printlogo


پادزهر؛ خوشبختی برای کسانی که تحمل مثبت‌اندیشی را ندارند
پادزهر؛ خوشبختی برای کسانی که تحمل مثبت‌اندیشی را ندارند
کد خبر: 18177
کتاب پادزهر یا خوشبختی برای کسانی که تحمل مثبت‌اندیشی را ندارند کتابی است که ما را از زهر مثبت‌اندیشی که از هر طرف در رگ‌هایمان جاری شده پاکسازی می‌کند. این کتاب نوشتهٔ الیور برکمن است که با ترجمهٔ محمدجواد کعبی‌زاده در انتشارات میلکان به چاپ رسیده است.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ اَلن واتس، در حکمت ناامنی می‌گوید: «همیشه شیفته‌ٔ قانون تلاش معکوس بوده‌ام. گاهی آن‌ را «قانون وارونه» می‌نامم. وقتی سعی می‌کنی روی سطح آب باقی بمانی، غرق می‌شوی؛ اما وقتی سعی کنی غرق شوی، شناور باقی می‌مانی. حس نا‌امنی نتیجه‌ٔ تلاش برای رسیدن به امنیت است. برعکس، رستگاری و سلامت روان، حاصل تشخیص تمام‌عیار این حقیقت است که هیچ راهی برای رهایی و نجات خود نداریم».
 ویلیام لیث دربارهٔ کتاب پادزهر می‌گوید: «کتابی خارق‌العاده که وادارمان می‌کند به رویکرد فعلی‌مان نسبت‎ به زندگی شک کنیم، به بازنگری آن بپردازیم و از جست‌وجوی مداوم شادی و قطعیتی که معمولاً به شکل مصرف‌گرایی بروز می‌کند، دست برداریم».

درباره کتاب پادزهر؛ خوشبختی برای کسانی که تحمل مثبت‌اندیشی را ندارند
رسیدن به موفقیت از راه شکست
رسیدن به آرامش از راه اضطراب
نگاهی نو به زندگی
این‌ها تعدادی از راه‌هایی است که این کتاب نقشه‌اش را در اختیارمان می‌گذارند. اما مگر همچین چیزی امکان دارد؟ شاید بله و شاید بهتر و راحت‌تر از راه‌های متضادی که همیشه از آن‌ها حرف زده‌اند. کتاب‌های خودیاری معمولاً کمک ماندگاری به کسی نمی‌کنند. تنها تعداد کمی از انبوه مزایای زندگی مدرن امروز می‌توانند حال ما را بهتر کنند. ثروت، تازه اگر بتوانید به آن دست پیدا کنید، لزوماً به شادی منجر نمی‌شود. رابطه‌ٔ عاطفی، زندگی خانوادگی و کار همان‌قدر که شادی‌بخش‌اند، اضطراب‌آور هم هستند. حتی نمی‌توانیم روی این‌که معنای «شادی» چیست توافق کنیم. حال باید نتیجه بگیریم همه‌ٔ کارهای ما بی‌حاصل است یا شاید فقط راه را اشتباه رفته‌ایم؟
اولیور برکمن، همه‌جا، از شرق تا غرب را جست‌وجو کرده است تا آدم‌هایی را پیدا کند که همگی دیدگاه مشترکی به زندگی دارند. آدم‌هایی که چه روان‌پزشک و پژوهشگر روان‌شناسی تجربی باشند، چه متخصص مبارزه با تروریسم، مشاور کسب‌وکار و چه فیلسوف، همگی معتقدند تنها همان تلاش بی‌وقفه برای رسیدن به شادی است که باعث احساس بدبختی و بیچارگی ما می‌شود. معتقدند راه دیگری برای رسیدن به شادی و موفقیت وجود دارد و آن‌ هم با آغوشِ باز پذیرفتن شکست، بدبینی، عدم امنیت و عدم قطعیت است؛ یعنی پذیرفتن همه‌ٔ چیزهایی که در زندگی از دست‌شان فراری‌ایم. پادزهر، کتابی تفکربرانگیز، تا حدی غیرعادی و در نهایت به‌غایت روح‌بخش است. «پادزهر» راهنمای آدم‌های هوشمند است برای درک سوءبرداشت‌ها از معنای شادی و شادبودن و رها شدن از آن.

کتاب پادزهر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
اگر از سمینارهای مثبت‌اندیشی‌ غیرمنطقی، صحبت‌های انگیزشی بدون پشتوانه، شنیدن مداوم این جمله که: «همه چیز می‌تواند در کنترل شما باشد» در صورتی که در واقعیت حتی کنترل عطسه‌ کردنتان هم با شما نیست و بسیاری صحبت‌های در ظاهر زیبای دیگه که تا الان فقط حس بی‌کفایتی را در وجودتان تقویت کرده‌اند، آزرده و کلافه شده‌اید، این کتاب برای شماست!

بخشی از کتاب پادزهر؛ خوشبختی برای کسانی که تحمل مثبت‌اندیشی را ندارند
راستش را بخواهید به عنوان یک خبرنگار نفوذی به این سمینار آمده‌ام. تامارا لوو که از خود با عنوان «مهم‌ترین سخنران انگیزشی زن در جهان» یاد می‌کند و در کنار همسرش شرکتِ برگزارکننده سمینار «نهایت انگیزه!» را مدیریت می‌کند، متهم شده است که از ورود خبرنگاران به سمینار جلوگیری می‌کند، چون خبرنگاران جماعتی معروف به تفکر منفی‌اند. لوو این اتهام را رد می‌کند، اما برای احتیاط، خود را یک «تاجر خویش‌فرما» معرفی می‌کنم؛ تاکتیکی که تنها پس از ورود به سمینار متوجه می‌شوم باعث شده مشکوک به نظر برسم. واقعیت هم این است که اصلاً نیاز نبود به فریب متوسل شوم. ازآنجا که فاصلهٔ من از سکو زیاد است، حراست متوجه یادداشت‌برداری‌هایم از سخنرانی نمی‌شود. در بلیت سمینار صندلی‌ام با عنوان «صندلی ممتاز» توصیف شده است، اما بعداً متوجه می‌شوم این هم یکی دیگر از نمونه‌های مثبت‌گرایی بی‌حد و حصر است: در سمینار «نهایت انگیزه!» فقط «صندلی مخصوص»، «صندلی مدیریتی» و «صندلی وی‌آی‌پی» وجود دارد. در حقیقت صندلی من در قسمت دورافتاده و بالای استادیوم قرار دارد و از رویهٔ پلاستیکی سفتی ساخته شده که به پشت آدم فشار می‌آورد. اما من شکرگزار این صندلی‌ام، چراکه به صورت کاملاً اتفاقی کنار مردی نشسته‌ام که تا آنجا که متوجه شده‌ام جزو معدود افراد بدبین در استادیوم است؛ جنگلبانی چهارشانه و خوش‌برخورد به نام جیم که با لحنی کنایه‌آمیز هر چند وقت یک‌بار به هوا می‌پرد و فریاد می‌زند: «چقدر انگیزه دارم!» او توضیح می‌دهد کارفرمایش، یعنی سازمان محافظت و نگهداری از پارک‌های ملی ایالات متحده، به او دستور داده در این سمینار شرکت کند.
اگرچه هنگامی که از او پرسیدم چرا این سازمان با پرداخت حقوق از جنگلبانانش می‌خواهد در این سمینار شرکت کنند، با شادمانی جواب داد: «فقط خود خدا می‌دونه.»
در این حین، خطابهٔ دکتر شولر در حال فوران است: «وقتی بچه بودم، غیرممکن بود انسان روی سطح ماه راه بره، غیرممکن بود قلب یه نفر رو از قفسه سینه‌ش دربیارن و بذارن تو بدن یه آدم دیگه... ثابت کردیم که "غیرممکن" یه کلمهٔ خیلی احمقانه‌س.» او زمان بیشتری را به ارائهٔ دلایلی بیشتر، دال بر اختیاری‌بودن شکست اختصاص نمی‌دهد: مشخص است دکتر شولر، نویسنده کتاب‌هایی با عناوین پیشرفت در زندگی با تفکر مثبت و زمان‌های سخت هرگز بر جای نمی‌مانند، اما انسان‌های سرسخت چرا! ترجیح می‌دهد در مخاطبان خود ایجاد شور کند تا اینکه سخنانش را با دلیل و مدرک اثبات کند. اما از آنجا که امروز او فقط مسئول شروع همایش است و سخنرانان اصلی اشخاص دیگری‌اند، پس از پانزده دقیقه سخنرانی، درحالی‌که دستان مشت‌کردهٔ خود را به روی مخاطبان به علامت پیروزی بالا آورده، با آتش‌بازی و تجلیل فراوان صحنه را ترک می‌کند؛ این تصویری است که او از موفقیت مبتنی بر مثبت‌اندیشی ارائه می‌دهد.
فقط چند ماه بعد، درحالی‌که در خانه‌ام در نیویورک مشغول خوردن صبحانه و خواندن سرخط خبرها هستم، با این خبر مواجه می‌شوم که بزرگ‌ترین کلیسای تمام‌شیشه‌ای ایالات متحدهٔ امریکا اعلام ورشکستگی کرده است. احتمالاً دکتر شولر فراموش کرده بوده کلمهٔ ورشکستگی را از دایرهٔ لغات خود حذف کند.










 
لینک مطلب: http://ramzgoshanews.ir/News/item/18177