کتاب دیگردوستی موثر نوشتهٔ پیتر سینگر و ترجمهٔ آرمین نیاکان است و نشر نی آن را منتشر کرده است. این کتاب به این پرسش پاسخ میدهد که رساندن بیشترین خیر چگونه فهم ما را از زندگی اخلاقی تغییر میدهد؟
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ جنبش دیگردوستی مؤثر جنبشی بسیار ارجمند، برکتخیز و مهم است که میتوان گفت با آغاز ربع چهارم قرن بیستم و عمدتاً، بر اثر مساعی فکری پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق و انساندوست استرالیاییتبار (زادهٔ ۱۹۴۶)، پدیدار شد و خوشبختانه، با کوششهای نظری و مخصوصاً عملی بسیاری از نیکخواهان بشریت، در سرتاسر جهان، در حال توسعه و تعمیق است.
دیگردوستی مؤثر هم یک ایده است، هم سبکی از زندگی که در حال رایج شدن در سراسر دنیاست. گاهی اوقات میپنداریم هیچ قدرتی نداریم، اما اینطور نیست. حقیقتاً میتوانیم دنیا را تغییر دهیم، گرچه دنیا دفعتاً در حد مطلوب ما تغییر نخواهد کرد. بر خیری که شخصاً میتوانید برسانید تمرکز کنید، نه بر مسائلی که باقی میمانند یا حلشان دست شما نیست. کاهشدادن رنج، چه در انسان و چه در حیوانات، مطلوب است، حتی اگر ازبینبردن برخی رنجها فعلاً ممکن نباشد. سعی کنید با بهرهگیری از روشهایی که در کتاب دیگردوستی موثر معرفی شده است بیشترین خیر ممکن را برسانید، تغییری در دنیا حاصل کنید و به بقیهٔ فعالانِ عرصهٔ دیگردوستی مؤثر بپیوندید. رفتار و ارزشهای مطلوبِ فعالان جنبش دیگردوستی مؤثر در هماهنگی با یکدیگرند. این هماهنگی سبب شده است زندگی پربارتر و کامیابتری داشته باشند.
دیگردوستی مؤثر امروز دیگر از یک ایده فراتر رفته و به جنبشی تبدیل شده است که در همین سالهای آغازینش دهها هزار حامی جذب کرده، به تولد چندین نهاد و سازمان انجامیده است و انجمنهای حامی آن در بسیاری از دانشگاهها و شهرهای جهان فعال شدهاند. ایدههای این کتاب حتما برایتان جذاب خواهد بود و شما را به این باور میرساند (حتی اگر در اخلاق هنجاری، فایدهگرا نیستید) که وظیفه داریم یا لااقل بهتر است بیشتر خیررسانی کنیم و کمکهایمان را هم صرف اهدافی کنیم که بیشترین خیر ممکن را به مؤثرترین شکل به دیگران میرسانند.
اساس دیگردوستی مؤثر ایدهای بسیار ساده است: باید بیشترین کار نیکی را که میتوانیم انجام دهیم. پیروی از قواعد معمول مانند دزدینکردن، خیانتنکردن، آسیبنرساندن، و نکشتن کافی نیست؛ یا کلا کافی نیست یا لااقل برای آنها که زندگی مادی راحتی دارند و میتوانند تغذیه و مسکن و پوشاک خود و خانوادهشان را فراهم کنند و درنهایت پول و وقت اضافی خواهند داشت کافی نیست. زندگیای که حداقلهای اخلاقی را رعایت میکند مستلزم استفاده از قسمت بزرگی از منابع اضافه برای خلق دنیایی بهتر است. اخلاقیترین نوع زندگی مستلزم انجامدادن بیشترین نیکی ممکن است.
گرچه اکثر فعالان عرصه جنبش دیگردوستی مؤثر جوانان هستند، فیلسوفان مسنتر، به بحث درباره دیگردوستی مؤثر، از زمانی که هنوز نامی نداشت و تبدیل به جنبش نشده بود، مشغول بودهاند. شاخهای از فلسفه که به اخلاق عملی شهرت دارد در گسترش دیگردوستی مؤثر نقشی مهم داشته است. درعوض، دیگردوستی مؤثر هم از اهمیت فلسفه دفاع کرده و نشان داده است که فلسفه زندگی کسانی را تغییر میدهد که به مطالعه آن میپردازند.
خواندن کتاب دیگردوستی موثر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند به روش اصولی و صحیح به دیگران یاری برسانند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دیگردوستی موثر
«نخستین ملاقاتم با مَت وِیج در کلاس اخلاق عملیام بود. وقتی مباحث مربوط به فقر جهانی و وظایف ما در قبالش را مطالعه میکردیم، مت محاسبهای جالب انجام داد؛ هزینه نجات جان یکی از میلیونها کودکی را که سالانه در اثر ابتلا به بیماریهای قابلپیشگیری یا قابلدرمان میمیرند تخمین زد. این محاسبه مت را به کشف تعداد انسانهایی واداشت که در طول زندگی خودش میتواند نجات دهد. با این فرض که درامدی متوسط داشته باشد و ۱۰ درصد از آن را به یک خیریه بسیار مؤثر و پُربازده ببخشد، مثلا، خیریهای که برای خانوادهها بستر و تختخواب فراهم میکند تا از مالاریا، که از قاتلان اصلی کودکان است، در امان باشند. مت دریافت که با آن سطح از درامد میتواند جانِ ۱۰۰ نفر را در طول عمرش نجات دهد. با خود گفت: «تصور کن خانهای در آتش است و تو داخل میشوی، شعلهها را پشتسر میگذاری و دری را باز میکنی و درنتیجه آن جان ۱۰۰ نفر را نجات میدهی! این لحظه بهترین لحظه زندگیات خواهد بود! این محاسبات نشان میدهد که دقیقاً میتوانی همین کار را بکنی!»
دو سال بعد، مت فارغالتحصیل شد و تِزش جایزه دانشکده فلسفه را برای بهترین تز سال برد. بعد هم در دانشگاه آکسفورد برای دوره مطالعات پسادکتری پذیرفته شد. بسیاری از دانشجویان فلسفه آرزوی داشتن چنین موقعیت مطالعاتیای را دارند ـــ من هم خودم چنین آرزویی در سر داشتم ـــ اما مت درباره اینکه چه حرفهای بیشترین خیر را میرساند بسیار فکر کرده بود و با دیگران هم بحثهایی داشت. از پس ِ تفکرات خودش و مشورتها به نتیجهای بسیار متفاوت رسیده بود: کاری در وال استریت برای خودش جُفتوجور کرد! شروع به کار در شرکتی کرد که کارش خرید و فروش فیلم بود. با داشتن درامدی بیشتر میتوانست بسیار بیشتر از ۱۰ درصد درامد استادی دانشگاه به خیریه کمک کند. یک سال بعد از فارغالتحصیلی، نیمی از درامدش را به خیریههای بسیار مؤثر میبخشید. همان ۱۰۰ نفر را نجات میداد، نه در طول زندگیاش بلکه در طول هر سال کاری».