کتاب مثبت اندیشی سمی نوشتهٔ ویتنی گودمن و ترجمهٔ مریم جعفری است و هورمزد آن را منتشر کرده است. این کتاب ثابت میکند مثبتنگری به هر قیمتی نتیجهٔ معکوس دارد؛ کتابی که به ما یاد میدهد چطور بهجای انکار درد آن را درک کنیم.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ مثبتنگری سمی پادزهری برای روانشناسی عامهپسند سطحی است که محدودیتهای مثبتاندیشی و شکرگزاری را نشان میدهد و ما را تشویق میکند فراز و نشیبهای زندگی را با آغوش باز بپذیریم و راههای واقعیتر و مفیدتری برای مثبتاندیشی در اختیار ما قرار میدهد. جالب نیست؟! از دنبال کردن شادی دستبردارید و درنهایت کمی شادتر خواهید بود.
درباره کتاب مثبت اندیشی سمی
«نیمۀ پر لیوان را ببین»؛ «حتما حکمتی در این اتفاق وجود دارد»؛ « مثبت فکر کن»؛ «به چیزهایی که داری فکر کن»؛ «شادی یک انتخاب است» و ... .
اینها جملاتی هستند که از اطرافیانتان زیاد شنیدهاید؛ در شرایطی که به احتمال زیاد، هیجانات و احساسات دشوار و چالشبرانگیزی را در شما ایجاد کردهاند و لحظاتی سرشار از درد و رنج را تجربه کردهاید.
ما هر روزه تحت فشار قرار میگیریم که مثبت باشیم؛ دائماً به ما گفته میشود که کلید شادی، حذف منفیها (افکار و افراد منفی) است. حتی زمانی که با بیماری، فقدان، جدایی و سایر چالشها مواجه میشویم، فضای کمی برای صحبت دربارۀ احساسات واقعیمان و پردازش آنها وجود دارد.
اما اگر این همه مثبتاندیشی مؤثر است، پس چرا بسیاری از ما مضطرب، افسرده و خسته هستیم؟
همۀ ما میدانیم که مثبتاندیشی ارزشمند و برای سلامت روان بسیار مفید است، اما باید بدانید که مثبتاندیشی چاقوی دولبهای است که هم میتواند مفید باشد و هم مضر. وقتی مثبتاندیشی بهشکل افراطی و برای فرار از احساسات و هیجانات چالشبرانگیز به کار رود، سمی شده و به ضرر فرد عمل میکند. مثبتنگری سمی تفکر مثبت را بهصورت افراطی رواج میدهد و با احساسات ناخوشایند مقابله نمیکند بلکه آنها را انکار و سرکوب مینماید.
ویتنی گودمن درمانگر مشهوری است که در کتاب مثبتاندیشی سمی، آخرین تحقیقات را همراه با مثالهای روزمره و داستانهایی از مراجعان خود تلفیق کرده و نشان میدهد که مثبتاندیشی سمی چقدر برای ما و روابطمان مضر است و راههای سادهای را برای تجربهکردن و کار بر روی احساسات دشوار ارائه میدهد. این کتاب به تاریخچه ظهور و اثرات منفی مثبتاندیشی افراطی میپردازد و سرنخها و روشهایی برای شناسایی و مقابله با مثبتنگری سمی در اختیار خواننده قرار میدهد. این کتاب باعث میشود روشهایی را که از طریق آنها و به اسم جستوجو برای شادی و رضایت، احساسات و نیازهای خود را سرکوب میکنید، بازبینی کرده و با دیدگاه جدیدی به آنها بپردازید. این کتاب به شما کمک میکند تا نیازهایتان را بیان و روابط خود را بر اساس چیزی بیشتر از «فقط حال خوب» بنا کنید. با مطالعۀ این کتاب یاد میگیرید وقتی دوستان و اطرافیانتان شرایط سختی را پشت سر میگذرانند چطور با آنها همدلی کنید و طوری با آنها همراه شوید که بتوانند به شیوۀ سالمتری با شرایط دشوار و احساسات ناشی از آن کنار بیایند. همچنین این کتاب شما را از احساس شرم و عذاب وجدان برآمده از موقعیتهای دشوار در زندگی خودتان و دیگران رها میکند.
خواندن کتاب مثبت اندیشی سمی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم. این کتاب به شما کمک میکند دیگر سمت کتابهای مثبتاندیش زرد نروید و مثبتاندیش سالم باشید.
بخشی از کتاب مثبت اندیشی سمی
«احتمالاً شما تابهحال صدها بار چنین برخوردهایی را تجربه کردهاید. ممکن است از خودتان بپرسید چطور ممکن است مثبتنگری سمی باشد؟ این کلمهٔ قدرتمند و اثربخشی است. آیا واقعاً تا این حد مضر است؟
راستش را بخواهید، مثبتنگری چنان در فرهنگ ما عجین شده که به چالش کشیدن آن ترسناک است. هنگام تحقیق و نگارش در خصوص موضوع مثبتاندیشی همیشه نگران این هستم که منفیگرا به نظر برسم. هر زمان که سعی میکنم فرهنگ «فقط حال خوب» را انکار و آن را رد کنم، ناگزیر کسانی پیدا میشوند که خشمگین، حیرتزده و سردرگم هستند و با نظرات و پیامهایشان به من هجوم میآورند: «چطور ممکن است مثبتنگری سمی باشد؟! تو رسماً عقلت را از دست دادهای».
درک میکنم. این مسئله گواهی است بر تعهد ما نسبت به فرهنگ مثبتنگری. به ما گفته شده که مثبتنگری کلید شادی و رضایت است- و پزشکان، درمانگران و رهبران همیشه آن را تجویز میکنند. کاملاً منطقی است که اگر کسی خلاف آن را به شما بگوید او را زیر سؤال ببرید؛ اما در پشت درهای بسته، مراجعان، دوستان و خانوادهام سالهاست که به من میگویند تا چه حد از فشار مداوم برای مثبت جلوه دادن هر چیزی بیزار و ناامیدند. آنها با دوستان و همکارانشان که به آنها میگویند: «همهچیز درست میشود.» و «نیمهٔ پر لیوان را ببین» احساس غریبی میکنند. آنها میدانند این حرفها چارهٔ کار نیست و به دنبال راه دیگری هستند.
بنابراین، قبل از آنکه شروع کنیم، اجازه بدهید یک موضوع را روشن کنم: مثبتنگری اصلاً بد نیست. درواقع، وقتی درست استفاده شود، عالی است. کارشناسان بر این موضوع اتفاقنظر دارند که احساسات مثبت مثل سپاسگزاری، رضایت، خوشبینی و اعتمادبهنفس میتوانند طول عمر ما را افزایش دهند و سلامتیمان را بهبود ببخشند. بسیاری از این ادعاها مبالغهآمیزند، اما مثبتاندیشی ارزشمند است. افرادی که احساسات مثبت بیشتری دارند، بهاحتمال زیاد روابط اجتماعی غنیتری دارند، فعالترند و در فعالیتهایی مشارکت میکنند که باعث بهبود بیشتر سلامتیشان میشوند. من فکر میکنم همه ما میتوانیم بر سر این موضوع توافق کنیم که اگر احساس مثبت سرچشمهای اصیل و واقعی داشته باشد، باعث سلامتی میشود.
اما جایی در میانهٔ راه، ما به این اندیشه برخوردیم که مثبتنگر بودن یعنی شما یک ربات هستید که مجبورید همهچیز را به معنی واقعی کلمه خوب ببینید. ما مثبتنگری را به خودمان تحمیل میکنیم زیرا جامعه میخواهد این کار را انجام بدهیم و هر کاری غیرازاین به معنی شکست فردی است. منفینگری را دشمن میدانیم و وقتی تسلیم آن میشویم خودمان و اطرافیانمان را تنبیه میکنیم. اگر مثبتاندیش نباشید، به این معنی است که بهاندازهٔ کافی تلاش نمیکنید. اگر مثبتاندیش نباشید، برای معاشرت کردن آدم خستهکنندهای هستید.
مثبتنگری سالم یعنی ایجاد فضا برای واقعیت و امید. مثبتنگری سمی احساسات را انکار کرده و ما را مجبور میکند آنها را سرکوب کنیم. وقتی مثبتنگری را به شکل سمی آن به کار میبریم، درواقع به خودمان و دیگران میگوییم که این عواطف نباید وجود داشته باشند، اشتباهاند و اگر فقط کمی بیشتر تلاش کنیم میتوانیم بهطور کامل آنها را از بین ببریم.»