«مثل خاراندن یک زخم» نمایش برگزیدهی بخش مسابقه بهعلاوه فجر
کارگردان البرزی: ارتباط و همراهی مخاطب با اثر، اولویت کار است
کد خبر: 1365
نمایش مثل خاراندن یک زخم، نمایش برگزیده بخش مسابقه به علاوه فجر در سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر شد.
فرزانه یوسفیان
فروردین 98 بود که با فرانک فروتن درباره نمایش تازهش به نامِ «مثل خاراندن یک زخم» گفتگو کردم و از نمایشی صحبت کردیم که نخستین اجرای آن در سالن نوفل لوشاتو با حضور فرهاد ناظرزاده کرمانی افتتاح شده بود. این بار اما بعد از اجرای این نمایش در تهران، کرج و رامسر، نمایش مثل خاراندن یک زخم در میان 31 نمایش در بخش مسابقه بهعلاوه فجر، دیپلم افتخار نمایش برگزیده سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر را از آنِ خود کرد.
فروتن درباره حضور در سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر گفت: در آئین اختتامیه این جشنواره نمایش مثل خاراندن یک زخم به نویسندگی و کارگردانی فرانک فروتن از استان البرز در بخش مسابقه بهعلاوه فجر بنا به رای هیات داوران از میان 31 نمایش در این بخش رقابتی، نمایش برگزیده شد و دیپلم افتخار را دریافت کرد. رحمان سیفی آزاد، سپیده نظری پور و محسن علیخانی هیات داوران این بخش بودند.
هنرمند البرزی ادامه داد: نمایش مثل خاراندن یک زخم با بازی حامد نساج، سحرناز عباس زاده، ریحانه یزدان یار و حسین معدن نشین در جشنواره تئاتر فجر به روی صحنه رفت که مجری طرح نمایش خانه تئاتر البرز بود.
کارگردان نمایش مثل خاراندن یک زخم درخصوص اجراهای این نمایش گفت: بعد از اجرا در تهران و کرج به پیشنهاد و همکاری امور استانها مرکز هنرهای نمایشی و دعوت استانهای دیگر در استان های مازندران، یزد، فارس و هرمزگان آمادهی اجرا هستیم. اولین دوره اجراهای استانی این نمایش در رامسر 4شب به روی صحنه رفت. استان بعدی در بهار 99 یزد، سپس فارس و در پایان هرمزگان خواهد بود. همچنین پس از دعوت جشنواره بین المللی تفلیس در کشور گرجستان از خانه تئاتر البرز مجری طرح نمایش مثل خاراندن یک زخم، جهت شرکت در شوکیس این جشنواره، به زودی در ستل 2020، سالن مرجان ایشبیلی در تفلیس گرجستان میزبان این نمایش خواهد بود و به مدت 4 شب به روی صحنه خواهد رفت.
فروتن با اشاره به نظر مخاطبان این نمایش گفت: آنچه در اجرای مثل خاراندن یک زخم برای من و همینطور گروه بازیگران بیش از هر چیز دلچسب است، ارتباط و واکنش مخاطبان و همراهی آنان با اثر است. اغلب بعد از پایان اجرا می شنویم که مخاطب می گوید من این لحظات نمایش را تجربه کرده ام، من هم اینطور بودم، من این حال را می فهمم، من این آدم ها را میشناسم، او شبیه پدر من است و از این قبیل جملات که بسیار برای گروه دلگرم کننده است.
به عنوان نویسنده یکی از عناصری که برایم بسیار اهمیت داشته همین روابط انسانی و ملموس بودن آنها با مخاطب بوده است. قصه؛ قصهی آدمها، تصمیمها و انتخابهایشان است. در این متن خیلی با عنصر تعلیق و غافل گیر کردن تماشاگر کار نداشتم و بیشتر بحث درباره روابط انسانی و تصمیمی است که در آن شرایط شخصیت اصلی قصه ما تصمیم مهمی می گیرد. انتخاب چیزیست که همه آدم ها تمام زندگی شان با آن درگیر هستند. تصمیم گرفتن و پذیرش مسئولیت آن در هر شرایطی.