در حالی انس چندانی با کتاب در کودکان و نوجوانان اجتماع کنونی دیده نمیشود که مسافت زیادی نیز بین این قشر از هرم جامعه با آثار و متون کهن ادبی وجود دارد و نبود توجه به این قضیه، تا حد زیادی میتواند به ادبیات کودکان و نوجوانان صدمه وارد کند.
یادداشت- رمزگشانیوز؛ در این مطلب به قلم الهام آمرکاشی میخوانید: در حالی هجدهم تیرماه روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شده که این روز «فرصت مناسبی جهت آشناکردن کودکان با کتاب و بهانهای برای ورود کتاب به زندگانی کودکان است» و با عنایت به فضای غالب در جامعه کنونی که کمتر توجه موجود، معطوف به مقوله کتابخوانی در سنین کودکی و نوجوانی است؛ آمار فرهنگی کشور در این زمینه از نبودِ فرهنگسازی و نادیدهانگاری ادبیات کودک و نوجوان در جامعۀ حاضر خبر میدهد.
در حالی انس چندانی با کتاب در کودکان و نوجوانان اجتماع کنونی دیده نمیشود که مسافت زیادی نیز بین این قشر از هرم جامعه با آثار و متون کهن ادبی وجود دارد و نبود توجه به این قضیه، تا حد زیادی میتواند به ادبیات کودکان و نوجوانان صدمه وارد کند.
فرزانه فخریان، نویسنده و پژوهشگر حوزه کتاب کودک و نوجوان معتقد است: «اگر به دوره مکتبخانهها نگاهی بیندازیم، در مکتبخانهها همان گلستان و بوستانی را میخواندند که بزرگترها آن را میخواندند. تفاوتهایی در استفاده از متون کهن در سدههای پیشین وجود داشت، به این شکل که ما کودکان را از بزرگسالان جدا نمیکردیم و شاید آن غنای ادبی که پیش از این هم در فارسی وجود داشت به همین خاطر بوده است.
وی درباره بازآفرینی آثار معتقد است: در بازآفرینیها، بازنویسیها و سادهنویسیها زبان متون را از دست میدهیم و آنها به بچهها منتقل نمیشود. فقط قصهها، مضامین و محتواها را منتقل میکنیم و به نظر میرسد اگر به همین امر اکتفا کنیم با اتفاقاتی که در سالهای اخیر شاهد هستیم، مواجه خواهیم شد.
به اعتقاد فخریان، نباید احساس کنیم چون کودکان ما قصههای شاهنامه را بلد هستند، دیگر کفایت میکند؛ در حالیکه شاهنامه به لحاظ ادبی و زبانی نیز لازم است به کودکان منتقل شود و کودکان همچنان در معرض آن قرار بگیرند. سادهخوانی و سادهنویسی برایشان کافی نیست و نکته دوم، این است که حتما این همزمانی و همراهی که باید بیشتر به آن دقت شود، باعث میشود روی ادبیات معاصر فارسی نیز اثر بگذارد و بتوانیم از آن غنایی که در فضای ادبیات کهنمان وجود داشته، استفاده کنیم».
و در حالی کمتوجهی به حوزه ادبیات کودک و نوجوان، به عینه خودنمایی میکند که کودکان و نوجوانان جامعۀ حاضر کمتر با نویسندگان کودک و نوجوان کشور و ادبیات جهان آشنایی دارند و در دنیای قهرمانانهشان، نام و نشان نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان، به صورت معدود وجود دارد و میتوان به صراحت بیان کرد: ادبیات کودک و نوجوان در پرتگاه فراموشی قرار دارد.
و اگرچه موارد مذکور در کنار دیگر مستندات کارشناسی، جای بحث و تعمق دارد که با توجه به تعطیلات تابستانی دانشآموزان، آنچه به گفتۀ جامعهشناسان متعدد در این زمینه، هشداربرانگیز است؛ عدم تمرکز کافی به اوقات فراغت تابستانۀ کودکانیاست که با تمام محدودیت و اعتیاد به فضای مجازی، در صورت نبودِ برنامهای مشخص و قابل توجه برای سن و سال آنها، گرایش مجدد به عادت مجازی در دوران کرونا در آنها رشد بیش از پیش خواهد داشت. فضایی که به طور گسترده و قطع به یقین برای شمار گستردهای از کودکان مناسب نبوده و در اشاعه کمسوادی به آنها کمک خواهد کرد.
کمسوادی از آن بُعد قابل بحث است که در تعداد قابل توجهی از شبکههای اجتماعی، اشتراکگذاری مطالب به صورت علمی و صحیح صورت نمیگیرد و بارگذاری تعداد بالایی از مطالب در جهت تخریب ذهنی کودکان و رهیابیِ ذهنیِ آنان در مسیر سیال نادرست از جهتدهی اصولی و قابل تعریف در جامعه کنونی است که صراحتاً میتوان گفت: با تبدیل و دگرگونیِ عناصر موجود در خانوادهها و کسر و اضافۀ نوآوریها و تحولات در عصر حاضر، اطلاعرسانی درخصوص برخی موارد، بیش از پیش و با سرعت بالایی در حال انجام و انتقال است و رأی و نظراتِ عدیدهای از سوی مردم عامی تا افراد زبده در هر مجرای اجتماعی-فرهنگی در صفحات مجازی بارگذاری میشود که در وهلۀ ابتدایی عدم استفادۀ صحیح از فضای مجازی را به رخ میکشد و شاهد خودنمایی و رقصِ کمسوادی در شبکههای اجتماعی هستیم. کمسوادیِ گستردهای که محدودیت تفکر بارز را برای اقشار سنین پایین جامعه به وجود میآورد که بدون تفحص و آموزش و صرفاً از روی نمای ظاهری شبکات، جذب پیجهای فاقد برچسبگذاری علمی هستند و جدای از موضوعِ عدم آگاهیبخشی که در شماری از صفحات مجازی موجود است؛ بارگذاریِ مطالب بدون آموزۀ متقن و کاملاً مردود صورت میگیرد؛ درحالی که اشخاص در سنین بالاتر با تمرکز کافی به متن و حواشی جامعه و با تسلط کافی به واسطۀ مرور کتابهای مطالعهشده، بسیار کمتر در دام اخبار فِیک قرار میگیرند و تامِ توجه معطوف به شوآف یک شبکه یا گردانندۀ صفحه موردنظر نمیشود و ذهن به درستی به رد یا قبول مطلبی -حتی با وایرال بالا- متمرکز میگردد.
و آنچه بیش از پیش مورد تأکید کارشناسان است، توجه کافی به اوقات فراغت کودکان و جانمایی کتاب در سبد زمانیِ نوجوانان است تا همنشینی کودکان و نوجوانان با کتاب بتواند به فرهنگ کتابخوانی در این نسل منجر شود.
باید منتظر بود و دید فرهنگسازی و گام اجرایی در این زمینه از سوی کدام سازمان و نهاد، در جهت ارتقاء آگاهی و رشد فکری کودکان و نوجوانان برداشته خواهد شد و شاهد جامعهای با کودکانی کتابخوان خواهیم بود یا خیر!
Elhamamerkashi@ymail.com