کتاب تحلیل رفتار متقابل؛ به همراه متن کامل بازیها نوشته اریک برن است که با ترجمه اسماعیل فصیح منتشر شده است.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب تحلیل رفتار متقابل اریک برن، اصول سیستمی واحدی از روانپزشکی فردی و اجتماعی را ارائه میدهد که طی پنج سال اخیر در «سمینار گروهدرمانی» بیمارستان «مانت زیون» سانفرانسیسکو، کنفرانسهای روانپزشکی بالینی شبهجزیره مونتری، سمینارهای روانپزشکی اجتماعی در سانفرانسیسکو و این اواخر در «بیمارستان ایالتی آتاسکادرو» و «انستیتو روانپزشکی عصبی لانگلی پورتر» تدریس شده است. این اصول اکنون بهوسیله درمانگران و متخصصین گروهدرمانی در بسیاری از انستیتوها و مراکز رواندرمانی و همچنین در جلسات خصوصی، برای انواع مختلف اختلالات روانی هیجانی و شخصیتی استفاده میشود.
اریک برن، روانشناس معروف معاصر در این سالهای اخیر از بیمارستانهای امراض روانی در حدود سی کشور اروپایی و آسیایی و آفریقایی و جزایر متعددی در اقیانوس کبیر و اقیانوس اطلس دیدار کرده و این فرصت را داشته است که اصول «تحلیل ساختاری» را در محیطهای گوناگون نژادی مورد آزمایش و بررسی قرار دهد.
رواندرمانی فرد و تحلیل ساختاری، ملاحظات کلی، تشخیص، روانپزشکی اجتماعی و تحلیل رفتار متقابل، رواندرمانی، مرزهای تحلیل تبادلی و یک مورد درمانشده با پیگیری مباحثی هستند که در این کتاب میخوانید.
دلیل مهم اهمیت «تحلیل رفتار متقابل» در پرکردن فاصلۀ میان نیاز بیمار و وسیلۀ درمان روانی او است که این روش در گروههای رواندرمانی بسیار ثمربخش بوده است. افراد گروه از جلسۀ اول شروع به تغییر کرده، خوب میشوند و رشد میکنند.
خواندن کتاب تحلیل رفتار متقابل؛ به همراه متن کامل بازیها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به روانشناسی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب تحلیل رفتار متقابل؛ به همراه متن کامل بازیها
«هنگامی که در بالا متذکر شدیم که نیروگذاری روانی از «کودک» به «بالغ» و بالعکس جابهجا میشود، این تصور یا استعاره البته چنین القاء میکند که نوعی حد و مرز بین این دو «حالت من» وجود دارد. اگرچه این تصور از لحاظ عصبشناسی (neurologically) قابل درک است، لیکن تأیید فیزیولوژیکی آن هنوز ممکن نیست. بنابراین ما نیز در اینجا خود را به ملاحظه پدیدههای روانشناختی محدود میکنیم.
خانم تتار، در دوران پیش ـروانپریشی خود، و همچنین در جریان بهبودیهایی که در طی دوران درمان صورت میگرفت، نسبت به جنونها و هراسها و وسواسهای بخصوصی آگاهی داشت که برای او «خود ناهمگون» dystonic) (ego بود. در این مواقع خانم تتار جنون نظافت و ترس از آلودگی و وسواس شستن دستهایش بهدفعات معین را بخشی از «خودِ واقعی» اش Self) (Real نمیدانست. در این رابطه، ذهن او به دو سیستم تقسیم میشد: «خود واقعی» و «خودِ غیرواقعی». «خودِ واقعی» در رابطه با آلودگی و نظافت قادر به واقعیتآزمایی بود، حال آنکه «خودِ غیرواقعی» ناتوان بود. «خودِ واقعی» چیزهایی در مورد بهداشت میدانست که در درک یک بچه نمیگنجد. (خصوصاً که شوهر خانم تتار از مسئولین بهداشت عمومی شهر بود). حال آنکه «خودِ غیرواقعی» او از طرز فکر «سحرآمیز» خاص کودکان در مراحل ویژهای از رشد، پیروی مینمود. بدین ترتیب «خودِ واقعی» مشخصاً «بالغ» و «خودِ غیرواقعی» مشخصاً «کودک» بود.
نظر خود خانم تتار در مورد این دو جنبه متفاوت شخصیتش حاکی از وجود حد و مرزی بین آنها است، زیرا در ذهن او بعضی از شکلهای خاص از رفتار و احساس مربوط به سیستمی بودند که او آن را «خود واقعی» اش میدانست، و شکلهای دیگر مربوط به سیستمی بودند که خارج از «خود واقعی» اش قرار داشتند. تعدد چنین گزارشهایی مؤید این فرضیه است که هر «حالتِ من»، نوعی هستی است که بهنحوی از محتویات یا مضامین روانی دیگر، از جمله «حالاتِ من» دیگری که مثلاً سالها پیش یا چند لحظه پیش وجود داشتند، یا در حال حاضر فعال هستند، متمایز میشود. مناسبترین و شاید دقیقترین راه بیان این مطلب این است که هر «حالتِ من» را دارای حد و مرزی مشخص بدانیم که آن را از «حالاتِ من» دیگر مجزا میسازد: بدین صورت مجموعهای از دایرهها، مانند آنچه در (تصویر ۱ ـب) ارائه شده، میتواند نماد خوبی برای نشان دادن ساختار شخصیت باشد».