printlogo


برج و میدان
برج و میدان
کد خبر: 17726
کتاب برج و میدان؛ جدال سلسله مراتب و شبکه بر سر قدرت جهانی نوشتهٔ نیل فرگسن و ترجمهٔ زهرا عالی است و نشر نو آن را منتشر کرده است.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ نیل فرگسن که تایمز او را «برجسته‌ترین تاریخدان بریتانیایی نسل خود» نامیده است، در این کتاب سراغ پستوهای پنهان‌آشکار تاریخ رفته است. تاریخ را معمولاً بر طبق اسناد و مدارک منظم و مدونی می‌نویسند که بایگانی‌های دولتی در اختیار افراد قرار می‌دهند اما جای اسناد یا روایاتی که راه به این بایگانی‌ها پیدا نمی‌کنند معمولاً خالی است و راهی به آثار تاریخ‌نویسان پیدا نمی‌کنند. فرگسن راه دیگری در پیش گرفته است و وقایع و ساختارهای مهمِ ناپیدا را به‌دقتِ یک جراح و به‌جذابیت اخبار سر شب پیش روی خواننده گذاشته است.
او سراغ شبکه‌هایی رفته است که معمولاً در نزد کسانی که به نظریه‌های توطئه علاقه‌مندند، شبکه‌هایی با قدرت بی‌پایان و تأثیرگذاری ابدی به نظر می‌رسند و زمام امور جهان را در دست دارند: بانکداران، صاحبان قدرت، نظام حاکم، یهودیان، فراماسون‌ها، ایلومیناتی. او به‌وضوح نشان می‌دهد که چرا و چگونه چه مزخرفاتی حول این شبکه‌ها در اذهان مردم پدید آمده است و البته از طرفی نشان می‌دهد که اگر این شبکه‌ها اصلاً وجود نمی‌داشتند، این تخیلات هم پدید نمی‌آمد.
قرن بیست ‌و یکم به «عصر شبکه‌ای» معروف است اما فرگسن در «برج و میدان» استدلال می‌کند که شبکه‌ها به‌هیچ‌وجه پدیدهٔ جدیدی نیستند. از چاپخانه‌دارها و مبلّغانی که اصلاحات دینی را موجب شدند گرفته تا فراماسون‌هایی که انقلاب امریکا را هدایت کردند، همانا شبکه‌سازان بودند که نظم و سامانِ دیرینۀ پاپ‌ها و پادشاهان را بر هم زدند. عصر کنونی نه‌تنها نوظهور نیست بلکه دومین عصر شبکه‌ای است و کامپیوترهای شخصی در آن همان نقش دستگاه چاپ را دارند. شبکه‌ها در برابر سلسله‌مراتب قدرت رسمی.
با این وصف، آیا بهتر است که در جهان امروز در دل شبکه باشی و نفوذ کسب کنی یا آن‌که جزئی از سلسله‌مراتب باشی و قدرت به دست بیاوری؟ کدام موقعیت شما را بهتر توصیف می‌کنید یا بهتر حفظ می‌کند؟ نویسنده نشان می‌دهد که هر یک از ما همین حالا هم عضو یک یا چند شبکه هستیم و البته عضو یک یا چند سلسله‌مراتب نیز هستیم! او در این کتاب تلاش می‌کند تا قصور عمدهٔ تاریخ‌نویسان و تحلیلگران را در ندیدن یا به رسمیت نشناختن شبکه‌ها، از زمان قدیم تا همین امروز، نشان بدهد. در این کار از درک و دریافت رشته‌های گوناگون کمک گرفته است: از اقتصاد گرفته تا جامعه‌شناسی و از عصب‌پژوهی گرفته تا رفتار سازمانی. شاید بپرسید که چرا چنین تلاش گسترده‌ای را برای شناخت و تحلیل شبکه‌ها به کار برده است. پاسخ روشن است: او شبکه‌ها را از مهم‌ترین پدیده‌های جهان می‌داند، خصوصاً در دو برههٔ تاریخی: یکی دوران آغاز صنعت چاپ و دیگری همین امروز، در عصر سیلیکون وَلی و توییتر و اینستاگرام. او حتا این کتاب درخشان را نیز حاصل شبکه‌ها می‌داند!
***
نیل فرگسن، یکی از مشهورترین مورخان جهان، باور دارد بسیاری از همکارانش در بررسی تاریخ قربانی نگرشی هستند که از آن با عنوان «مرد مست» یا «پایۀ چراغ» یاد می‌شود. دیدگاهی که در طی آن آدمی به جست‌وجوی حقیقت در آسان‌ترین مکان ممکن می‌پردازد. این نگرش اشاره به داستان فرد مستی است که در پرتو نور چراغ تلاش می‌کند تا کلیدهایش را بیابد. پلیسی که در گذر از خیابان است وارد ماجرا می‌شود تا به مرد مست در یافتن کلیدهایش کمک کند. کمی بعد از او می‌پرسد آیا از گم شدن کلیدهایش اطمینان دارد؟ مرد مست پاسخ می‌دهد که کلیدهایش را در پارک سر خیابان گم کرده، اما چون اینجا روشن است تلاش می‌کند تا کلیدهایش را در این مکان بیابد. این داستان رسانه‌های اجتماعی است که تلاش می‌کنند تا به همین روش دموکراسی را تضعیف یا تقویت کنند.
در حالی که فرگسن در کتاب جدیدش، «برج و میدان» صراحتاً اشاره‌ای به داستان «پایۀ چراغ» نمی‌کند، اما به تمایل بشر به یافتن پاسخ در مکان‌هایی اشاره می‌کند که بسیاری از رویکردهای تحقیقاتش را در بر گرفته است. فرگسن معتقد است که مورخان به سلسله‌مراتب‌ها (سلطنت‌ها، امپراتوری‌ها، دولت-ملت‌ها، دولت‌ها، ارتش‌ها، شرکت‌ها) بیش از حد توجه کرده و از نقش شبکه‌های اجتماعی که متهم به ایجاد اخلال می‌شوند غافل مانده‌اند. به اعتقاد فرگسن، دلیل اصلی این غفلت «تکیۀ منابع اصلی بر اسنادی است که توسط مؤسسات سلسله‌مراتبی همچون ایالت‌ها تولید شده‌اند».
هدف اصلی کتاب مطرح کردن و اصلاح این نگاه در بررسی تاریخ است. نویسنده اعتقاد دارد که نادیده گرفتن نقش شبکه‌های اجتماعی در تاریخ اشتباهی فاحش است چراکه جایگاه این ساختار ارتباطی در شکل‌گیری تاریخ بسیار با اهمیت‌تر از آن چیزی است که بسیاری مورخان به آن باور دارند. انتخاب عنوان «برج و میدان» خود می‌تواند اشاره به اهمیت این موضوع باشد: «برج» اشاره‌ای است بر مرکز استقرار قدرت رسمی و سلسله‌مراتبی، و «میدان» اشاره‌ای است بر شبکه‌های اجتماعی رسمی و غیر رسمی.
با این حال فرگسن خود بیان می‌کند که قدرت شبکه‌ها با گذشت زمان تغییر کرده و اهمیت «برج و میدان» به‌شدت کاهش یافته است. فرگسن دو دورۀ خاص را به عنوان "دوره‌های شبکه‌ای" برجسته می‌کند. دورۀ اول به اواخر قرن پانزدهم میلادی، پس از ورود صنعت چاپ به اروپا، می‌پردازد که تا اواخر قرن هجدهم میلادی ادامه داشت. و در دورۀ دوم به بررسی شبکه‌ها از آغاز دهۀ ۱۹۷۰ تا به امروز می‌پردازد.
فرگسن دورۀ تاریک شبکه‌ها، از اواخر دهۀ ۱۷۹۰ تا اواخر دهۀ ۱۹۶۰، را دورۀ مداخله می‌نامد و به دورانی اشاره می‌کند که مراکز قدرت کنترل تمامی شبکه‌ها را در دست گرفتند و با موفقیت توانستند آنها را برای مدتی طولانی تحت اختیار خویش درآورند.
«برج و میدان» خوانندگانی را که از فرگسن انتظار جاه‌طلبی، تدبیر، اصالت و اشاره به چشم‌اندازهای گستردۀ تاریخی دارند را ناامید نخواهد کرد. کتابی که غالباً با گفتن حکایات، جزئیات روشنگر و حقایق سرگرم‌کننده، به بررسی واقعیت‌هایی می‌پردازد که از دید بسیاری نادیده مانده است.

خواندن کتاب برج و میدان؛ جدال سلسله مراتب و شبکه بر سر قدرت جهانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزه‌های فناوری، تکنولوژی‌های نوین، جامعه‌شناسی و علوم سیاسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب برج و میدان؛ جدال سلسله مراتب و شبکه بر سر قدرت جهانی
«به گفتهٔ جفری وِستِ فیزیک‌دان، عالَم طبیعت -از سیستم گردش خون انسان گرفته تا اجتماع مورچه‌ها- به حدّ شگفت‌آوری متشکل از "شبکه‌های بهینه و فضاپرکن (space-filling) و شاخه‌شاخه" است که همگی برای توزیع انرژی و مواد در میان مخازن غیرذره‌بینی و نقاط بسیار ریز و ذره‌بینی پدید آمده‌اند که مرتبهٔ بزرگیِ حیرت‌انگیزی بالغ بر بیست‌وهفت دارند. سیستم گردش خون و دستگاه تنفسی و کلیوی و عصبیِ موجودات زنده همگی شبکه‌های طبیعی هستند. سیستم آوندیِ گیاهان و شبکه‌های مربوط به میتوکندری و میکروتوبولِ درون سلول‌ها نیز چنین‌اند. مغز کرم اِلِگانس (caenorhabditis elegans) که از خانوادهٔ کرم‌های رشته‌ای است تنها شبکهٔ عصبی است که نقشهٔ آن به‌طور کامل نگاشته شده است، اما در مورد مغزهای پیچیده‌تر نیز به موقعِ خود همین کار صورت می‌گیرد.‌ زیست‌شناسیِ جدید در همهٔ سطوح گوناگون حیات بر روی کرهٔ زمین، از مغز کرم‌ها گرفته تا زنجیره‌های غذایی (یا "شبکه‌های غذایی")، شبکه کشف می‌کند. ردیف‌یابیِ ژنوم نشان داده است نوعی "شبکهٔ تنظیم‌کنندهٔ ژن" وجود دارد که در آن "رأس‌ها (= نقاط اتصال شبکه) همان ژن‌ها هستند و خط پیوند آنها نیز زنجیرهٔ واکنش‌ها". دلتای رودخانه هم شبکه است؛ نقشه‌اش در اطلس‌های جغرافیایی مدرسه‌ها بود. تومورها نیز شبکه می‌سازند.
برخی مسائل را فقط با تحلیل شبکه‌ای می‌توان حل و فصل کرد. دانشمندانی که قصد داشتند برای رویش عظیم جلبک‌ها در خلیج سان‌فرانسیسکو در سال ۱۹۹۹ توضیحی بیابند می‌بایست نقشهٔ شبکهٔ حیاتِ زیر دریا را تهیه کنند تا به علت واقعیِ این پدیده پی ببرند. برای اثبات اینکه حافظهٔ انسان در هیپوکامپ جای دارد نیز لازم بود به نقشهٔ شبکهٔ اعصاب دست یافت. همان‌طور که بیست سال پیش شیوع یک بیماری همه‌گیر در میان نوجوانانِ استان راک‌دِیلِ (ایالت) جورجیا به‌وضوح نشان داد، سرعت انتشار بیماری مسری همان‌قدر که به میزان خطرآفرینیِ آن بیماری بستگی دارد به ساختار شبکه‌ایِ جمعیتِ در معرض آن نیز مرتبط است. وجود چند کانونِ قویاً به‌هم‌پیوسته موجب می‌شود، بعد از رشدی آرام در بدو امر، بر سرعت شیوع بیماری به‌طور تصاعدی افزوده شود. به‌عبارت دیگر، اگر "میزان تکثیر اولیه" (یعنی اینکه فرد نوعیِ مبتلا به بیماری جدیداً چند نفر دیگر را مبتلا کرده است) بیش از یک نفر باشد، بیماری شیوع پیدا می‌کند؛ اگر زیر یک نفر باشد، مستعد ریشه‌کن شدن است. اما به همان اندازه که سرایت‌پذیریِ ذاتیِ بیماری این رقمِ تکثیر اولیه را مشخص می‌کند ساختار شبکهٔ مبتلایان نیز در تعیین آن نقش دارد. ساختارهای شبکه‌ای می‌توانند تعیین‌کنندهٔ سرعت و دقت تشخیص بیماری نیز باشند».









 
لینک مطلب: http://ramzgoshanews.ir/News/item/17726