درحالی با ورود به عرصه جدید فناوری، بسیاری از کسبوکارها و سبک زندگی افراد در معرض تغییر اساسی قرار گرفته که به باور کارشناسانِ امر در این زمینه، فعالیت بیش از حد گروهی از فعالان مجازی با شوافهای پی در پی که برای خودنمایی و غالباً پُرکردن خلأهای روزمره است؛ به تغییر نگرشِ بسیاری از افراد که علیالخصوص در رده سنی نوجوان کشور قرار دارند، منجر شده است.
یادداشت- رمزگشانیوز؛ در این مطلب به قلم الهام آمرکاشی میخوانید: درحالی امروزه با رشد روزافزون تکنولوژی و ورود به عرصه جدید فناوری، بسیاری از کسبوکارها و سبک زندگی افراد در معرض تغییر اساسی قرار گرفته که به باور کارشناسانِ امر در این زمینه، فعالیت بیش از حد گروهی از فعالان مجازی با شوافهای پی در پی که برای خودنمایی و غالباً پُرکردن خلأهای روزمره است؛ به تغییر نگرشِ بسیاری از افراد که علیالخصوص در رده سنی نوجوان کشور قرار دارند، منجر شده و از آن جهت که این گروه، بسیاری از پستهای موجود را صفر تا صد، واقعی قلمداد میکنند، در مقایسه با زندگی حقیقی خودشان، دچار تناقضهای متعدد و متعاقباً بروز و نمود اختلالات روحی- روانی میشوند.
در این زمینه،
سهیل احمدی -مدرس، پژوهشگر و کارشناس رسانه- معتقد است: «فضای مجازی فرد را تحریک میکند تا تصویر خوبی را از خود منتشر کند، درحالی که اینطور نیست. ما در فضای مجازی با کودکان کار روبهرو هستیم، کودکانی که در زیبایی و بانمک بودن چیزی کم ندارند و از آنها به عنوان کالای تبلیغاتی برای کسب درآمد استفاده میکنند. پشت زندگیهای ایدهآلی، مشکلات بسیاری وجود دارد. نمونههای ساده شواف را در قالب دخترانه از طریق تصاویری از گردش و تفریحات، وسایل شخصی و زندگی فرد شاهد هستیم که دائما از آنها در فضای مجازی به اشتراک گذاشته میشود و به نوعی جامعه را تحریک میکند. ممکن است فرد با مشاهده این تصاویر با خود بگوید که چرا من نباید اینگونه زندگی کنم. این مباحث میتواند یکی از علتهای طلاق در جامعه باشد».
وی همچنین با تأکید بر این موضوع که افرادی را در فضای مجازی شاهد هستیم که لحظات خوش زندگیشان را با همسرشان به اشتراک می گذارند؛ معتقد است: «تا چه اندازه از این زندگیها واقعیت دارد؟ برای مثال سلبریتیها که هر روز عکسهایی را از بهترین لحظات خود، همسر و زندگی مشترکشان به اشتراک میگذارند و پس از مدتی خبر طلاقشان را منتشر میکنند. تا آن دوره که باهم زندگی میکردند، الگویی برای بسیاری از کاربران بود و زندگی آنها بسیار بر جوانان اثر میگذاشت. سلبریتیها غالبا از این طریق اثرگذار هستند، یعنی تصویری از خود نشان میدهند که باعث میشود تا نوجوانان و جوانان از آنها الگوبرداری کنند».
این پژوهشگر درحالی در این میان، به سواد رسانهای اشاره دارد که به گفتۀ وی «متأسفانه تصاویری از زندگیهایی که در فضای مجازی منتشر میشود، به لحاظ روانشناختی میتوان گفت بسیاری از اینها در واقعیت زندگی خود اینطور نیستند که منتشر میکنند و هر کسی سواد رسانه داشته باشد، میداند که رسانه محل تصویرسازی است و قرار است شما تصویری از خود ارائه دهید که در واقعیت این نیست. به راحتی میتوان با تهیه یک کلیپ به خوشبختترین زوج جهان تبدیل شویم، درحالی که اینگونه نیست و هزاران مشکل در این رابطهها وجود دارد».
اگرچه فرهنگسازی و روشنگری در این زمینه، اولین قدم برای بهسازیِ ذهن جوانان و نوجوانان جامعه است که به اعتقاد این مدرس «قدم اول آگاهی و روشنگری مردم است تا در جریان موضوع باشند. به هرحال در این مسیر روشنگری لازم است، باید واقعیت را درک کنیم. مدیریت محتوای سبک زندگی مجازی هنوز دست ما نیست و توسط غرب هدایت میشود. ما با امپراطوری رسانه روبهرو هستیم که فعلا اجازه نفوذ و اصلاح نمیدهد و تنها کارمان روشنگری است تا بتوانیم فضا را تغییر دهیم».
و درحالی مطالب موجود همچنان به صورت گزارهای با پرداخت نامعلوم، در اجتماع حاضر در چرخش است که تأثیر فضای مجازی بر خلق و خوی افراد مخصوصاً در گروه سنی نوجوان کشور، بسیار حائز اهمیت است و چگونگی پردازش به این مهم، میتواند تا حد گستردهای به جریانات سیال فکری جوانان کمک کند. همچنین تأکید بر تمییزِ موارد ناشناخته در شبکههای اجتماعی، ازجمله موضوعات قابل بیان برای کودکان و نوجوانان جامعه است تا با تفکری روشن در فضای مجازی قدم بگذارند.
در این راستا طبق تحقیقات موجود؛ «در اینترنت، نهایت ناشناسبودن رخ میدهد. ۳۳ تا ۵۵ درصد کاربران اینترنت در هنگام معرفی خود، در برخی جنبهها دروغ می گویند».
همچنین بر اساس گزارشی که در روزنامه دیلیمیل چاپ شده است «فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی، دختران نوجوان را در معرض ابتلاء به اضطراب و افسردگی قرار میدهند. اینگونه وبگاهها علاوه بر امکان نامهنگاری و پیامرسانی، این امکان را برای نوجوانان به وجود میآورند که درباره یکچیز، بارها و بارها و بارها صحبت کنند. بر اساس این مقاله، بحث مکرّر در میان دختران نوجوان، به ویژه درباره ناکامیهای عشقی، حال آنها را بدتر میکند و هیجانات منفی در آنها به وجود میآورد.
این گزارش، نتیجه پژوهشی است که از سوی دانشگاه استونی بروک نیویورک بر روی ۸۳ دختر نوجوان صورت گرفته است. توصیه یکی از پزشکان به نوجوانانی که به طور مداوم درباره یک مشکل صحبت میکنند این است که موضوع بحث را عوض کنند».
و اگرچه آمار در این خصوص، مکرراً از بروز نوسانات خُلقیِ متعدد سخن میگوید که فرهنگسازی در خصوصِ چگونگیِ کاربرد شبکههای موجود و تشخیصِ مسائل شواف از حقایق جامعه برای نسل جوان کشور که نیازمند ورودِ کارشناسانِ مشخص در این زمینه است؛ همچنان از سوی مسئولانِ وقت در حالت اغماء به سر میبرد و به جرأت میتوان بیان کرد: ورودِ بهجایِ صاحبنظران در این راستا تا حد مؤثری میتواند مثمر واقع شود و اگر به صورت مکرر به نسل نوجوان کشور آموزش داده شود، میتواند به کمرنگشدن پیامدهای رفتاری از سوءمدیریت فضای مجازی ختم شود که در نهایت به عدم تکثیر افرادی با شخصیتهای چندگانه، دارای اختلالات متعدد و روحیههای پرخاشگر یا افسردۀ نهان کمک میکند.
با توجه به اهمیت موضوع و شیوع دامنهدارِ فضای مجازی بر ساختار تفکریِ افراد، باید منتظر بود و دید اولین قدم اجرایی در این مسیر را کدام نهاد و با کدام مؤلفه فرهنگی به صورت استمرار، بر عهده خواهد گرفت و آینده شاهد جامعهای با ساختار شفاف از کاربرد فضای مجازی خواهد بود یا خیر!
Elhamamerkashi@ymail.com