فیلمها و دیگر آثار محبوب، بهطور غیبی الهام شدهاند. شخص فقط جایی نشسته و ناگهان-بوم! ایده به ذهنش رسیده. آن را عملی کرده و موفق شده است. وقتی گوش بسپاریم، ببینیم یا بخوانیم، میتوانیم ارتعاش الهام غیبی را متوجه شویم. این انرژی ناب حقیقت در درونمان است که به یکباره متوجه آن میشویم. وقتی در گروهی به نام آبسیدیان گیتار میزدم، مارک واتسون نوازندهی کیبوردمان، آهنگهای اصیل زیبایی مینوشت. مارک به من گفت که این آهنگها را اغلب وقتی بیدار میشود، در ذهنش میشنود. همینطور کری لیوگرن میگفت او آهنگ پسر خودسر ادامه بده را وقتی برای گروه کانزاس نوشت که کل آهنگ مثل اشعهای به ذهنش برخورد کرد. این آهنگ پاسخ دعاهای لیوگرن بود که عمیقاً آدمی روحانی بود و حالا هم یک دیندار است. در آن زمان کانزاس تحت فشار تهیهکنندهی سی بی اس، دان کریشنر بود تا آهنگی موفق بسازند. هر سه آلبوم قبلیشان خیلی انتقادآمیز بودند و از لحاظ تجاری، موفق نبودند. کریشنر گفته بود که او و استودیو دارد پولش را برای این گروه به هدر میدهد. چاره این بود که یا آهنگ موفقی بیرون بدهند یا از عرصهی موسیقی خداحافظی کنند. کانزاس داشت چهارمین آلبوم خود را که فقط سه یا چهار تا آهنگ داشت، ضبط میکرد. بنابراین کری لیوگرن، هر شب دعا میکرد، گوش میسپرد و آهنگ جدید میشنید و صبح فردا آن را توی استودیو به اعضای گروه نشان میداد. بالاخره آلبوم کامل شد اما هیچکدام از آهنگها به موفقیت چندانی نخواهد رسید. آنجا بود که لیو گرن به خاطر آورد که شعر و موسیقی «پسر خودسر، ادامه بده» را در مغزش بارگیری کرده است. صبح فردا آن را به استودیو برد و بالاخره کانزاس هم آهنگ موفق خود را که باعث نجات شغلش شد، پیدا کرد. گاهی اوقات وقتی پشتت را به دیوار زدهای، با حرارت دعا میکنی و تسلیم ضمیر ناخودآگاهت هستی. متواضع هستی چون کاری که انجام دادهای، کار نبوده است. پس به راه درست قدم گذاردهای و قلبت را به روی الهامات غیبی گشودهای. شجاعت خلاق بودن را صدیقه جوکار ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۶۷ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۵۰ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.