printlogo


۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره مدیریت خود
۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره مدیریت خود
کد خبر: 16421
کتاب ۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره مدیریت خود حاصل کوشش هاروارد بیزینس ریویو و ترجمهٔ شیرین رفیعی است. انتشارات آموخته این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب مدیریت خود در حوزهٔ کسب‌وکار.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب ۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره مدیریت خود (HBR's 10 Must Reads on Managing Yourself) جزو مجموعهٔ «۱۰ مقالهٔ خواندنی از هاروارد» است. دوماهنامهٔ کسب‌وکار هاروارد (Harvard Business Review) را انتشارات کسب‌وکار هاروارد از سال ۱۹۲۲ منتشر می‌کند. این انتشارات که وابسته به دانشگاه هاروارد است، کوشیده ایده‌هایی نو و کاربردی را در اختیار کارشناسان کسب‌وکار و مدیریت جهان بگذارد. مقاله‌های این مجله دربارهٔ طیف گسترده‌ای از موضوعات کسب‌وکار همچون رهبری، مذاکره، همکاری، بازاریابی و امور مالی است. انتشارات کسب‌وکار هاروارد از سال ۲۰۱۰ میلادی تصمیم گرفته است مقاله‌های برگزیدهٔ مجله را در قالب کتاب هم منتشر کند. گروه بازنگری کسب‌وکار هاروارد صدها مقالهٔ مجله را بررسی و اثرگذارترین آن‌ها را گلچین می‌کند؛ سپس انتشارات کسب‌وکار هاروارد این مقاله‌ها را در کتاب‌های مختلف مجموعهٔ «۱۰ مقالهٔ خواندنی از هاروارد» چاپ می‌کند. کتاب‌های این مجموعه منبع کم‌نظیری از دانش دست‌اول و تجربه‌های کاربردی در حوزه‌های مختلف کسب‌وکار دانسته شده است.
نویسندگان این ده مقاله عبارتند از «پیتر دارکر»، «ویلیام اونکن»، «دونالد واس»، «دایان کوتو»، «تونی شوارتز»، «کاترین مک‌کارتی»، «ادوارد هالوول»، «استوارت فریدمن»، «سومانترا قوشال»، «هایکه بروش»، «رابرت کویین»، «رابرت کاپلان»، «دنیل گلمن»، «ریچارد بویاتزیس»، «آنی مک‌کی» و «کلایتون کریستنسن».

خواندن کتاب ۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره مدیریت خود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب مدیریت خود در حوزهٔ کسب‌وکار پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره مدیریت خود
«مدیری که در شرکت بزرگ خدمات مالی در شرف ترفیع بود، برایم توضیح داد که از ارزیابی عملکردش در پایان سال چقدر تعجب کرده است؛ زیرا این ارزیابی چند معضل مدیریتی را نشان می‌داد که پیش‌تر به چشمش نیامده بود. رئیسش چند اظهارنظر را در ارزیابی او خوانده بود که او را به‌دلیل ارتباطات ضعیف، شکست در بیان مؤثر راهبرد شرکت و تمایل به انزوا در مقابل تیم، مقصر جلوه می‌داد. او باور داشت که این ارزیابی ناعادلانه است. پس از پانزده سال کارکردن در آن شرکت گیج شده بود. درست نمی‌فهمید و نمی‌دانست در آنجا آینده‌ای دارد یا نه. تصمیم گرفت مستقیم از پنج همکار و دوست چندساله‌اش بازخورد و مشاورهٔ صادقانه بگیرد. با تعجب دید آن‌ها به‌شدت از فعالیت‌های چند وقت اخیر او انتقاد می‌کنند، متوجه نمی‌شدند او می‌خواهد کار را به چه سمتی هدایت کند و احساس می‌کردند دیگر برای نظرهای آن‌ها ارزشی قائل نمی‌شود. بازخوردهای آن‌ها به او کمک کرد متوجه شود به‌شدت در کار روزانه‌اش غرق شده است و گامی به عقب برنداشته تا دربارهٔ کارهایش فکر کند. این زنگ بیدارباشی جدی برای او بود. به‌سرعت گام‌هایی برداشت تا رفتارش را تغییر دهد و به این معضلات توجه کند. ارزیابی عملکرد او در سال بعد به‌طور چشمگیری بهتر شده بود. در نهایت، ترفیع گرفت و عملکرد کاری‌اش بهبود یافت. این مدیر بسیار خوش‌شانس بود که به‌موقع بازخوردها را دریافت کرد و شغلش را به مسیر اصلی بازگرداند. با این حال، همیشه از اینکه برای طرح سؤال‌های اساسی دربارهٔ فعالیت‌های رهبری‌اش تا زمان دریافت ارزیابی‌های منفی صبر کرده بوده، پشیمان است. او به خودش قول داد هرگز چنین اشتباهی را تکرار نکند».





 
لینک مطلب: http://ramzgoshanews.ir/News/item/16421