واقعیتهای میدانی امروز نشان داده که دانشآموزان فرق بین حریم خصوصی و عمومی را نمیدانند و وابستگی عمومی به شبکههای اجتماعی، غالب شدن گفتمان فضای مجازی و لایککردنهای بدون فکر، نشان میدهد که نوجوان و کودک را بیپناه در این عرصه قرار دادهایم.
یادداشت- رمزگشانیوز؛ در این مطلب به قلم الهام آمرکاشی میخوانید: درحالی از سالهای گذشته تا کنون و با سلطۀ روزافزون فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بر پیکرۀ خانوار امروزی، جامعه شاهد تغییر خلقیات و عادتهایی در بطن روزمرگیهای فردی است که به اعتقاد مباشران و مسئولان ذیربط در این زمینه، فضای مجازی بهدنبال تغییر جهانبینی افراد است.
در این زمینه،
محمد محمدی -مدیرکل دفتر آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش- با بیان اینکه رسانه و فضای مجازی بهدنبال تغییر جهانبینی افراد است، معتقد است: «با راهی غیر از فرهنگ بومی نمیتوان به جنگ غرب یا هر فرهنگ وارداتی دیگر رفت».
وی با بیان اینکه فضای مجازی و سواد رسانهای لازم و ملزوم هم و غیر قابل تفکیک از یکدیگر هستند و وضعیت فضای مجازی و سواد رسانهای اینگونه است که قدرت فکر و تمرکز را از انسان گرفته است؛ میگوید: وقتی صحبت از سواد رسانهای میکنیم، ۳ نکته مهم است: «لایه اول، رژیم مصرفی است. چون جلوه فضای مجازی را خیلی زیبا کردهاند و حتی آن کسی که سیر است نیز نمیتواند از این فضا دست بکشد و عمده مخاطبان در این لایه هستند. لایه دوم، خواندن سطرهایی است که نوشته نشده، شنیدن صداهایی است که پخش نشده و دیدن صحنههایی است که به نمایش گذاشته نشده است. لایه سوم نیز نقد پیام است. بیشتر دانشآموزان و جوانان را در لایه اول و کمترین را در لایه سوم داریم».
به گفتۀ وی «واقعیتهای میدانی امروز نشان داده که دانشآموزان فرق بین حریم خصوصی و عمومی را نمیدانند و وابستگی عمومی به شبکههای اجتماعی، غالب شدن گفتمان فضای مجازی و لایککردنهای بدون فکر، نشان میدهد که نوجوان و کودک را بیپناه در این عرصه قرار دادهایم».
سخنان مذکور اگر چه از سوی صاحبنظران متعدد، طی نشستهای متوالی مطرح میشود که سواد رسانهای و پرداخت کافی به این موضوع و فرهنگسازیِ مستمر از طریق تریبونهای دیداری-شنیداریِ پرطرفدار و علیالخصوص رسانه ملی، تا حد بسزایی میتواند به ارتقاء کیفی در استفاده از شبکههای اجتماعی کمک کند و آسیبهای موجود در این زمینه را خصوصاً در رده سنی نوجوان و جوان کشور تا حداقلترین سطح ممکن، کاهش دهد؛ چرا که به اعتقاد
علیرضا پورمسعود -کارشناس علوم سیاسی و مدرس سواد رسانهای- «متن، صوت، تصویر و... همه بار روانی دارند. با دیدن این مجموعه اطلاعات، واکنشهایی در مغز ما پدید میآید که منجر به تصمیمگیری و بروز احساسات و عواطف نسبت به آن اطلاعات میشود. مثلاً وقتی فیلمی میبینید یا آهنگی را میشنوید، ممکن است شاد، غمگین یا هیجانزده شوید. اینها اثرات اطلاعاتی است که در مغز منجر به ترشح هورمون پاداش (دوپامین)، شادی (سروتونین)، افسردگی، آدرنالین، غم و غصه و... میشود. پس وقتی خبری را میخوانیم، طبیعتاً در مغز ما یک اثر زیستی میگذارد. وقتی خبر بدی را میخوانیم ناراحت یا حتی عصبی میشویم. این ناراحت و عصبی شدن، یک تصویر هیجانی در مغز ما میسازد».
به گفتۀ پورمسعود؛ «در جدیدترین نظریات نوبل روانشناسی و نوبل اقتصادی آمده «هیجانات در مغز، تولید منطق میکند». این نظریهٔ روانشناسی میگوید اطلاعات اولیه، تصویری را در مغز میسازد که در قسمت دیگری از مغز تبدیل به منطق میشود برای یک رفتار یا واکنش. پس با اخبار میتوان مردم را عصبانی، ناراحت یا شاد کرد. چه این خبر راست باشد یا دروغ. شایعه یا اخبار جعلی هم هر کدام به نوعی باعث واکنش مردم میشوند. پس رسانهها میتوانند برای خشمگین، ناراحت، آرام یا شادکردن افکار عمومی، اخباری را طراحی کنند. با توجه به اینکه از چه کلمات و تصاویری استفاده کنند که باعث عصبانیت، غم، آرامش یا شادی یک جامعه شود یا حتی آنها را به سکوت وا دارد. اینجا عدهای دست به دامن شایعه و خبر جعلی میشوند. شایعه، خبر نادرستی است که بر سر زبانها میافتد و به دلایل مختلف، به سرعت پخش میشود. کارکرد منفی آن، بیشتر و اثرگذارتر است، تا جایی که ممکن است امنیت ملی و مرزهای یک کشور را به خطر بیندازد».
به اعتقاد وی؛
سواد رسانهای، واجبتر از نان شب است. «ما اول باید سواد فنی و رسانهای مردم را بالا ببریم که اساساً روبات چیست، فرق این اکانتها با هم چیست، الزامات زیست در شبکههای اجتماعی مثل توییتر و اینستاگرام چیست و... تا افراد درگیر و اسیر فضاسازیها، اخبار جعلی و شایعات منتشره در این فضاها نشوند. بهترین حالت این است که مردم خودشان به خودشان کمک کنند. یعنی اطلاعات خودشان را بالا ببرند. هر چه را که شنیدید، خواندید یا حتی دیدید، باور نکنید؛ حتی اگر در انتهای خبر، منبعی در قالب عکس، فیلم، کتاب و... معرفی شده باشد».
در این زمینه،
محمدحسین عامری مهاباد -پژوهشگر و کارشناس رسانه- نیز معتقد است: «رسانهها بیش از آنچه تصور کنید بر افکار و نحوه تصمیمگیری ما در امور مختلف تأثیرگذارند».
وی با بیان این مهم که کودکان در برابر اثرهای منفی رسانههای جمعی آسیبپذیرترند، مطرح میکند: «حضور در فضای مجازی و استفاده از ابزارها و امکانات متنوع آن برای خانواده و فرزندان امری اجتنابناپذیر است، پس چه خوب است قبل از آنکه فرزندانمان را تنها و بدون آمادگی در این فضا رها کنیم، فرصتها و تهدیدات فضای مجازی را بشناسیم».
این پژوهشگر بر این امر تأکید دارد که «آموزشِ سواد رسانه به کودکان به رشد مهارتهای شهروندی آنان کمک میکند؛ چرا که یاد میگیرند با دیگران محترمانه گفتوگو کنند و والدین از طریق آموزش سواد رسانهای به کودکان خود میتوانند مطمئن شوند که درباره اعتقاداتشان آگاهانه تصمیمگیری میکنند و میدانند چطور موضوعات مختلف را بیان کنند».
و با عنایت به موارد مذکور؛ آنچه به طور اجمالی قابل بیان است، تأکید بر این مهم است که با توجه به شرایط حاضر و عدم فرهنگسازیِ مستمر در خصوص چگونگیِ کارکرد و کاربرد شبکههای اجتماعی و تأثیر بلاشکِ فضای مجازی بر جهانبینی افراد، به نظر میرسد وقت آن رسیده باشد با رویکردی جامع از سوی نهادهای متولی در این امر، گام ابتدایی برای تنویر افکار عمومی و ارتقاء سواد رسانهای در جامعه برداشته شود وَ باید منتظر بود و دید جامعه با کدام راهبرد و از سوی کدام سازمان، شاهد آغاز فرهنگسازی در این زمینه خواهد بود.
Elhamamerkashi@ymail.com